دو سال قبل با كلي آرزو و اميد با يكي از اقوام ازدواج كردم و چند روز بعد از مراسم عقد به من گفت كه هيچ علاقهاي به ازدواج با من نداشته است و حتي از خانوادهام نيز خوشش نميآيد، اما حرفهايش را ناديده گرفتم و مجلس عروسي را زود برگزار كردم. الان يك سال و نيم است که از زندگيمان ميگذرد و ميگويد بدون من نميتواند زندگي كند، اما نميدانم چرا حركات همسرم نشان ميدهد او به ظاهر مرا دوست دارد. لطفا راهنماییام کنید.
ارسال نظر