فیلم / راننده پراید طوسی شیطان متجاوز  مسیر میدان آزادی تا اسلامشهر / فرار نمیکردم مرا آزار میداد ... / هنوز شناسایی نشده ... + گفتگو با دختر مسافر و پدرش
تبلیغات

به گزارش اختصاصی رکنا، سه‌شنبه 8 شهریورماه، ساعت 6:30 عصر، دختر جوانی 25 ساله در مسیر بازگشت از محل کار تا خانه در اسلامشهر، قربانی   بی‌دفاعی در برابر مرد شیطان صفت شد.

در گفت‌وگوی اختصاصی با رکنا، دختر جوان تهرانی تجربه‌ای ترسناک از مسیر روزمره خود به سمت اسلام‌شهر را بازگو کرد.

وی با تأکید بر حفظ هویت خود، جزئیات لحظه‌به‌لحظه تعرض احتمالی یک راننده خودرو را شرح داد و هشدار داد که نبود نظارت کافی در نقاط پرتردد شهری می‌تواند امنیت شهروندان، به‌ویژه زنان، را تهدید کند.

سوار بر ترس: تجربه وحشتناک دختر جوان تهرانی در مسیر میدان آزادی به اسلام‌شهر

شنبه 8 شهریور 1404، تایم کاری‌ام دیرتر از معمول به پایان رسید و ساعت حدود ۶:۳۰ بود. دیگر هیچ تاکسی خطی یا خودرو مسافرکشی برای مسیر من به اسلام‌شهر در دسترس نبود. به زیر پل میدان آزادی رسیدم و مجبور شدم سوار یک خودروی شخصی پراید شوم. برای راحتی و احساس امنیت بیشتر، صندلی جلو را انتخاب کردم. آن لحظه نمی‌دانستم همین تصمیم کوچک، می‌تواند آغاز تجربه‌ای وحشتناک باشد.

راننده مردی حدود 40 تا 50 ساله بود و هیچ مسافر دیگری در ماشین نبود. او مسیر را از سمت آزادی به اسلام‌شهر ادامه داد. اولین حس ترس من زمانی شکل گرفت که دیدم بدون سوار کردن مسافر دیگر و بدون هیچ دیالوگ اضافی، فقط با نگاه‌های سنگینش به مسیر ادامه می‌دهد. همان لحظه تصمیم گرفتم گوشی‌ام را از کیف بیرون نیاورم و از پنجره به بیرون نگاه کنم، تا حداقل مطمئن شوم به مقصد می‌رسم بدون آنکه توجه او را جلب کنم.

تا رسیدن به مترو آزادگان، راننده هیچ اقدامی نکرد و هیچ صحبتی نداشت. احساس کردم تا اینجا خوشبختانه اتفاقی نیفتاده است. وقتی که خیالم کمی راحت شد، دستم را به کوله پشتی‌ام بردم و گوشی آیفون ۱۳ را بیرون آوردم تا هزینه سفر را کارت به کارت کنم. اما همین حرکت باعث شد راننده بلافاصله در منطقه‌ای خلوت و تاریک کنار جدول توقف کند و دستش را به سمت من دراز کرد.

من توانستم در ماشین را تا نیمه باز کنم و تنها کاری که به ذهنم رسید، پرتاب گوشی به بیرون بود. اما او با یک دست دست چپم را گرفت و با دست دیگر گردنم را فشار می‌داد. کوله‌پشتی روی پایم بود و او قصد داشت آن را از من بگیرد. ابتدا سعی کردم خودم را بیرون بکشم اما زورم به او نمی‌رسید. التماس کردم و از او خواهش کردم، اما او فکر کرد راضی شده‌ام و با یک حرکت کوله‌پشتی را برداشت و قصد داشت آن را روی صندلی عقب پرت کند. ناگهان بند کوله گیر کرد و همین باعث شد فشار از روی دستم کم شود. در همان لحظه توانستم گردنم را از مقنعه بیرون بکشم و خودم را به خیابان پرتاب کنم. گوشی را برداشتم و پا به فرار گذاشتم.

در همان لحظه چند خودرو از مسیر من رد شدند و مرا دیدند، اما توقف نکردند.2 موتورسوار به من نزدیک شدند و راننده وقتی متوجه حضور آنها شد، دیگر حرکت کرد و با گاز دادن فرار کرد.

پس از فرار از خودرو، به میدان نماز رسیدم و بلافاصله با برادرم و پلیس تماس گرفتیم. به همراه آن‌ها به کلانتری مراجعه کردم و شکایت خود را ثبت کردیم. هم‌زمان برای معاینه و بررسی کبودی‌های دستم به بیمارستان رفتم. پس از آن نیز به همراه برادرم و پدرم دوباره به کلانتری بازگشتیم تا روند پیگیری ادامه پیدا کند.

