در حالی که ایران با بحران چاقی کودکان دست و پنجه نرم میکند، وزارت آموزش و پرورش به جای توجه به این بحران سلامت، به برخورد با دانشآموزان پسری پرداخت که در حیاط مدرسه با یک ترانه شاد رقصیدند. این واکنش ناگهانی و بیتوجهی به مشکلات واقعی، از بیتدبیری در سیاستگذاریهای مرتبط با سلامت کودکان حکایت دارد.
تهران با ۱۲ هزار پاکبان و میلیاردها تومان هزینه برای جمعآوری زباله، همچنان درگیر بحران زبالهدزدی است؛ صنعتی غیررسمی که بهجای بازیافت، منابع شهری را میدزدد و سلامت عمومی را تهدید میکند. بیتوجهی شهرداری و سوءمدیریت در این زمینه، تهران را به یک شهر آلوده و بحرانزده تبدیل کرده است.
کاهش مصرف لبنیات، بحران رو به رشد چاقی و اضافهوزن در بین کودکان و بزرگسالان، و پیامدهای بلندمدت آن، ایران را با تهدید جدی سلامت مواجه کرده است. بر اساس هشدارهای متخصصان، اگر اقدامات سریع و مؤثر صورت نگیرد، تا سال ۱۴۱۴، بیش از نیمی از کودکان ایرانی دچار چاقی خواهند بود و این روند، نسلی از بزرگسالان را به چاقی مزمن محکوم میکند. آیا سیاستهای سلامت کشور میتوانند از این فاجعه پیشگیری کنند؟
مدیرعامل سازمان حمل و نقل و ترافیک تهران از اجرای طرح خط ویژه برای خودروهای پرسرنشین در بزرگراههای پایتخت خبر داد. این طرح که هدف آن کاهش ترافیک و تشویق به استفاده از حمل و نقل عمومی است، با نگرانیهایی در خصوص حقوق شهروندی رانندگان تکسرنشین مواجه شده است. مردم معتقدند که بدون تغییر در ظرفیت خیابانها و تنها با تقسیمبندی آنها، این طرح ممکن است به مشکلات جدیدی دامن بزند.
به گفته پرفسور مهدی زارع، استاد زمینشناسی، با افزایش تغییرات اقلیمی و رشد جمعیت، حدود 9.5 میلیون ایرانی طی دهه آینده ممکن است در اثر سوانح طبیعی نظیر زلزله، سیلاب و خشکسالی آسیبهای جدی ببینند. در حالی که ایران با مشکلات کمآبی و طوفانهای گرد و غبار مواجه است، وقوع رویدادهای اقلیمی شدید و مهاجرتهای درونسرزمینی به تهدیدات جدیتری تبدیل خواهد شد.
در ایران ضربالمثلی وجود دارد که میگوید: «مهریه را کی داده، کی گرفته؟» این عبارت طنزآمیز برای بیاعتنایی به قوانین نمادین هم بهخوبی کاربرد دارد. حالا این تعبیر به شکلی تلخ در مورد قانون هوای پاک صادق شده است؛ قانونی که روی کاغذ کامل و زیبا به نظر میرسد اما در عمل به فراموشی سپرده شده و تنها نتیجهاش افزایش مرگومیر و بیماریهای ناشی از آلودگی هوا بوده است.
رکنا: عطا الله کاویان، مدیرکل حفاظت محیط زیست مازندران، در پاسخ به سوالات پیرامون غیبت دو ساله "امید" تک درنای گله غربی سیبری گفت: "احتمالاً تغییرات اقلیمی باعث تغییر مسیر مهاجرت این پرنده شده است یا شاید کهولت سن مانع از ادامه پروازهای طولانی شده باشد. با این حال، به طور قطع می توان گفت که این پرنده در مازندران شکار نشده است و همچنان امید به بازگشت آن وجود دارد."
زنان ایران، در حالی که هر روز با تلاش بیوقفه به تحصیلات بالاتر، آگاهی اجتماعی بیشتر و موفقیتهای حرفهای دست مییابند، همچنان زیر بار کلیشههای فرهنگی و مقاومتهای ساختاری گرفتارند. این تناقض، تصویر تلخی از جامعهای را نمایان میکند که توانمندی زنان را میستاید، اما بستر لازم برای شکوفایی آنان را فراهم نمیسازد.
بر اساس آمار جدید منتشر شده، 84 درصد از مردم ایران تمایل به مهاجرت دارند، امری که به معنای بحران عمیق اجتماعی و اقتصادی است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که این وضعیت ناشی از بیثباتی اقتصادی، فقدان امنیت اجتماعی و بحران هویت است. آنچه در این وضعیت تهدیدآمیز قابل تأمل است، کاهش شدید احساس تعلق به سرزمین و نابودی پیوند عاطفی با وطن است.
در دو دهه گذشته، ایران به وضوح وارد بحرانی جمعیتی شده است که نه تنها تهدیدی برای آینده کشور محسوب میشود، بلکه سوالات جدی پیرامون چگونگی ادامه حیات اجتماعی و اقتصادی آن به وجود آورده است. آمارهای تکاندهنده از کاهش ۴۰ درصدی نرخ باروری در کشور و ترک فرزندآوری توسط میلیونها زن ایرانی در سن باروری، گویای یک بحران عمیق است که ریشه در مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد. این وضعیت نه تنها امروز، بلکه در سالهای آینده نیز ممکن است به تهدید جدی برای نسلهای آینده ایران تبدیل شود.