آزار شوم دختر چشم سبز در زیرزمین خانه جوان روباه صفت / کاش زنده نمی ماندم + عکس و نظر کارشناس
حوادث رکنا: دختر چشم سبز در زیرزمین جوان روباه صفت هدف نیت شیطانی قرار گرفت.

به گزارش رکنا، پاییز رسیده بود. اما دیگر خبری از صدای خشخش برگها زیر پاهایم نبود. دلم سنگین بود، ذهنم درگیر، و قلبم پر از نفرت از خودم؛ چون اسیر وعدههای پوچ مهرداد شده بودم. دو سال با من بازی کرد و آخر هم بیهیچ توضیحی مرا کنار گذاشت.
از کودکیام که بگویم، همیشه سایه اعتیاد پدرم روی خانهمان سنگینی میکرد. او مدام پای بساط بود و دعواهای او با مادرم پایانی نداشت. سرانجام مادرم تصمیم گرفت خودش را نجات دهد و از او جدا شد. دیگر کتکی در کار نبود. من و برادرم با مادرم در خانهای اجارهای زندگی میکردیم. برای تأمین مخارج، مادرم در خانههای مردم کار میکرد. بعد از مدتی اوضاعمان آرام گرفت. سکوت و امنیت جای جنگ و دعوا را گرفته بود.
در یکی از روزها، همراه دوستم مریم در مسیر مدرسه از پارکی میگذشتیم که با پسری به نام مهرداد آشنا شدیم. ابتدا بیتوجه بودیم، اما پافشاری و حرفهای شیرینش کمکم من را جذب کرد. بعد از چند روز، دل دادم و با او وارد رابطه شدم.
دیدارهایمان روزانه شده بود، تماسهایمان به عادت بدل شده بود. مهرداد با حرفهای عاشقانهاش، با تعریف از چشمان سبز من، دلم را به دست آورد. مرا «نیلوفر زندگیاش» مینامید. همینها باعث شد به او اعتماد کنم.
روزی من را به خانه دوستش برد. تنها که شدیم، پیشنهادی شرمآور داد. مقاومت کردم، اما فریب و نیرنگش کار خودش را کرد و اسیر خواستههایش شدم و تن به تجاوز دادم پس از آن، عذاب وجدان رهایم نکرد. وقتی خواست رابطه تکرار شود و من مخالفت کردم، دیگر جواب تلفنم را نداد. تا اینکه مریم خبر داد او را با دختری دیگر در پارک دیده است. اول باور نکردم، ولی خودم با چشم خودم دیدم. دیگر از آن وعدههای شیرین خبری نبود. رفته بود، بیهیچ خداحافظی.
او که میگفت "چشمان سبزت چراغ زندگی من است" حالا دیگر نبود.
اشک مهمان هر شبم شده بود. نه دلودماغ مدرسه داشتم، نه حال درس و مشق. هرچه مادرم پرسید چه شده، نگفتم. تا اینکه یک روز، از قرصهای اعصاب مادرم بیش از حد مصرف کردم. میخواستم این زندگی لعنتی را تمام کنم. اما نشد... نجاتم دادند. مهرداد از من سوءاستفاده کرده بود. من اسیر فریب او شده بودم...
نگاه کارشناسی
سهیلا فارجی – کارشناس ارشد مشاوره خانواده
این دختر جوان بهدلیل خلأ عاطفی ناشی از جدایی والدین، تجربه خشونت در کودکی، بیتوجهی خانوادگی و از دست دادن فرد مورد علاقهاش، دچار افسردگی، اضطراب، حس بیارزشی و ناتوانی در کنترل هیجانات شده است. مجموعه این عوامل، باعث شد او تصمیم به خودکشی بگیرد. خوشبختانه این اقدام نافرجام ماند.
خودکشی اغلب ریشه در افسردگی، تنهایی، مشکلات مالی و شکستهای عاطفی دارد. طبق آمار جهانی، خودکشی چهارمین عامل مرگ در نوجوانان ۱۵ تا ۱۹ ساله است. بیشتر موارد نیز در کشورهای کمدرآمد و متوسط اتفاق میافتد.
پیشنهادهایی برای مقابله با تمایل به خودکشی:
۱. قول بدهید فعلاً کاری نکنید.
به خودتان مهلت بدهید. مثلاً ۲۴ ساعت یا یک هفته صبر کنید. فقط صبر.
۲. از مواد مخدر و الکل دوری کنید.
اینها افکار منفی را تشدید میکنند.
۳. محیط اطرافتان را ایمن کنید.
ابزارهای آسیبزننده را دور بریزید یا در اختیار فرد قابل اعتماد بگذارید.
۴. در مورد احساساتتان حرف بزنید.
با کسی که به او اعتماد دارید صحبت کنید—یک دوست، مشاور، معلم، یا پزشک.
-
امید را حفظ کنید.
احساسات منفی ماندگار نیستند. روزهای خوب باز خواهند گشت. -
کمک بگیرید.
تنهایی نجنگید. اطرافیان میتوانند پشتیبانتان باشند، فقط کافیست کمک بخواهید.
راهکارهایی برای عبور از بحران:
-
هر روز با کسی صحبت کنید.
تنهایی را کنار بگذارید. حتی فقط چند دقیقه گفتوگو تأثیر زیادی دارد. -
برنامهای برای روزتان تنظیم کنید.
داشتن نظم حتی در روزهای سخت به شما حس کنترل میدهد. -
در طبیعت قدم بزنید.
روزانه حداقل ۳۰ دقیقه در معرض نور طبیعی باشید. -
ورزش کنید.
حرکتدادن بدن حال روح را هم بهتر میکند. -
برای لذتهای کوچک وقت بگذارید.
حتی اگر بیانگیزهاید، کارهایی که قبلاً دوست داشتید انجام دهید. -
به اهدافتان فکر کنید.
سفر، تحصیل، کار، حیوان خانگی... رویاهایتان را فراموش نکنید.
-
کباب مرغ خانگی با طعمی بی نظیر + فیلم
ارسال نظر