روز بعد، با 2 نفر از افسران پلیس آگاهی به محل حادثه رفتیم و من جز به جز ماجرا را برای آن‌ها شرح دادم. افسران اذعان داشتند که تاکنون گزارشی مشابه در این منطقه ثبت نشده است و از من خواستند صبور باشم تا در صورت پیداشدن شاکی دیگری که مشخصات راننده مسموم را داشته باشد، با من تماس گرفته شود. تلاش ما برای مشاهده دوربین‌های مداربسته محل حادثه باعث شد نامه‌ای به پلیس خیابان پارک لاله ارسال شود. اما پس از گذشت یک هفته، تنها گزارشی دریافت کردیم که نشان می‌داد در منطقه اعلام شده هیچ درگیری ثبت نشده است.

واقعیت این است که من در زیر پل آزادی، در همان نقطه‌ای که حادثه رخ داد، سوار پراید شدم و می‌دانستیم در محل دوربینی وجود نداشت که بتواند رد خودرو را ثبت کند. با این حال، حتی پس از گذشت دو هفته، هیچ نتیجه‌ای حاصل نشده است و این وضعیت باعث نگرانی عمیق من شده است. واقعیت تلخ این است که ممکن است تا یک زن دیگر طعمه این راننده خطرناک شود و مجبور شود شکایت کند تا شاید پلیس بتواند پلاک خودرو یا تصویر واضحی از او به دست آورد.

در کل، آنچه تجربه کردم، لحظه‌ای ترسناک، پر از اضطراب و نگرانی بود. هر لحظه فکر می‌کردم اگر کمی دیرتر یا زودتر می‌رسیدم، ممکن بود حادثه‌ای بسیار بدتر رخ دهد. توصیه من به همه شهروندان، به‌ویژه زنان، این است که در مسیرهای تاریک و کم‌نظارت، حتماً مراقب باشند و مسئولان امنیتی نیز باید نظارت و کنترل در این نقاط را افزایش دهند. حتی یک لحظه غفلت می‌تواند پیامدهای جبران‌ناپذیری داشته باشد.

با وجود همه این ترس‌ها و فشارهای روانی، خدا را شکر می‌کنم که توانستم جان سالم به در ببرم. اما واقعیت این است که مسیرهایی مانند آزادی به اسلام‌شهر بدون نظارت کافی، برای هر کسی می‌تواند خطرناک باشد. امیدوارم با انتشار این تجربه، هم مسئولان و هم شهروندان بیش از پیش مراقب باشند و اقدامات پیشگیرانه جدی‌تری اتخاذ شود.

گفت‌وگو با پدر دختر قربانی

دختر من از محل کارش در ونک به سمت میدان آزادی آمد تا با تاکسی خطی برگردد. سوار خودروی پرایدی شد که راننده حدود 45 ساله داشت. راننده شروع کرد با دخترم سر صحبت را باز کند، جوری که حس بدی به او دست داد. کمی جلوتر، در یک محیط خلوت، ماشین را کنار زد و ناگهان دستش را به بازوی دخترم کشید. دخترم مقاومت کرد و گفت: آقا خجالت بکش، ولم کن، تو رو خدا...! اما راننده اصرار داشت و او را تحت فشار قرار داد.

راننده ماشین را به جدول کنار خیابان چسبانده بود. دخترم در نهایت در را باز کرده، موبایلش را که راننده از دستش گرفته بود پرت بیرون، و خودش را با سختی از خودرو به بیرون پرتاب کرد. ماشین در همان لحظه ایستاده بود و بلافاصله بعد از آن، راننده صحنه را ترک کرد.

همان لحظه 2 موتورسوار سر رسیدند. دخترم که به‌شدت ترسیده بود، به زور خودش را از دست راننده خلاص کرده بود. آنها کمک کردند تا سریعاً از محل دور شود. دخترم همانجا با ما تماس گرفت و بعد به کلانتری گلدسته مراجعه کردیم.
ما همان شب به پلیس مراجعه کردیم. صورت و دست دخترم آثار درگیری داشت، چون چنگ زده بود تا خودش را نجات دهد. پلیس گزارشی تهیه کرد و گفت باید موضوع پیگیری شود. حتی 2 افسر آگاهی و رئیس کلانتری هم آمدند. اما مشکل اصلی این بود که ما هیچ پلاک یا مشخصات دقیقی از خودرو نداشتیم.

فردای آن روز، با نامه افسر تجسس به سراغ دوربین‌های محدوده آزادی رفتیم. من شخصاً به پارکینگ طبقاتی خیابان فاطمی مراجعه کردم. متأسفانه متصدی آنجا گفت دوربین نداریم. بعدها نامه‌ای گرفتم که عملاً هیچ تصویر یا مدرکی در آن نبود. فقط نوشته بودند هیچ اتفاقی رویت نشد!

در حالی که ما فقط می‌خواستیم خودرو و راننده شناسایی شوند.

