رکنا: درحالیکه لرزش دستانش حتی اجازه نمیداد یک استکان چای را نگه دارد، با صدایی آرام و نگاهی پُر از پشیمانی، تنها یک جمله را بارها تکرار میکرد: شرمسار اشکهای مادرمم هستم... اینها بخشی از…
رکنا: زن 36 سالهای که زندگی مشترکش را بر پایه یک آشنایی مجازی بنا نهاده بود، این روزها در حالی به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری شفای مشهد مراجعه کرده که در تردید میان ادامه زندگی و جدایی…
رکنا: مرگ مشکوک مرد ۴۲ ساله در حادثه انفجار گاز شهری مشهد؛ آثار جراحت با شیء نوکتیز روی جسد، وضعیت این پرونده را پیچیدهتر کرد. آیا این حادثه مرتبط با زندگی شخصی او پس از طلاق بوده است؟
رکنا: مینا و میثم پس از یک سال زندگی مشترک و ازدواج فامیلی به دلیل بروز اختلافات و حضور یک دختر ناشناس، تصمیم به جدایی گرفتند.
رکنا: زن ۲۷ ساله تبعه خارجی که در دام رابطهای پر از خشونت گرفتار شده بود، پس از سالها تحمل آزار و شکنجههای جسمی و روحی همسرش، سرانجام با حضور در کلانتری گلشهر مشهد، پرده از سرگذشت تلخ خود برداشت.
رکنا: افزایش نگرانکننده طلاق در میان زوجهای میانسال و سالمند، موضوعی است که نشاندهنده تغییرات نگرش اجتماعی و تحول در ارزشهای سنتی زندگی مشترک در ایران بوده و نیازمند بررسی علل و پیامدهای آن است.
رکنا: از همان دوران کودکی به دخترخاله ام علاقه مند بودم به طوری که در بازی های کودکانه معروف به «خاله بازی»همواره من داماد و او هم عروس بود. در واقع به نوعی خودم را حامی دخترخاله ام می دانستم و اگر…
حوادث رکنا: دختر جوانی که در سن 15 سالگی عاشق یک پسر خیابانی شده بود پس از ادواج متوجه بیماری جنسی همسرش شد اما زندگی اش نتنها سرانجام نگرفت حتی پس از به دنیا آمدن دخترش نیز این زندگی سیاه ادامه…
رکنا: روزی که در دانشگاه عاشق«ستاره»شدم هیچ گاه فکر نمی کردم که روزی به چنین فلاکتی می افتم و در مسیر تباهی و نابودی قرارمی گیرم...
رکنا: نادیا، زن میانسال و تحصیلکردهای که پس از ۲۴ سال زندگی مشترک و تحمل بیمسئولیتیهای همسرش، تصمیم به جدایی گرفت تا زندگی جدیدی بدون سختی و فشار را آغاز کند.
رکنا: عشق پرشور دانشگاهی برای مرد جوان مشهدی، خیلی زود به سوءظن، مشاجره و شکایت از همسرش به اتهام ترک منزل ختم شد؛ حالا او با دلی شکسته میگوید: دیگر هرگز زیر یک سقف با بهاره نخواهم رفت...
رکنا: از ۱۱سالگی کارگری کرد تا خانوادهاش را سرپا نگه دارد، اما تقدیر، او را به همان جایی رساند که از آن فرار میکرد: کنار پدری معتاد، در پاتوقی که روزی خانهاش بود؛ اینک پسر، خود به یک معتاد و سارق…