سرقت از منزل خانم کارمند کابوسی پایان‌ناپذیر برای او و پسر کوچکش
حوادث رکنا: فیلم دوربین‌های مداربسته‌ای که برای اولین بار منتشر شده، جزئیات سرقت از خانه یک زن کارمند را آشکار می‌کند؛ او از شبی می‌گوید که دزدان تنها در ۱۰ دقیقه اموالش را بردند و ترسی که هنوز بر زندگی‌اش سایه انداخته است.
به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، سرقت از منازل همواره یکی از اهداف اصلی سارقان بوده است. انتخاب دقیق سوژه و اجرای نقشه‌های از پیش طراحی‌شده به سارقان این امکان را می‌دهد که به سرعت مال و اموال زیادی را به دست آورند. این افراد با استفاده از شیوه‌ها و شگردهای خاص، در بسیاری از مواقع به دلیل نبود دوربین‌های مداربسته یا ضعف امنیتی دیگر، ناشناخته باقی می‌مانند. حتی در صورت شناسایی و دستگیری، برخی از آن‌ها پس از آزادی از زندان بار دیگر به همان اقدامات مجرمانه روی می‌آورند.
بر اساس گفته‌های بسیاری از سارقان، درآمد حاصل از سرقت آن‌قدر زیاد است که ریسک بالای این کار را قابل توجیه می‌کند. این امر نه تنها امنیت مالی خانواده‌ها را به خطر می‌اندازد، بلکه آثار روانی مخربی را نیز برای مالباختگان به دنبال دارد.
فیلمی تکان‌دهنده از سرقت
به تازگی فیلمی به دست خبرنگار رکنا رسیده است که روایتگر تجربه تلخ یک خانواده از سرقت منزلشان است. مالباخته، زنی کارمند، از روز سرقت و ترسی که همچنان پس از چند ماه بر جان و روح او و پسر کوچکش باقی مانده، سخن می‌گوید.
در ادامه، جزئیات این سرقت و اتفاقات پس از آن را از زبان این زن می‌خوانیم.
جزئیات سرقت از زبان مالباخته
ما 30 آبان، حوالی ساعت 6:30 عصر، برای شرکت در یک مراسم عروسی از خانه خارج شدیم. ساعت 7 غروب، سارقان از طریق پنجره خانه وارد شدند. متأسفانه پنجره خانه ما حفاظ نداشت و ما به تازگی به این محل نقل‌مکان کرده بودیم، بنابراین از شرایط امنیتی محل بی‌اطلاع بودیم. سارقان فقط 10 دقیقه در خانه بودند. در این مدت کوتاه، وارد اتاق‌خواب‌ها شدند و با جستجوی سریع، تمام آن‌ها را به هم ریختند.
من مقدار قابل‌توجهی طلا و نقره در خانه داشتم که به سرقت رفت. طلاهای من حدود 150 گرم، نقره‌ها 100 گرم و 2 عدد سکه طلا بود که همه را دزدیدند. خانه ما در منطقه 5 واقع شده است.
پس از سرقت، به کلانتری مراجعه و تشکیل پرونده دادیم. در بهمن‌ماه، آگاهی روی پرونده ما یک مظنون را کشف کرد، اما قاضی پرونده با توجه به شواهد، این فرد را دزد خانه ما ندانست. حالا پرونده دوباره برای کشف جدید باز شده است.
با وجود گذشت چند ماه، سایه ترس و نگرانی همچنان بر زندگی ما و به‌ویژه پسر کوچکم سنگینی می‌کند. امیدوارم با رسیدگی بیشتر و شناسایی دقیق سارقان، این کابوس هر شبه ما تمام شود.
ارسال نظر