حوادث رکنا: کری خوان های محله خانی آباد دستگیر شدند.
حوادث رکنا: چاله خطرناک در بزرگراه امام علی (ع) که باعث آسیب رسانی به خودروها می شد مرمت شد.
رکنا: دخترم هر دوپایش را توی یک کفش کرده بود و میگفت اگر با یاسر ازدواج نکند، خودش را میکشد. مانده بودیم چهکار کنیم.
رکنا: با آن که 4 سال از آغاز زندگی مشترکم با «شیما» می گذرد، اما هنوز قیافه «گربه ای که دم حجله کشت» را از یاد نبرده ام!! درست روز بعد از برگزاری مراسم ازدواجمان بود که همسرم در مخالفت با رفتن به…
رکنا: به رابطه پنهانی امیر با دختری دیگر پی بردم از او خواستم که توضیح دهد، اما مرا به خارج از شهر برد و نقشه شوم خود را اجرا کرد، حالا منتظر حکم قاضی برای سقط جنین دو ماهه ام هستم.
رکنا: از کـلاس چهارم ابـتـدایـی کــارگــری می کنم. مــادرم می گوید تو با این همه پشتکار باید پسر می شدی. سرتان را درد نیاورم، بچه بودم که پدرم در حادثه سقوط از ارتفاع کمرش شکست و خانه نشین شد.
رکنا: عمه و عمو هایم معتاد بودند و من به غیر از آنها کس دیگری را نداشتم که در نبود مادرم به آنها پناه ببرم ،هر بار که به خانه عمه ام می رفتم به من پیشنهاد مصرف مواد می داد تا اینکه.....
رکنا: با یک بچه بیوه شدم. به چشمانم خیره شده بود و درحالیکه بهسختی لبخند میزد، جان داد. ضربه چاقو قفسه سینهاش را شکافته بود. تلاش پزشکان نتیجهای نداشت. با شنیدن خبر مرگ شریک زندگیام، دختر…
رکنا: نه تنها با یک آشنایی خیابانی، فریب خوردم و خودم را بدبخت کردم، بلکه پدر و مادرم نیز در شعله های آتش اشتباه من می سوزند، به طوری که نگرانم خدای نکرده این ناراحتی ها بلایی به سر آنان بیاورد. از…
رکنا: در خانه همه به من می گفتند: "دست وپا چلفتی!"... خواهر، برادر، همکلاسی ها، همه و همه... همیشه دست یا پایم زخم و زیلی بود. طفلک مادرم همیشه نگران من بود، حتی نگران راه رفتن و دویدن من!
رکنا: 23 ساله بودم که مادرم رخت دامادی بر تنم کرد. من و دخترداییام صاحب سه فرزند شدیم. دوشیفت کار میکردم تا زندگی خوبی داشته باشم. تمام وقتم را به کار و کسبدرآمد اختصاص داده بودم. از…
رکنا: معاون اجتماعی پلیس آبادان در نشستی تعاملی در خصوص نقش رسانه در احساس امنیت با خبرنگار رکنا در استان خوزستان به گفت وگو نشست.