اختصاصی رکنا؛
اعترافات زن و شوهری که برای مخدر دست به سرقتهای سریالی زدند
حوادث رکنا: زوج جوان معتاد که برای تأمین هزینه مواد مخدر اقدام به سرقت خودرو و اموال کرده بودند، هنگام زاغزنی در شرق تهران دستگیر شدند.

به گزارش رکنا، با دریافت گزارشی مبنی بر سرقت یک دستگاه خودروی سواری در شرق تهران، پرونده بهصورت ویژه در دستور کار پلیس تهران قرار گرفت.
بر اساس اطلاعات اولیه، این زوج جوان که دخترخاله و پسرخاله هستند، پس از سرقت خودرو قصد داشتند از آن برای سرقتهای بعدی استفاده کنند. ماموران پس از گشتزنی هدفمند، رفتار مشکوک آنها را هنگام زاغزنی خودروهای پارکشده شناسایی و بهصورت نامحسوس تحت تعقیب قرار دادند.
این زوج به محض مشاهده ماموران قصد فرار داشتند، اما با اقدام سریع پلیس دستگیر و در همان محل تحت بازجویی اولیه قرار گرفتند. در تحقیقات مشخص شد خودرو لحظاتی قبل از همان محدوده سرقت شده و مالک نیز در همان لحظه موضوع را به پلیس ۱۱۰ گزارش کرده بود.
متهمان که پیشتر به جرم سرقت لوازم خودرو در نقاط مختلف تهران تحت تعقیب بودند، به جرم خود اعتراف کردند. بررسیها نشان داد آنها برای تأمین هزینه مواد مخدر (از نوع گل و شیشه) بارها دست به سرقت زده و حتی قصد داشتند پس از جمعآوری پول، از کشور خارج و به ترکیه مهاجرت کنند.
گفتوگو با زوج سارق
چطور شروع شد؟
(مرد): من اوایل فروشنده پوشاک بودم تو یکی از پاساژهای غرب تهران. ولی به خاطر کشیدن مواد داخل مغازه اخراجم کردن. بعد اون دیگه نتونستم کار درست پیدا کنم. روزها تو خیابون کارتن جمع میکردم، شبا هم میرفتم پیش زنم.
(زن): از همون اول باهم گل میکشیدیم. هیچوقت فکر نمیکردم زندگیمون به اینجا برسه. بچهدار هم نشدیم… شاید اگه یه بچه داشتیم، همه چی عوض میشد.
اولین سرقتتون چی بود؟
(مرد): یه روز داشتم کارتن جمع میکردم، دیدم شیشه یه ماشین پایین بود. داخلش پول و وسایل قیمتی بود. زنگ زدم به زنم، گفتم «بیا یه کاری بکنیم، پولشو خرج مواد کنیم.» اون شب شروع شد… بعد از اون دیگه رفتیم تو کار سرقت.
چرا قصد داشتید به ترکیه برید؟
(زن): فکر میکردیم اگه بریم ترکیه، میتونیم یه زندگی جدید بسازیم. از همه فرار کنیم. میخواستیم اونجا تو یه کارگاه یا رستوران کار کنیم. ولی هیچ پولی نداشتیم، هرچی درمیآوردیم خرج مواد میشد.
هیچ وقت فکر نکردید ممکنه دستگیر بشید؟
(مرد): چرا، هر روز. ولی وقتی تو خماری باشی، عقل دیگه کار نمیکنه. فقط فکر میکنی باید امروز یه پولی جور کنی تا شب مواد داشته باشی.
خانوادهتون چی؟
(زن): خانوادهام از همون وقتی فهمیدن با پسرخالم ازدواج کردم، طردم کردن. میگفتن اون پسر، دردسر و بدبختیه. ولی من عاشقش بودم.
هیچ وقت به فکر ترک مواد افتادین؟
(زن): خیلی وقتا. چند بار تصمیم گرفتیم بریم کمپ. حتی یه بار رفتیم دم در کمپ، ولی ترسیدیم. گفتیم «حالا یه بار دیگه بزنیم، بعد میریم.» همون شد و هیچ وقت نرفتیم.
اگه الان به عقب برگردید، چی کار میکنید؟
(زن): کاش همون روزی که از خونه فرار کردم، میرفتم خونه مادرم. کاش به حرفاش گوش میکردم.
(مرد): من هیچوقت نباید اون روز مواد رو امتحان میکردم.
-
بازداشت سارقان بزرگترین دزدی در تبریز و ارومیه / آنها 100 میلیارد تومان پول و طلا برده بودند
ارسال نظر