رکنا گزارش می دهد
مرگ دومین شیر در الیمالات، فاجعهای تکراری در قفس
در حالی که هنوز پرونده مرگ یک مادهشیر باردار در فروردینماه در مجموعه گردشگری الیمالات بسته نشده، حالا خبر تلف شدن یک شیر نر بالغ در همان مجموعه، آن هم در جریان یک جابهجایی ساده، بار دیگر پرده از فاجعهای ساختاری در پشتصحنه مراکز خصوصی نگهداری حیاتوحش در ایران برداشته است؛ مراکزی که بهجای حفاظت از گونههای نادر، به قتلگاههای حیوانات بدل شدهاند. این دومین مرگ در کمتر از چند ماه، زنگ خطر جدی برای وضعیت نظارت، تخصص، و مسئولیتپذیری در حوزه حفاظت از حیاتوحش کشور است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در حالی که هنوز پرونده مرگ یک مادهشیر باردار در فروردینماه امسال در مجموعه گردشگری الیمالات نور بسته نشده، خبر جانباختن یک شیر نر بالغ در همین مجموعه آن هم به فاصله تنها چند ماه، بار دیگر زنگ خطر وضعیت نگهداری حیاتوحش در مراکز خصوصی ایران را به صدا درآورده است.
دو مرگ پیدرپی از گونهای ارزشمند در شرایط کنترلشده، آن هم تحت نظارت مستقیم یک مجموعه گردشگری، گواه شکست آشکار در نظام نظارتی و علمی حاکم بر مراکز نگهداری حیاتوحش کشور است؛ نظامی که بهجای حفظ گونهها، بهنظر میرسد به محل دفن تدریجی آنها بدل شده است.
سکوت سازمانی در برابر فجایع پیاپی
بنابر اطلاعیه رسمی منتشر شده توسط ادارهکل حفاظت محیط زیست مازندران، شیر نر بالغ در جریان جابهجایی به محل جدید، پس از بیهوشی دچار عوارض شده و علیرغم مداخلات درمانی، جان باخته است. اما این تنها چند خط اطلاعیه، بیش از آنکه پاسخ باشد، مجموعهای از ابهام و سؤال در ذهن افکار عمومی و متخصصان ایجاد میکند.
مرگ در قفس؛ از سختزایی تا اشتباه بیهوشی
فروردین امسال، ماده شیری در الیمالات در حین زایمان تلف شد. مدیر مجموعه در واکنش به انتقادها گفته بود: «۱۸ سال است در مراکز نگهداری فعالیت میکنم، اما تاکنون با سختزایی شیر مواجه نشده بودم.» همین جمله به روشنی فقدان تجربه تخصصی و آمادگی لازم را نشان میدهد. زایمان شیرها، خصوصاً در شرایط اسارت، نیازمند مراقبتهای خاص، حضور دامپزشک متخصص، و امکاناتی است که به نظر میرسد در مجموعه مایا الیمالات نور وجود نداشتهاند. این بار هم، در مورد شیر نر، بیهوشی بدون مراقبتهای استاندارد و احتمالا بدون بررسی وضعیت سلامت قلبی-تنفسی، به مرگ حیوان منجر شده است.
خصوصیسازی بیضابطه، بلای جان حیاتوحش
مراکز خصوصی نگهداری حیاتوحش که با عناوین فریبندهای مانند "پارک طبیعت"، "مجموعه گردشگری"، یا "باغ حیاتوحش" فعالیت میکنند، اغلب با اهداف اقتصادی، بدون برخورداری از حداقلهای علمی، و بعضاً با بهرهگیری از گونههای قاچاقشده یا غیر بومی راهاندازی میشوند. این مراکز بیشتر شبیه باغوحشهای فراموششدهاند تا پناهگاههای علمی. سودجویی، فقدان نظارت مستمر، و بیتوجهی به اصول بهداشت و تغذیه گونهها، موجب شده این مراکز نهتنها به وظیفه خود در حفاظت از گونههای در خطر عمل نکنند، بلکه تهدیدی برای خود آنها باشند.
در همه این فجایع، نقش سازمان حفاظت محیط زیست مبهم و نگرانکننده است. اگر برخورد جدی و ساختاری با این فجایع نشود، باید منتظر گزارشهای بعدی از مرگ یوز، پلنگ، گورخر یا حتی ببر در قفسهایی باشیم که روزی با شعار «حفاظت از طبیعت» تأسیس شدند، اما حالا خود به گورستان خاموش حیاتوحش ایران تبدیل شدهاند.
-
فیلم آواز شاهکار و احساسی عرفان طهماسبی / آهنگ زندگی میگن برای زندهاست !
ارسال نظر