میدان آزادی، ورودی بی‌هویت و پرچالش پایتخت

در گفت‌وگویی اختصاصی با دکتر امیر دبیری‌مهر، پژوهشگر ارشد رسانه و مدرس علوم سیاسی در دانشگاه، به بررسی وضعیت میدان آزادی تهران پرداختیم.

وی در این گفتگو به معضلات امنیتی، اجتماعی و مدیریتی این میدان و ضرورت بازآفرینی هویت آن اشاره کرد.

میدان آزادی، یکی از شلوغ‌ترین و پرترددترین نقاط تهران، در سال‌های اخیر با مجموعه‌ای از مشکلات امنیتی، اجتماعی و مدیریتی روبرو شده است.

دکتر دبیری‌مهر در این گفتگو تأکید کرد: میدان آزادی، به جای آنکه نماد شکوه و هویت تهران باشد، به محلی برای آشفتگی، بی‌نظمی و خطر برای شهروندان تبدیل شده است.

وی گفت: بسیاری از شهروندان، به‌ویژه زنان و دانشجویان، در مسیرهای منتهی به میدان آزادی با مشکلات متعددی روبرو هستند. از سرقت‌های سریع، تهدید و مزاحمت‌های خیابانی گرفته تا حضور دستفروشان غیرمجاز و خودروهای بدون نظارت، امنیت و آرامش مردم را به خطر انداخته است. این میدان به تدریج به جولانگاهی برای مجرمان و متخلفان تبدیل شده است.

دکتر دبیری‌مهر افزود: نبود نظارت کافی بر تاکسی‌ها و مسافرکش‌های خطی، فرصت سوءاستفاده را برای برخی رانندگان ایجاد کرده است. علاوه بر این، دستفروشان غیرمجاز مسیرهای عبور و مرور را مسدود کرده و خطرات ترافیکی ایجاد می‌کنند.

این کارشناس شهری میدان آزادی را با 2 میدان شاخص دیگر تهران، یعنی تجریش و انقلاب، مقایسه کرد و گفت: میدان تجریش با وجود مشکلات، هنوز مرکز زندگی اجتماعی و بازار سنتی است. میدان انقلاب هم قلب فرهنگی و دانشگاهی تهران است. اما آزادی؟ نه مرکز خرید دارد، نه فعالیت فرهنگی و اجتماعی، تنها یک تقاطع بزرگ که خودروها با سرعت از آن عبور می‌کنند و هیچ هویتی ندارد.

وی همچنین به مدیریت جزیره‌ای و پراکنده در این میدان اشاره کرد: شهرداری، تاکسیرانی، پلیس راهور، مترو و حتی نهادهای فرهنگی در اطراف میدان حضور دارند، اما هیچ هماهنگی میان آن‌ها وجود ندارد. هرکدام بخشی از مشکل را مدیریت می‌کنند، بدون آنکه تصویر کلان دیده شود. نتیجه؟ نه ترافیک حل می‌شود، نه فضای عمومی سامان می‌گیرد و نه میدان هویت واقعی خود را بازیابی می‌کند.

دکتر دبیری‌مهر با تأکید بر معضل امنیتی، ادامه داد: برخی سارقان از ترفندهای مختلف برای سرقت سریع استفاده می‌کنند؛ از تعقیب موتورسواران گرفته تا سرقت کیف و موبایل. این اقدامات نه تنها امنیت عمومی را تهدید می‌کند، بلکه سلامت روانی شهروندان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

وی همچنین به اهمیت بازآفرینی میدان اشاره کرد و گفت: این میدان روزگاری قرار بود نماد معماری و هویت ملی ایران باشد. اما با رشد افسارگسیخته خودروها و بی‌توجهی به کارکردهای اجتماعی و فرهنگی، میدان به یک تقاطع ترافیکی تقلیل یافته است. این چشم‌انداز فرهنگی و ملی باید بازگردد.

دکتر دبیری‌مهر چند راهکار برای بازگرداندن هویت میدان ارائه کرد:

  • کاهش حجم عبور خودروهای شخصی و توسعه حمل‌ونقل عمومی.

  • ایجاد فضاهای عمومی برای مردم، از جمله پیاده‌راه‌ها و فضاهای فرهنگی و تفریحی.

  • احیای کارکرد نمادین میدان با برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری.

  • اجرای یک طرح جامع بازآفرینی با همکاری تمام نهادها و جلوگیری از تصمیم‌های جزیره‌ای.

وی در پایان تأکید کرد: تا زمانی که اراده مدیریتی از سوی سازمانهای مربوطه مانند شهرداری، دولت، نیروی انتظامی و امنیتی جدی شکل نگیرد و هماهنگی بین نهادهای مسئول برقرار نشود، میدان آزادی همچنان ورودی بی‌هویت و خطرناک پایتخت خواهد ماند. این میدان باید دوباره به قلب زندگی شهری و ورودی باشکوه تهران تبدیل شود.

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی