بررسی ابعاد روانی یک جنایت هولناک با قربانی‌ای به نام «ایلیا» / از آموزش والدین تا خطوط تلفنی محرمانه + فیلم
تبلیغات

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ایلیا، کودک 9 ساله‌ای که شامگاه 16 مرداد در پی ربوده‌شدن و تجاوز به شکلی فجیع به قتل رسید، پس از 2 روز جست‌وجو پیدا شد. قاتل 38 ساله ابتدا منکر جرم شد اما در بازجویی جرمش را پذیرفت و دست به اعترافات هولناکی زد.

دکتر مریم سامانی روانشناس و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با رکنا، در واکنش به خبر ربوده شدن و قتل ایلیا، کودک 9ساله‌ای که ابتدا قربانی آزار جنسی شد و سپس جان خود را از دست داد، چنین توضیح می‌دهد:
«بر اساس آنچه در گزارش‌های منتشرشده توسط رسانه‌ها آمده، فردی ۳۸ ساله که به‌عنوان برق‌کار فعالیت می‌کرد، برای تعمیر آیفون منزل خانواده ایلیا به خانه آن‌ها مراجعه می‌کند. در همان روز، حوالی ساعت هشت‌ونیم شب، هنگامی که ایلیا در کوچه مشغول بازی بوده، این فرد به بهانه فراهم کردن کابل برای وسایل بازی، او را با خود همراه می‌کند و در ادامه، نقشه‌ای را که از پیش در ذهن داشته، عملی می‌سازد.»

آیا با یک فرد مبتلا به پدوفیلیا مواجه هستیم؟

دکتر سامانی در ادامه به یکی از پرسش‌های مهم این پرونده اشاره می‌کند: آیا با یک فرد مبتلا به پدوفیلیا مواجه هستیم؟ او توضیح می‌دهد:
«پدوفیلیا به معنای تمایل پایدار و طولانی‌مدت فرد به برقراری رابطه جنسی با کودکان است. این یک اختلال روانی مشخص است که تشخیص آن تنها از طریق ارزیابی تخصصی، مصاحبه بالینی و بررسی‌های دقیق توسط روان‌پزشک یا روان‌شناس متخصص امکان‌پذیر است. ما نمی‌توانیم بدون دسترسی به اطلاعات معتبر و ارزیابی تخصصی، چنین برچسبی را به فردی بزنیم.»

تمایل جنسی به کودکان لزوماً به معنای ارتکاب خشونت جنسی نیست

این روان‌شناس تأکید می‌کند که وجود تمایل جنسی به کودکان لزوماً به معنای ارتکاب خشونت جنسی نیست. به گفته او، «هرچند آمارها نشان می‌دهد که احتمال وقوع خشونت جنسی در میان افراد مبتلا به پدوفیلیا نسبت به سایر افراد بالاتر است، اما این موضوع به این معنا نیست که همه آن‌ها مرتکب جرم می‌شوند. در واقع، بسیاری از افراد دارای این تمایل، هرگز اقدام به آزار جنسی نمی‌کنند.»

مجرمانی که اکثرا خود قربانی هستند

دکتر مریم سامانی سپس به بررسی علل و زمینه‌های شکل‌گیری این اختلال می‌پردازد و می‌گوید که باید دو محور اصلی را مدنظر قرار داد:

محور نخست به عوامل زیستی و روانی مربوط می‌شود. او توضیح می‌دهد: «برخی از این افراد ممکن است در کودکی دچار آسیب‌های مغزی یا تأخیر در رشد شده باشند. در میان آن‌ها، افرادی با بهره هوشی پایین یا مبتلا به اختلالات روانی هم‌زمان در دو یا چند حوزه دیده می‌شوند. همچنین، در گروهی از این افراد، احتمال مصرف مواد مخدر بالاتر است. از سوی دیگر، بسیاری از آن‌ها خود در کودکی قربانی آزار جنسی بوده‌اند و این تجربه تلخ می‌تواند در شکل‌گیری رفتارهای انحرافی بعدی نقش داشته باشد.»

