نوه پسري 14 سالهاي دارم كه هنوز شباداري دارد. او درسه سالگي پدرش را از دست داده است. پدرش در اثر بيماري فوت كرد و او شاهد لحظات پاياني زندگي او بود. با اينكه 11 سال از زمان مرگ پسرم گذشته ولي ذهن نوهام هنوز درگير مرگ پدر است و هرازچندگاهي خاطرات آن روزهاي آخر با پدر بودن را مرور ميكند.
مادرش ازدواج نكرده است و زني عصبي و تندخو است ولي با فرزندش رفتار مناسبي دارد. تغذيه نوهام خوب است. قد و وزن مناسبي نيز دارد. خوابش سنگين است. صبح متوجه شباداري خود ميشود كه بسيار خجالت كشيده و ذهنش بههم ميريزد. نزد دكتر ارولوژ نيز رفته ولي پزشك معتقد است مشكل شباداري او يك مشكل روحي است.
ارسال نظر