رکنا گزارش می دهد
نه تنها انسانها که حیات وحش جنوب کشور تشنهاند / بحران بیآبی در جنوب و مرکز ایران دیگر هشدار نیست، واقعیت امروز است + فیلم
درههایی که روزگاری با شرشر آب زندگی میبخشیدند، امروز ترکخورده و خالیاند و بیش از نیمی از چشمههای کرمان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، فارس، بوشهر و یزد خشک شدهاند. در آبگیرهای باقیمانده نیز سطح آب بهقدری پایین آمده که حتی حیات وحش برای رسیدن به آن با دشواری روبهروست و فعالان محیط زیست هشدار میدهند: اگر اکنون اقدام نشود، سکوت بیابان جای صدای زندگی را خواهد گرفت.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در مسیر جادهای که از کوهپایههای خشک کرمان به سمت دشتهای هرمزگان میرود، هر چه پیشتر میروی، بوی خاک داغ و باد تند بیابان بیشتر صورتت را میسوزاند. درههایی که روزگاری صدای شرشر آب از چشمههایشان شنیده میشد، حالا بسترهای ترکخورده و خالیاند.
فعالان محیط زیست میگویند در سالهای اخیر، با تداوم خشکسالی و کاهش بارشها، بیش از نیمی از چشمههای استانهای هرمزگان، کرمان، سیستان و بلوچستان، فارس، بوشهر و یزد خشک شدهاند. در آبگیرهایی که هنوز آب دارند، سطح آب آنقدر پایین رفته که حیات وحش برای رسیدن به آن باید شیبهای لغزنده و خطرناک را طی کند.
در بوشهر، چوپانی که از کنار یکی از آبگیرهای نیمهخشک میگذرد، از روزی میگوید که چند بز کوهی در اثر کمآبی و بیماری تلف شدند. این تنها یک روایت محلی نیست؛ بر اساس بررسیهای میدانی، جمعیت گونههای حیات وحش در این استانها بهشدت کاهش یافته است. تشنگی و بیماریهای ناشی از کمآبی، آرام و بیصدا، زنجیره حیات را از هم میگسلد.
با این حال، فعالان محیط زیست نسخهای برای نجات پیشنهاد میکنند؛ نسخهای که بدون همکاری نهادهای رسمی و مردم، عملی نخواهد شد. نخست، شناسایی دقیق همه چشمهها و آبگیرهای طبیعی و بازسازی آنهاست. پلهگذاری برای دسترسی حیوانات به آب و افزایش حجم مخزن آبگیرها از جمله اقدامات فوری است. پیشنهاد دیگر، حضور نگهبانان و نصب دوربین برای پایش تابستانه آبشخورهاست تا محل کمین شکارچیان نباشد.
در دل کوهها، آنها سدهای کوچک را راهحلی کمهزینه اما مؤثر میدانند؛ سازههایی که آب باران و رواناب را ذخیره و در روزهای بیآبی به کار حیات وحش میآیند. در کنار این، طرح ساخت آبگیرهای مصنوعی ۲۰۰ هزار لیتری با بتن، در مکانهای صعبالعبور و دور از دسترس انسان و دام، راهی است برای ذخیره آب در فصول خشک. این آبگیرها باید سقفدار باشند و پس از ساخت، مسیرهای دسترسی به آنها تخریب شود تا تنها حیات وحش به آنها راه پیدا کند.
اما حتی اگر تمام این پروژهها اجرا شود، بدون فرهنگسازی، موفقیت آن کوتاهمدت خواهد بود. فعالان محیط زیست بر این باورند که باید از مدارس تا مساجد، از مسئولان روستایی تا فرمانداران، مفهومی تازه از «حق حیات» به حیات وحش تزریق شود. آموزش روشهای درست آبرسانی به حیوانات وحشی، از خانههای مردم تا دورترین نقاط کوهستان، میتواند حلقه گمشدهای باشد که بقای گونهها را تضمین کند.
بحران بیآبی در جنوب و مرکز ایران دیگر هشدار نیست، واقعیت امروز است. اگر همین حالا چارهای اندیشیده نشود، سکوت بیابان جای صدای پرندگان و زنگ بزهای کوهی را خواهد گرفت و چشمهها، تنها در خاطره پیرمردان محلی جاری خواهند بود.
ارسال نظر