تشنگی تهران نه از کم‌بارشی که از بی‌عدالتی در سیاست آب است/ پنج سال خشکسالی و نبود طرح موثر برای نجات

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در حالی که تهران وارد پنجمین سال پیاپی خشکسالی شده، آمارها و اظهارات رسمی از یک فاجعه بی‌سابقه در ۶۰ سال گذشته پرده برمی‌دارند: تنها ۱۴۹ میلی‌متر بارندگی در ۱۰ ماه گذشته و افت ۴۸ درصدی نسبت به میانگین درازمدت.

پایتخت ایران در سال آبی ۱۴۰۳–۱۴۰۴، وارد مرحله‌ای شده که دیگر نمی‌توان آن را صرفاً «خشکسالی» خواند. آنچه امروز تهران را تهدید می‌کند، نه فقط کاهش بارش، بلکه فروپاشی کامل ساختار تأمین آب شهری، بی‌برنامگی مزمن در مدیریت منابع، و استفاده بی‌ضابطه از ظرفیت‌های محدود محیط‌زیستی است. آمارهای رسمی نشان می‌دهند که تهران وارد شدیدترین بحران کم‌آبی در ۶۰ سال گذشته شده است، اما این بحران نه به یک‌باره، بلکه حاصل دست‌کم دو دهه سیاست‌گذاری غلط و فرسایش منابع بدون بازسازی بوده است.

سقوط ۴۸ درصدی بارش و متوسطی که دیگر «متوسط» نیست

طبق اعلام محسن اردکانی، مدیرعامل آبفای تهران، میانگین بارش در استان از ابتدای سال آبی جاری تاکنون فقط ۱۴۹ میلی‌متر بوده؛ این عدد یعنی ۴۸ درصد کمتر از میانگین درازمدت (۲۸۰ میلی‌متر). اما حتی این مقایسه دیگر گمراه‌کننده است. چرا؟ چون در چهار سال گذشته هم بارندگی پایین‌تر از حد نرمال بوده و نرمال اقلیمی جدیدی در حال شکل‌گیری‌ست که از وضعیت پیشین هم وخیم‌تر است. در واقع، افت بارش دیگر یک پدیده استثنایی نیست؛ بلکه یک روند بلندمدت در چارچوب تغییر اقلیم است.

با این حال، همچنان بر اساس میانگین‌های گذشته برنامه‌ریزی می‌شود، بی‌آنکه تغییری در نگاه به اقلیم، بارگذاری جمعیت و سیاست‌های توسعه‌ای اعمال شده باشد. تهران برای پنجمین سال متوالی در خشکسالی قرار دارد.اتفاقی که طبق اذعان رسمی در آمارهای هواشناسی بی‌سابقه بوده است.

ذخایر سدها در کف تاریخی؛ سفره‌های زیرزمینی در مرز فروپاشی

آب پشت سدهای تهران، طبق اعلام رسمی، به پایین‌ترین سطح در سال‌های اخیر رسیده است؛ با توجه به اینکه تنها دو ماه از سال آبی باقی مانده، هیچ‌گونه بازیابی طبیعی برای این ذخایر متصور نیست.

بدتر از آن، وضعیت سفره‌های آب زیرزمینی نیز به مرحله هشدار مطلق رسیده؛ منابعی که دهه‌هاست بی‌وقفه و اغلب بدون مجوز قانونی برداشت می‌شوند، حالا عملاً توان جایگزینی برای سدها را هم ندارند.

طبق پژوهش‌های وزارت نیرو، متوسط افت سالانه سطح ایستابی در دشت تهران بین ۴۰ تا ۶۰ سانتی‌متر است. این یعنی فروچاله، نشست زمین، شور شدن خاک و نابودی منابع استراتژیک به‌زودی جنبه‌ای عملیاتی خواهد یافت. در چنین شرایطی، تکیه به آب‌های زیرزمینی نه فقط بی‌فایده، بلکه به‌شدت خطرناک است.

اعتراف به پایان ظرفیت توسعه؛ «طرح جدیدی باقی نمانده»

بخش قابل تأمل صحبت‌های مدیرعامل آبفای تهران، جایی‌ست که به صراحت می‌گوید:

«تمامی طرح‌ها و ظرفیت‌های تامین آب برای استان تهران شناسایی، مطالعه، امکان‌سنجی، اجرا و به بهره‌برداری رسیده… ظرفیت قابل دسترس دیگری در پیرامون تهران وجود ندارد.»