محور دوم به عوامل محیطی و اجتماعی برمی‌گردد. به گفته سامانی، «دسترسی به محتوای جنسی، به‌ویژه محتوای پورنوگرافیک مربوط به کودکان، می‌تواند خطر بروز و تداوم رفتار جنسی انحرافی را به‌شدت افزایش دهد. مصرف مداوم چنین محتواهایی، نه‌تنها میل جنسی به کودکان را تثبیت می‌کند، بلکه فرد را به سمت عملی کردن این تمایلات سوق می‌دهد.»

در ماجرای ایلیا، ما با یک ترومای بزرگ مواجه هستیم

این روان‌شناس با اشاره به ابعاد جنایی این پرونده می‌گوید: «در ماجرای ایلیا، ما با یک ترومای بزرگ مواجه هستیم؛ زیرا هم آزار جنسی و هم قتل رخ داده است. قتل‌هایی که انگیزه اصلی آن‌ها جنسی است، بر اساس آمارهای بین‌المللی، تنها حدود یک درصد از کل قتل‌ها را تشکیل می‌دهند. بخشی از این یک درصد نیز مربوط به قتل و آزار جنسی هم‌زمان نسبت به کودکان است. هرچند این نوع جنایت در مقیاس جهانی نسبتاً نادر است، اما شدت خشونت و تأثیر روانی آن بر جامعه بسیار گسترده و ویرانگر است.»

همه متعرضان به کودکان مرد نیستند

سامانی یادآور می‌شود که در اغلب این موارد، مرتکبان مرد هستند و در موارد نادری که زنان نقش دارند، معمولاً یک همدست مرد نیز در کنار آن‌ها حضور دارد. او همچنین می‌گوید: «قربانیان این نوع جرایم، معمولاً از میان آشنایان خانواده یا کودکانی انتخاب می‌شوند که برای مجرم قابل دسترس باشند و امکان قربانی کردن آن‌ها برای او آسان‌تر باشد.»

چرا معترضان بعد از آزار کودکان آنان را به قتل می رسانند؟

دکتر مریم سامانی در ادامه گفت‌وگو، بر ضرورت تمرکز بر جنبه‌های پیشگیرانه چنین جنایاتی تأکید می‌کند و توضیح می‌دهد:
«در بسیاری از موارد، علت اصلی قتل پس از تجاوز این است که مرتکب نمی‌خواهد شناسایی شود. به همین دلیل، در چنین پرونده‌هایی نمی‌توان صرفاً با استناد به رفتار مجرم، برچسب پدوفیلیا را به او زد. آنچه اهمیت بیشتری دارد، این است که گفت‌وگو را از برچسب‌زنی صرف دور کرده و به سمت یافتن راهکارهایی برای پیشگیری از وقوع چنین فجایعی ببریم؛ زیرا این مسئله در همه جوامع وجود دارد و آثار روانی آن، هم بر قربانی و خانواده او و هم بر کل جامعه، بسیار عمیق و طولانی‌مدت است.»

والدین باید مهارت‌های لازم را برای مراقبت از فرزندان و گفت‌وگو درباره مسائل جنسی و ایمنی فردی بیاموزند

سامانی پیشگیری را کلید اصلی کاهش این نوع آسیب‌ها می‌داند و می‌افزاید:
«اگر بخواهیم در آینده کمتر شاهد چنین اخبار تلخی باشیم و جامعه درد روانی کمتری را تجربه کند، نخستین و مهم‌ترین اقدام، آموزش خانواده‌هاست. والدین باید مهارت‌های لازم را برای مراقبت از فرزندان و گفت‌وگو درباره مسائل جنسی و ایمنی فردی بیاموزند. نوجوانان نیز نیازمند آموزش مستقیم و هدفمند هستند تا خطرات کاهش یابد. در بسیاری از موارد، کودکانی که قربانی این جرایم می‌شوند، پیش‌تر تحت نظارت کافی قرار نداشته‌اند. به عنوان نمونه، در پرونده ایلیا شاهد بودیم که او ساعت هشت‌ونیم شب در کوچه بازی می‌کرد و مجرم توانسته با رصد شرایط و استفاده از موقعیت، او را به دام بیندازد.»

