صندلی‌های طلایی تئاتر؛ مرگ تدریجی هنر مردمی
تبلیغات

تئاتر، از نخستین روزهای پیدایش‌اش، نه صرفاً یک هنر، بلکه آیینی اجتماعی بوده است؛ آیینی که در آن انسان، با تمام پیچیدگی‌های درونی‌اش، در برابر انسان دیگر می‌ایستد و از رنج، امید، عشق، خشم و حقیقت سخن می‌گوید. این هنر، برخلاف بسیاری از اشکال فرهنگی دیگر، نیازمند حضور فیزیکی، مشارکت جمعی و تجربه مشترک است. تئاتر، در ذات خود، دموکراتیک است؛ چرا که هر تماشاگر، فارغ از جایگاه اجتماعی‌اش، در تاریکی سالن، هم‌سطح با دیگران، به تماشای حقیقت می‌نشیند. اما امروز، در سایه تحولات اقتصادی، فرهنگی و سیاست‌گذاری‌های ناعادلانه، شاهد دگردیسی نگران‌کننده‌ای هستیم: تئاتر، به‌جای آن‌که آینه‌ای برای بازتاب دردهای جامعه باشد، به ویترینی برای نمایش تجمل، منزلت طبقاتی و مصرف‌گرایی تبدیل شده است. سالن‌های خصوصی، با الگوبرداری از مدل‌های تجاری کنسرت‌های پاپ، بلیت‌ها را بر اساس ردیف صندلی قیمت‌گذاری می‌کنند؛ ردیف‌های جلو برای طبقه مرفه، صندلی‌های ویژه برای از ما بهتران و ردیف‌های عقب برای طبقات متوسط. این روند، نه‌تنها عدالت فرهنگی را زیر پا می‌گذارد، بلکه ماهیت تئاتر را نیز تحریف می‌کند. تئاتر، اگر قرار باشد فقط پول را بشناسد و برای عده‌ای خاص اجرا شود، دیگر هنر نیست؛ بلکه کالایی لوکس است که در ویترین سرمایه‌داری به فروش می‌رسد. من، به‌عنوان کنشگر فرهنگی و مخاطب آگاه، نسبت به روند نگران‌کننده طبقاتی شدن تئاتر به معاونت فرهنگی هنری هشدار می‌دهم. تئاتر، نه کالایی لوکس برای طبقه ممتاز، بلکه حق فرهنگی همگانی است. تئاتر، نه ویترین تجمل، بلکه آینه حقیقت است و امروز، این حقیقت در خطر است.

در سال‌های اخیر، سالن‌های خصوصی تئاتر در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، به‌جای تمرکز بر کیفیت اجرا و جذب مخاطب عام، به سمت مدل‌های تجاری فروش بلیت حرکت کرده‌اند. ردیف‌های جلو با قیمت‌های چند برابری فروخته می‌شوند؛ گاه تا بیش از ۵۰۰ هزار تومان برای یک اجرا. این در حالی‌ست که حداقل دستمزد ماهانه بسیاری از شهروندان کمتر از ۱۵ میلیون تومان است. این یعنی یک خانواده طبقه متوسط برای دیدن یک نمایش با چهار عضو باید بیش از یک‌سوم درآمد ماهانه‌اش را هزینه کند. این مدل، که پیش‌تر در کنسرت‌های پاپ رایج بود، حالا به تئاتر نفوذ کرده و آن را از دسترس طبقات متوسط و پایین خارج کرده است. نتیجه؟ حذف بخش بزرگی از جامعه از چرخه فرهنگی و تبدیل تئاتر به کالایی لوکس. این روند، تبعات اجتماعی گسترده‌ای دارد. نخست آن‌که طبقات دانشجو، کارگر، معلم و اقشار متوسط، عملاً از تجربه فرهنگی تئاتر محروم می‌شوند. تئاتر، به‌عنوان یکی از معدود هنرهای زنده و تعاملی، نقش مهمی در ارتقای آگاهی اجتماعی دارد. اما با قیمت‌گذاری طبقاتی، شکاف فرهنگی عمیق‌تر می‌گردد. دوم آن‌که مخاطب هدف تغییر کرده است. سالن‌های خصوصی، به‌جای جذب مخاطب عام، به دنبال جلب رضایت طبقه خاص و مصرف‌گرای شهری هستند. این طبقه، اغلب به‌دنبال پرستیژ اجتماعی است تا تجربه هنری. همین امر باعث تغییر در محتوای آثار نمایشی نیز شده است. برای جذب مخاطب مرفه، بسیاری از آثار نمایشی به سمت موضوعات سطحی، طنزهای بازاری و نمایش‌های پرزرق‌وبرق حرکت کرده‌اند. در نتیجه، تئاتر به‌جای نقد اجتماعی، به سرگرمی لوکس تبدیل شده است. مخاطب بعد از خروج از سالن، نه تأملی دارد و نه تاثیری؛ فقط تصویری برای هایلایت‌های اینستاگرامش آماده کرده است. با رشد سالن‌های خصوصی و کاهش بودجه‌های دولتی، تماشاخانه‌های عمومی در حاشیه قرار گرفته‌اند. این روند، به تضعیف نهادهای فرهنگی مستقل و کاهش تنوع هنری منجر شده است.

