حمایت مادر سارق افیونی از پسر دیوانه اش / سرنوشت سیاه جوان مشهدی

 این ها بخشی از اظهارات جوان 23ساله‌ای است که به اتهام سرقت گوشی تلفن و دستبردهای شبانه به منازل شهروندان دستگیر شده بود.

به گزارش رکنا، این جوان سابقه دار پس از پاسخ به سوالات تخصصی افسر تجسس، در تشریح سرگذشت خود نیز به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: سال آخر دبیرستان بودم که با ترغیب دوستانم مصرف مواد مخدر را آغاز کردم.

آن زمان فکر می کردم مصرف مواد مخدر نوعی تفریح است اما خیلی زود به یک معتاد حرفه ای تبدیل شدم و بعد به استعمال مخدرهای صنعتی روی آوردم. شیشه و کریستال تاثیر وحشتناکی روی مغز و افکارم گذاشته بود به طوری که رفتارهای غیرطبیعی و نامتعارف داشتم یا در توهم زندگی می کردم.

این حرکات و گفتار نامعقول به جایی رسید که مادرم تصور می کرد من مهجور (دیوانه) شده ام. من هم از این موقعیت سوءاستفاده می‌کردم تا پول بیشتری از مادرم بگیرم. با وجود این مخارج اعتیادم بالا بود و نمی توانستم این هزینه ها را تامین کنم.

سرقت جوان معتاد از خانه همسایه

از سوی دیگر وقتی شب ها به طور پنهانی داخل اتاقم شیشه و کریستال مصرف می کردم، نقشه های زیادی را برای به دست آوردن پول می کشیدم تا این که تصمیم به سرقت از منزل همسایگان گرفتم. با ترفندی که از یکی از دوستان خلافکارم آموخته بودم، شاه کلیدی ساختم که با آن می توانستم در واحدهای آپارتمانی را باز کنم.

از سوی دیگر می دانستم بسیاری از همسایگان در ورودی آپارتمان را قفل نمی کنند. بار اول زمانی که تصمیم به سرقت از منزل همسایه گرفتم، خیلی اضطراب داشتم و از شدت ترس می لرزیدم ولی نمی دانستم ورود شبانه به منزل مردم مجازات سنگینی دارد و حداقل 10سال از عمرم را باید پشت میله های زندان بگذرانم.

خلاصه بعد از نیمه شب و در حالی که شیشه مصرف کرده بودم در واحد آپارتمانی همسایه را گشودم و سه دستگاه تلفن همراه را از روی اپن منزل سرقت کردم. بعد از این ماجرا ترسم فرو ریخت و به خانه های همسایگان دیگر هم دستبرد زدم اما بالاخره یکی از همسایگان به من مشکوک شد و با پلیس تماس گرفت. حالا هم می دانم کاری اشتباه و خطرناک انجام داده ام چرا که اگر در همان حال سرقت به دام صاحبخانه می افتادم، خدا می داند چه بلایی بر سرم می آمد. یک بار که به خاطر مواد مخدر به زندان رفته بودم، سارقانی را دیدم که به دلیل ورود به عنف به منازل به 10سال زندان محکوم شده بودند و از هیچ امتیازی هم برخوردار نبودند.

حالا هم که من از ماجرای آن سارقان درس عبرت نگرفته ام باید جوانی ام  را در زندان بگذرانم و ... شایان ذکر است، در حالی که به دستور سرهنگ ابراهیم خواجه‌پور تحقیقات تخصصی از این سارق جوان برای کشف دیگر سرقت‌هایش آغاز شده بود، زنی 50ساله با اضطراب و نگرانی خود را به اتاق تجسس رساند و با نشان دادن چند دست نوشته به افسر تجسس گفت: پسرم را که به اشتباه و به اتهام سرقت دستگیر کرده اید، مهجور است!

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

کدخبر: 712666 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