کودکان و نوجوانان باید از محتوای جنسی دور باشند

او یکی از چالش‌های جدی جامعه را دسترسی آسان کودکان و نوجوانان به محتوای جنسی، به‌ویژه از طریق تلفن همراه، می‌داند و ادامه می‌دهد:
«این دسترسی معمولاً به‌صورت مخفیانه صورت می‌گیرد و والدین از آن بی‌اطلاع هستند. در حالی که ذهن کودک و نوجوان، به دلیل رشد نیافتگی کامل و هیجانات بالا، ظرفیت پردازش صحیح چنین محتواهایی را ندارد و کنجکاوی طبیعی آن‌ها می‌تواند آن‌ها را به سمت موقعیت‌های خطرناک سوق دهد. به همین دلیل، آموزش مهارت گفت‌وگو درباره مسائل جنسی و ارتقای توانایی فرزند در مراقبت از خود، یکی از وظایف ضروری والدین است؛ اما متأسفانه بسیاری از آن‌ها فاقد این مهارت‌ها هستند.»

قبل از جنایت باید جانی را شناسایی کنیم

این استاد دانشگاه سپس به دومین محور پیشگیری اشاره می‌کند و آن را «شناسایی سریع افراد در معرض خطر و انجام مداخلات روان‌شناختی فوری» می‌داند. سامانی توضیح می‌دهد:
«ما باید افرادی را که در معرض آسیب یا تکرار خشونت جنسی هستند، به‌سرعت شناسایی کرده و درمان لازم را آغاز کنیم تا چرخه خشونت متوقف شود. بسیاری از افرادی که امروز مرتکب آزار جنسی می‌شوند، در گذشته خود قربانی چنین خشونتی بوده‌اند و این چرخه بدون مداخله، همچنان ادامه پیدا می‌کند.»

ایجاد خطوط تلفنی محرمانه، راهکار موثر

به گفته سامانی، سومین محور پیشگیری، درمان تخصصی افرادی است که این نوع اقدامات را انجام داده‌اند یا در معرض ارتکاب آن هستند. او در این باره می‌گوید:
«در سطح جهانی، یکی از جدیدترین و مؤثرترین راهکارها ایجاد خطوط تلفنی محرمانه برای حمایت از این افراد است. این خطوط به آن‌ها امکان می‌دهد قبل از ارتکاب جرم یا بازگشت به رفتار قبلی، با یک متخصص روان‌شناسی یا روان‌پزشکی تماس بگیرند و کمک دریافت کنند، بدون آنکه ترس از مجازات یا طرد اجتماعی مانع مراجعه‌شان شود. علاوه بر این، محدود کردن دسترسی این افراد به محتوای جنسی کودک‌محور، بخش مهمی از پیشگیری است؛ چرا که این محتواها می‌تواند محرک بازگشت تمایلات انحرافی و افزایش خطر باشد.»

انگ زنی و برچسب گذاری را ممنوع کنید

 سامانی در جمع‌بندی سخنانش در این بخش  تأکید می‌کند:
«انگ‌زنی، برچسب‌گذاری یا انتشار جزئیات صرفاً برای ایجاد شوک خبری، مشکل را حل نمی‌کند؛ بلکه می‌تواند باعث شود افرادی که قربانی هستند یا خود از اختلالات جنسی رنج می‌برند، از ترس قضاوت یا مجازات، از مراجعه به مراکز درمانی خودداری کنند. بنابراین، بهترین مسیر پیشگیری، سه اقدام هم‌زمان است: کاهش فرصت‌های وقوع جرم، فراهم کردن امکان درمان زودهنگام و داوطلبانه، و اجرای قاطع قانون.»

تاثیرات خشونت و آزار بر کودکان 

دکتر مریم سامانی در ادامه درباره تأثیرات خشونت جنسی بر کودکان و نوجوانان و پیامدهای روانی آن برای آسیب‌دیدگان و خانواده‌هایشان به رکنا توضیح داد.