به زبان ساده‌تر، تهران دیگر هیچ ظرفیت جایگزینی برای تأمین آب ندارد. تمام طرح‌ها، از انتقال آب سد لار، طالقان و امیرکبیر گرفته تا پروژه‌های تصفیه‌خانه‌های آب، سال‌ها پیش به پایان رسیده‌اند. دیگر نه سد جدیدی قابل احداث است، نه آبی برای انتقال باقی مانده است. از اینجا به بعد، هرگونه مصرف اضافه برابر است با برداشت از ذخایر استراتژیک و وارد آمدن آسیب غیرقابل‌جبران به ساختار حیات شهری.

انتقال بار بحران از دولت به مردم: صرفه‌جویی، راهکار نیست، واکنش اضطراری است

در حالی‌که دولت هیچ طرح جدیدی برای افزایش منابع عرضه ندارد، راهکار اصلی اعلام‌شده، چیزی نیست جز دعوت به صرفه‌جویی و نصب مخزن و پمپ توسط شهروندان. این توصیه‌ها در شرایطی بیان می‌شوند که:

    ۹۴٪ منابع تأمین آب تهران از منابع سطحی و زیرزمینی داخل استان است؛ هیچ گزینه پایداری در دسترس نیست.

    جمعیت تهران نسبت به دهه ۷۰، دو برابر شده اما منابع آب افزایش نیافته است.

    همچنان ساخت‌وسازهای گسترده در مناطق شمالی و غربی شهر ادامه دارد؛ مناطقی که عمدتاً مجهز به باغ، استخر و امکانات لوکس آبی‌اند.

آیا در چنین شرایطی، دعوت به صرفه‌جویی توسط شهروندان می‌تواند بحران را مدیریت کند یا صرفاً پنهان‌کاری و فرافکنی نهادی است برای انکار بحران واقعی ساختاری؟

فشار شبکه، جریمه، قطع انشعاب: حکومت‌داری از طریق تهدید

شرکت آبفا به جای بازنگری در سیاست‌های کلان، تمرکز را بر «اعمال تعرفه‌های پلکانی»، «محدودیت‌های مقطعی» و «برخورد با بدمصرفان» گذاشته است. گفته می‌شود از ۹ درصد مشترک بدمصرف به ۶ درصد کاهش یافته، اما هیچ اشاره‌ای به میزان مصرف نهادهای دولتی، مراکز اداری، صنایع پرمصرف  نشده است.

در واقع، فشار اصلی بر طبقه متوسط و پایین‌دست شهری وارد می‌شود؛ مردمی که باید با بطری در فلاش‌تانک، پمپ شخصی و مخزن خانگی بحران را مدیریت کنند، درحالی‌که پروژه‌های عمرانی آب‌بر در مناطق ویلایی بدون نظارت ادامه دارد.

بحران کنونی آب تهران، ترکیبی‌ست از اقلیم خشک‌شونده، منابع تهی‌شونده، و ساختار سیاسی-اداری ناتوان از مواجهه با واقعیت.

بارش ۱۴۹ میلی‌متر در سالی که باید حدود ۲۸۰ میلی‌متر باشد، فقط علامتی از وضعیت است نه علت.

سدها خالی‌اند، سفره‌ها در حال مرگ‌اند، و تهران وارد فازی شده که دیگر صرفه‌جویی فردی پاسخ‌گو نیست.در چنین شرایطی، هیچ رویکردی جز اصلاحات بنیادین در نظام مدیریت منابع، توقف توسعه بی‌ضابطه، بازنگری در الگوی مصرف کلان و شفاف‌سازی منابع مصرف بزرگ‌مقیاس، پاسخ‌گو نخواهد بود.

وقت آن رسیده واقعیت را بپذیریم: تهران تشنه است، چون برای عدالت در مصرف و تدبیر در مدیریت، هنوز هیچ نقشه‌ای وجود ندارد.

 

 

 

 

  • آواز باشکوه ناصر عبداللهی / خدابیامرز تو کنسرتش چشم تو چشم برای زنش خوند!

اخبار تاپ حوادث

وبگردی