رکنا گزارش می دهد
نیشکر مینوشد، نخل میسوزد/ ۲.۵ میلیون نخل در معرض خطر/ مردم خرمشهر و آبادان از آب چشمسوز می گویند + فیلم
در دل گرمای سوزان خوزستان، شوری آب دیگر فقط مسئلهای کشاورزی نیست؛ صدای ترکیدن معیشت در آبادان و خرمشهر از نخلستانها تا خانهها پیچیده است. در این دو شهر، بیش از ۲.۵ میلیون اصله نخل خرما در معرض نابودیاند؛ نخلهایی که سالی یکبار باید چرخ زندگی مردم را بچرخانند، حالا در شوری خاک و بیتدبیری مسئولان در حال سوختناند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در جنوب سوزان خوزستان، جایی میان شورهزار و نخلزار، درد و زخمی در حال شکلگیری است؛ فاجعهای که طعمش شور است و رنگش خاکستری. در شهرهای آبادان و خرمشهر، شوری آب دیگر فقط یک مشکل کشاورزی نیست، بلکه به تهدیدی برای حیات انسانها، نخلها، دامها و حتی لباسها بدل شده. آب شرب لولهکشی آنچنان شور شده که اهالی برای حمامکردن هم باید دبهدبه آب شیرین حمل کنند.
نیشکر؛ ریشهای در آب، میوهای در بحران
اهالی محلی میگویند مسیر آب از بالادست دزفول و رودخانه کرخه آغاز میشود. این آب از شوش عبور میکند و تا اهواز و مناطق نزدیک به آبادان و خرمشهر ادامه مییابد. در این مسیر، نخستین مقاصد آبیاری، مزارع عظیم نیشکر هستند. بعد از عبور از این مزارع، آب دوباره به سمت پاییندست روانه میشود؛ اما دیگر نه شفاف است، نه شیرین، نه قابلاستفاده.
کشاورزان مدعیاند که نیشکر نه تنها منابع آب شیرین را میبلعد، بلکه پساب آن به شدت شور است و همان آب آلوده است که به سمت زمینهای نخلکاری و سکونتگاههای پاییندست رها میشود. به گفته یکی از اهالی:
"ما حتی برای حمامکردن هم مجبوریم دبه آب شیرین ببریم. آب لولهکشی آنقدر شور شده که چشممان میسوزد و لباسها شوره میزند."
۲.۵ میلیون اصله نخل در معرض نابودی
طبق آمار محلی، تنها در دو شهر آبادان و خرمشهر، بیش از دو و نیم میلیون اصله نخل وجود دارد. اما حالا با شوری بیش از حد آب رودخانه کارون، این نخلها به مرز نابودی رسیدهاند.
نخلداران میگویند که از اول تابستان امسال باردهی درختان شدیداً کاهش یافته و بسیاری از نخلها در گرمای شدید، بیآبی و شوری خاک سوختهاند.
یکی از کشاورزان به خبرنگار ما گفت:
"هیچی نداد امسال. نخلا همه سوختن. بار خوب نداره. نخی که سالی یک بار باید زندگی ما رو بچرخونه، حالا حتی یه دونه هم نمیده."
آب نیست، برنج نیست، زندگی نیست
مشکل فقط به نخلها ختم نمیشود. امسال برنجکاری نیز در بسیاری از مناطق خوزستان ممنوع شد. کشاورزان حق برداشت یا کاشت برنج نداشتند، چون اعلام شد که "حق آبه" کافی برای این نوع کشت وجود ندارد. نتیجه؟ سقوط قیمت برنج محلی به یکچهارم.
یکی از کشاورزان با کنایه میگوید:
"هفته پیش برنج خریدم ده میلیون، دیشب خریدم دو میلیون و ۵۰۰. چون گفتن که دیگه اینجا کسی نمیتونه برنج بکاره."
سدهایی که آب را حبس کردند، تانکرهایی که آب را قطرهچکانی میرسانند
مردم محلی میپرسند که چرا رهاسازی آب از سدهای بالادست انجام نشده؟ سدهایی که میتوانند بخش عمدهای از نیاز آبی منطقه را تأمین کنند، اما به گفته اهالی، وزارت نیرو هیچ کاری نکرده و حالا تنها امید مردم، چند تانکر آب است که نه کافی است و نه راهحل.
یک بحران زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی در حال وقوع است
شوری آب تنها یک موضوع محلی نیست؛ این یک بحران چندبعدی است. بحران فروپاشی معیشت، بحران مهاجرت روستایی، بحران افزایش بیکاری، و بحران از بین رفتن منابع طبیعی جنوب کشور.
اگر تصمیمی عاجل گرفته نشود ز جمله رهاسازی منظم آب، اولویتبخشی به آب آشامیدنی و کشاورزی محلی، و نظارت بر تخلیه پساب نیشکراین بحران میتواند به یک فاجعه زیستمحیطی جبرانناپذیر در جنوب ایران بدل شود.
ارسال نظر