این مطلب از گروه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد
خاله نرگس : دیوانه وار عاشق شدم ... خیابونارو بو میکشیدم تا بهش برسم .. ساعت ها خیره نگاش می کردم... گفت خانواده نمی پذیره اما من...
آزاده آل ایوب، معروف به خاله نرگس، مجری محبوب کودکان و نوجوانان دهه ۸۰ و ۹۰، در گفتوگویی از تجربه عاشقانه دیوانهوار خود پرده برداشت؛ تجربهای که با چالشهایی همراه بوده اما به داستانی شنیدنی تبدیل شده است.
خاله نرگس و داستان عشقی که زندگیاش را زیرورو کرد
آزاده آل ایوب که بسیاری او را با نام خاله نرگس میشناسند، یکی از چهرههای خاطرهساز دهه ۸۰ و ۹۰ است. وی متولد ۵ بهمن ۱۳۵۷ در تهران، با مدرک لیسانس جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، روزی یکی از محبوبترین مجریهای برنامههای کودک بود. اما اینبار او از ماجرای عاطفی عجیبی پرده برداشته است که شاید کمتر کسی انتظارش را داشت.
ماجرای عشقی که به دل او زخم زد
خاله نرگس با صداقت و البته دردی که در صدایش پیدا بود، توضیح میدهد: «مثل یک عاشق دیوانه، خیابانها را بو میکشیدم... هر جایی را به دنبالش میگشتم تا او را پیدا کنم. آن روزها فقط چشمان او را میدیدم و ساعتها به او خیره میشدم.» اعترافش نشان میدهد که عشق شدید به این فرد، تبدیل به محور زندگی او شده بود؛ تا حدی که دیگر جایی برای چیز دیگری باقی نمیماند.
دیوار بلند خانواده، سدی در برابر عشق
او با حالتی بغضآلود ادامه میدهد: «اما این دیوانگی من به همینجا ختم نشد... وقتی او به من گفت که خانوادهاش هرگز مرا نخواهند پذیرفت، انگار که دنیا روی سرم خراب شده باشد. دیگر نمیدانستم باید با این دلشکستگی چه کنم. این حرفش مثل یک خنجر در قلب من بود.»
با اینحال، خاله نرگس تصمیم گرفت که زندگی را از نقطهای دیگر شروع کند. او میگوید: «نه برای خودم، و نه حتی برای او... بلکه برای کسانی که به من نیاز دارند، باید خودم را جمع کنم و به زندگی ادامه دهم.»
چهرهای که همچنان در دل مخاطبان ماندگار است
آزاده آل ایوب همچنان در قلب طرفدارانش با شخصیت فراموشنشدنی خاله نرگس به یاد آورده میشود. او نمادی از پشتکار، عشق و امید است. با اینکه داستان عشقی او پایانی تلخ داشت، اما این چهره دوستداشتنی نشان داده که توانایی عبور از لحظات سخت را دارد. خاطرات برنامه رنگینکمان با انرژی و شادابی او هنوز هم برای بسیاری زنده است.
ارسال نظر