من و شوهرم هر وقت عصباني ميشويم هر کاري که فکر کنيد ميکنيم؛ کتک کاري، فحاشي و... و تنها پسرم شاهد اين اتفاقات است. يک شب از خواب پريد و بشدت گريه ميکرد، پرسيدم پسرم چه شده که گفت توي خواب تو و بابا گرگ شده بوديد و ميخواستيد مرا بخوريد. از آن شب نميدانستم چکار خواستم از شما کمک بگيرم.
ارسال نظر