او بیان کرد که پس از تجربه خشونت جنسی، کودک با مجموعه‌ای از واکنش‌های روانی مواجه می‌شود که می‌توان آن‌ها را به دو دسته کوتاه‌مدت و بلندمدت تقسیم کرد. در مرحله کوتاه‌مدت و بلافاصله پس از حادثه، کودک معمولاً با ترس و وحشت شدید روبه‌رو می‌شود، گریه‌های مکرر دارد، الگوی خوابش به هم می‌ریزد و ممکن است کابوس ببیند. علاوه بر این، دردهای جسمی مانند دل‌درد یا ناراحتی‌های دیگر نیز تجربه می‌شود. کودک معمولاً تلاش می‌کند از فرد خاطی یا مکانی که حادثه در آن رخ داده، فاصله بگیرد. حتی فعالیت‌های روزمره‌ای مانند حضور در مدرسه یا بازی با دوستان، دچار اختلال می‌شوند.

این وضعیت به مرور منجر به شکل‌گیری اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در کودک می‌شود، به این معنا که خاطره و تجربه خشونت بارها و بارها در ذهن او مرور می‌شود و نظم روانی و فکری او را مختل می‌کند. در طولانی‌مدت، اثرات این تجربه به شکل اختلالات افسردگی، اضطراب، و گاهی اختلالات شخصیتی ظاهر می‌شوند. به‌ویژه، اختلال شخصیت مرزی و گرایش به مصرف مواد مخدر یا دیگر رفتارهای پرخطر در بزرگسالی در بین این افراد شایع است. همچنین این افراد اعتماد خود به دیگران را از دست می‌دهند، تمایل به برقراری روابط صمیمی ندارند، گوشه‌گیر می‌شوند و ممکن است در تحصیل یا فعالیت‌های روزمره دچار مشکل شوند. گاهی آسیب‌های جسمی عمدی به خود و در مواردی خودکشی نیز در میان این کودکان و نوجوانان دیده می‌شود.

تاثیر خشونت جنسی به کودکان بر والدین آنها

دکتر سامانی تأکید کرد که خانواده‌های کودکانی که قربانی خشونت جنسی شده‌اند، خود در معرض آسیب روانی شدید قرار دارند. آن‌ها اغلب با احساس گناه و عاطفی شدید مواجه می‌شوند و مدام از خود می‌پرسند چرا متوجه نشدیم و چرا نتوانستیم مراقبت لازم را انجام دهیم. این خانواده‌ها در یک مثلث روانی شامل شرم، خشم و درماندگی گرفتار می‌شوند و پیامدهای آن اغلب به شکل اختلالات افسردگی و اضطراب در آن‌ها ظاهر می‌شود. عملکرد والدین در چنین شرایطی کاهش می‌یابد، توانایی حمایت از کودک مختل می‌شود، و تعارضات شدید در روابط زوجی ایجاد می‌شود. ترس از برچسب‌های اجتماعی و احساس شرم باعث می‌شود خانواده‌ها از دیگران فاصله بگیرند و تنهایی را انتخاب کنند، رفتاری که به‌طور غیرمستقیم می‌تواند آسیب روانی کودک را تشدید کند.

وی سپس به وضعیت خانواده‌هایی پرداخت که کودک آن‌ها نه‌تنها قربانی خشونت جنسی، بلکه قربانی قتل شده است. او توضیح داد که در چنین شرایطی شدت و پیچیدگی سوگ و تروما به شکل قابل‌توجهی افزایش می‌یابد و خانواده‌ها وارد یک وضعیت روانی بسیار پیچیده می‌شوند. این وضعیت با خشم مزمن، افسردگی شدید و اختلال استرس پس از سانحه همراه است و عملکرد فرد در محیط شغلی و اجتماعی به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد. فشار روانی اضافی زمانی ایجاد می‌شود که خانواده‌ها در فرایند قضایی با خاطی و جزئیات پرونده مواجه می‌شوند یا زمانی که پرونده به رسانه‌ها کشیده می‌شود و جزئیات آن افشا می‌شود. در این شرایط، خانواده بار دیگر ضربه روانی را تجربه می‌کند و روند سوگ آن‌ها پیچیده و کند می‌شود.