برای فهم بهتر این پدیده، باید به ریشه‌های اقتصادی و فرهنگی آن پرداخت. از دهه ۸۰ شمسی، سیاست‌گذاران فرهنگی به‌دنبال خصوصی‌سازی تئاتر بودند، اما بدون ایجاد زیرساخت‌های حمایتی. نتیجه، رشد قارچ‌گونه سالن‌های خصوصی بدون نظارت و با اهداف صرفاً تجاری بود. در شرایط بحران اقتصادی، طبقه متوسط نجات‌یافته و نوکیسه‌ها به مصرف فرهنگی به‌عنوان ابزار منزلت اجتماعی روی آورده‌اند. تئاتر لوکس، برای این گروه‌ها نماد «فرهیختگی قابل خرید» شده است. نهادهای فرهنگی، به‌جای حمایت از تئاتر مردمی، به سالن‌های خصوصی میدان داده‌اند. هیچ سیاستی برای کنترل قیمت بلیت، حمایت از مخاطب کم‌درآمد، یا توزیع عادلانه منابع وجود ندارد. اگر این روند ادامه یابد، تبعات بلندمدت آن بسیار نگران‌کننده خواهد بود. تئاتر، به‌جای بازتاب تنوع اجتماعی، به بازتاب سلیقه طبقه خاص تبدیل می‌شود. این امر، به تک‌صدایی فرهنگی و حذف روایت‌های اقلیت‌ها منجر خواهد شد. هنرمندان، برای بقا در بازار، مجبور به تولید آثار تجاری و سطحی می‌شوند. خلاقیت، جسارت، و نقد اجتماعی جای خود را به تکرار و سرگرمی می‌دهد. تئاتر، به‌جای پل ارتباطی میان طبقات، به دیوار جدایی تبدیل می‌شود. طبقات متوسط، نه‌تنها از تجربه فرهنگی محروم می‌شوند، بلکه احساس طرد و بی‌اهمیتی فرهنگی را تجربه می‌کنند.

تئاتر، باید دوباره به ریشه‌های خود بازگردد؛ به هنر مردمی، انتقادی و در دسترس. برای تحقق این هدف، باید سیاست‌گذاری فرهنگی عدالت‌محور تدوین شود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانه تئاتر و انجمن‌های صنفی باید منشور عدالت فرهنگی تهیه کنند؛ با هدف تضمین دسترسی برابر به تجربه هنری برای همه اقشار. سالن‌های خصوصی باید ملزم شوند که سهمیه بلیت مردمی اختصاص دهند؛ مثلاً ۳۰٪ از ظرفیت هر اجرا با قیمت ثابت برای دانشجویان، کارگران، معلمان و اقشار کم‌درآمد. نظام یارانه فرهنگی هدفمند با کارت‌های فرهنگی برای گروه‌های خاص، مشابه مدل‌های اجراشده در کشورهای اسکاندیناوی و فرانسه، باید طراحی شود. رابطه دولت با تئاتر نیز باید بازتعریف شود. تأسیس صندوق ملی حمایت از تئاتر مردمی با مشارکت دولت، شهرداری‌ و نهادهای مدنی، برای تولید آثار غیرتجاری، انتقادی و اجتماعی ضروری است. بودجه حمایت از تماشاخانه‌های دولتی و خصوصی باید افزایش یابد؛ با اولویت اجراهای خلاقانه، جسورانه و در دسترس. تئاتر خیابانی، محله‌محور و مشارکتی باید مورد حمایت قرار گیرد؛ به‌عنوان ابزار عدالت فرهنگی و بازگرداندن هنر به فضاهای عمومی. ساختار قیمت‌گذاری و فروش بلیت نیز باید اصلاح شود. تعیین سقف قیمت بلیت توسط شورای صنفی تئاتر با نظارت نهادهای فرهنگی، ممنوعیت ردیف‌فروشی طبقاتی در اجراهای عمومی و شفاف‌سازی فرآیند فروش بلیت با انتشار عمومی، از جمله اقدامات ضروری است. آموزش، آگاهی‌بخشی و رسانه‌سازی نیز باید در دستور کار قرار گیرد. راه‌اندازی کمپین‌های رسانه‌ای برای ایجاد راهکار و دریافت پیشنهاد از صاحب‌نظران و اقتصاددان‌ها، می‌تواند به اصلاح این روند کمک کند. همچنین، الهام از تجربه‌های جهانی ضروری است. مدل فرانسه با حمایت دولتی گسترده از تئاتر و یارانه بلیت، مدل آلمان با تئاتر به‌عنوان نهاد عمومی با بودجه پایدار و دسترسی همگانی، و مدل برزیل با تئاتر مشارکتی برای بازنمایی روایت‌ها و تولید آثار فاخر، می‌توانند الگوهای مناسبی باشند.

در پایان، باید به این مهم اشاره کرد که موضوع «بورژوایی شدن تئاتر» یک هشدار جدی و به‌موقع درباره روندی است که اگر مهار نشود، می‌تواند تئاتر را از یک هنر مردمی به کالایی لوکس و بی‌روح تبدیل کند. تئاتر، باید صدای بی‌صدایان باشد، نه سرگرمی طبقه ممتاز!

 

 

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی