جوانی ۳۰ ساله و پدر دو فرزند هستم. احساس تنهایي، غم و بیکسی میکنم. حوصله هیچ کاری را ندارم. همیشه احساس مریضی دارم، همیشه درگیر خاطرات بد گذشته و فکرهایي که اطرافیانم نسبت به من دارند، هستم. وقتی در یک جمع حضور پیدا میکنم، راحت نیستم، مخصوصا اگر غریبه باشند. این مساله در کار و اخلاق من تاثیر منفی گذاشته است. نميدانم چه كار كنم. لطفا راهنماییام کنید.
ارسال نظر