علاوه بر این، اعضای خانواده با احساس گناه بقا روبه‌رو می‌شوند، به این معنا که کودکشان کشته شده و آن‌ها زنده مانده‌اند. این مسئله باعث ایجاد اضطراب و ترس شدید و اختلال در رشد عاطفی دیگر اعضای خانواده می‌شود و به‌ویژه خواهران و برادران کودک آسیب‌دیده نیز دچار اختلالات روانی می‌شوند.

دکتر سامانی با تاکید بر این نکته، خاطرنشان کرد که پیامدهای روانی خشونت جنسی و قتل تنها محدود به کودک یا نوجوان نمی‌شود و خانواده و جامعه نیز درگیر چرخه‌ای از درد و آسیب می‌شوند که نیازمند توجه و مداخلات روانشناختی فوری و تخصصی است.

تاثیر آزار کودکان بر روند تحصیل آنها

 دکتر مریم سامانی، روانشناس و استاد دانشگاه، با تأکید بر آثار روانی خشونت و قتل کودکان، به رکنا گفت:

این نوع حوادث نه تنها بر کودک آسیب‌دیده و خانواده او اثر می‌گذارد، بلکه پیامدهای گسترده‌ای برای جامعه نیز به همراه دارد. کودکانی که قربانی خشونت جنسی و قتل شده‌اند، در مسیر تحصیلی خود دچار مشکلات جدی می‌شوند و نیاز مبرم به حمایت روانی دارند؛ حمایت از خواهران و برادران آن کودک و والدین نیز اهمیت ویژه‌ای دارد. این حمایت‌ها نقش کلیدی در کاهش اثرات طولانی‌مدت روانی و اجتماعی دارد.

از منظر اجتماعی، انتشار اخبار مربوط به خشونت جنسی علیه کودکان و قتل آنان، می‌تواند ایجاد ترس عمومی و نارضایتی نسبت به مسئولان و نهادهای مربوطه را به دنبال داشته باشد. این اخبار میزان احساس ناامنی در جامعه را افزایش می‌دهند، به‌ویژه زمانی که رسانه‌ها بر زوایای شدید و جزئیات حساس تمرکز می‌کنند. گاهی نیز برداشت‌های شخصی خبرنگاران یا تصویرسازی‌های ذهنی آن‌ها باعث تحریف واقعیت می‌شود.

تاکیدات استاد روانشناسی برای رسانه ها در مواجهه با اخبار تعرض 

در مواجهه با این موضوع، دکتر سامانی بر لزوم رعایت دو نکته مهم تأکید کرد: اول، تمرکز رسانه‌ها باید بر پیشگیری، حمایت از قربانیان و معرفی خدمات درمانی اثربخش باشد، نه صرفاً بر بازنمایی خشونت. دوم، پنهان کردن کامل اخبار راهکار مؤثری برای افزایش امنیت یا کاهش تکرار جرم نیست؛ اما بیان جزئیات حساس و شفاف، بدون رعایت حریم قربانی، تنها باعث افزایش درد و اضطراب خانواده‌ها و ایجاد ترس عمومی می‌شود.

به گفته او، این نوع پوشش خبری می‌تواند به بروز احساس شرم، حقارت و ترس در سایر قربانیان منجر شود و آن‌ها را به سکوت و انزوا سوق دهد، در حالی که هدف اصلی رسانه‌ها کاهش آسیب‌های اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرایم است. بنابراین، دکتر سامانی تأکید می‌کند که رسانه‌ها باید با رویکردی مسئولانه و متعهدانه، انتشار اخبار را مدیریت کنند تا هم به حمایت از قربانیان کمک شود و هم از ایجاد فضای ترس و برچسب‌زنی در جامعه جلوگیری شود.

 

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی