خسرو آواز ایران از قاری قرآن تا لژیون دونور
آغاز پاییز، آغاز درخشش یک ستاره در آسمان هنر ایران: محمدرضا شجریان
زادروز محمدرضا شجریان، استاد بیبدیل موسیقی ایران، فرصتی است برای مرور زندگی هنری و کشف لایههای ناشناخته شخصیتی او که میراثی جاودانه در هنر آواز و موسیقی ایرانی بر جای گذاشته است.

محمدرضا شجریان در اول مهرماه ۱۳۱۹ خورشیدی در مشهد چشم به جهان گشود؛ در خانوادهای که پدرش و نسلهای پیشین، قرائت قرآن را جدی میگرفتند و همین سنت صوتی مذهبی، زیرساخت اولیه حس موسیقایی او را پدید آورد. آموزش ابتدایی صوت و لحن او در فضای قرائت پدر آغاز شد و نخستین گامهای عمومیاش نیز در رادیوی محلی خراسان برداشته شد؛ این پیوند اولیه بین نغمه قرآن و سرایش موسیقایی بعدها بنیاد ویژهای در سبک تحریر و تلفیق شاعرانگی دستگاهی آواز او ایجاد کرد، به طوری که بسیاری از منتقدان و پژوهشگران، ریشه ظرافتهای آوایی او را در همان تجربههای نخستین مذهبی و رادیویی میدانند.
زندگی خصوصی، ازدواجها
محمدرضا شجریان دو بار ازدواج کرد و پنج فرزند به یادگار گذاشت که برخی از آنان وارد عرصه موسیقی شدهاند و نام خانواده را در حوزه هنر ادامه دادهاند؛ ازدواج نخست او با فرخنده گلافشان بود که حاصل آن چند فرزند از جمله همایون و مژگان شد، و سپس با کتایون خوانساری ازدواج کرد و صاحب فرزند دیگری به نام رایان شد. آنچه در سیر زندگی خانوادگی او جلب توجه میکند، نه فقط استمرار پیوند خانواده با موسیقی، بلکه نقش شجریان به عنوان پدری آموزگار و شریک حرفهای در مسیر آموزشی فرزندان، خصوصاً همایون، و نیز نوعی انتقال معرفتی و سلیقهای است که خانواده او را به یک «خانواده هنری» بدل ساخت.
همسر اول استاد شجریان در کنار فرزندش همایون
تحصیلات موسیقی و آغاز حرفهای در رادیو
شجریان از دوران نوجوانی به طور جدی آغاز به آموختن ردیف و دستگاههای موسیقی ایرانی کرد؛ او در سنین کم، بدون رضایت کامل خانواده، به فراگیری ساختارهای کلاسیک آواز پرداخت و از سالهای میانی دهه ۱۳۳۰ خورشیدی حضورش در رادیوی خراسان و سپس در تهران زمینهساز شکلگیری شهرت ملیاش شد؛ در تهران، ارتباطش با استادان و نوازندگان همنسل و سنجیده از جمله محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، فرامرز پایور و دیگران او را در موقعیتی قرار داد که هم سنت را پاس میداشت و هم ظرفیتهای نوآورانهای در اجرا و تنظیم پدید آورد؛ و همزمان شد با شکلگیری گروهها و مجموعههایی چون «عارف» و «شیدا». و این آغاز فصل نوینی در موسیقی دستگاهی ایران بود که آواز شجریان به عنوان گفتمان مرکزی آن معرفی شد.
چرا صدای او «معیار» شد؟
توانایی شگرف او در کنترل صوت و تنوع تحریرها سبب شد که بازسازی بخشهایی از سنت تصنیف و بداههخوانی در دوران معاصر با نام او گره بخورد؛ او استاد نسلی شد که ردیف را آموخت اما از آن فراتر رفت؛ این وجه هنری او باعث شد تکنیک آواز ایرانی در سطحی نو دیده و از سوی بینالملل نیز شناسایی شود. در کنار آواز، شجریان به آموزش پرداخت و شاگردان متعددی را پرورش داد که خود در دهههای بعدی نقش مؤثر انتقال سنت را ایفا کردند. او صرفاً یک اجرا کننده نبود، بلکه یک مرجع آموزشی و سازنده روایت موسیقایی ایران بود.
نوآوری؛ از ساخت ساز تا نگاه پژوهشی به موسیقی
شجریان در عرصه ساختن ساز و پژوهش صوتی نیز فعالیت داشت. او چندین ساز ابداع و یا بازطراحی کرد. این جنبه فنی کارنامهاش نشان میدهد که نگاه او به موسیقی، نگرشی تمام عیار بود؛ یعنی از صدای حنجره تا ابزارهای تولید صوت زیبا را به عنوان حوزهای پژوهشی و ابداعی میدید که میتواند به غنای عملکرد هنری کمک کند و از این رو، میراث او تنها در قالب اجرا و ضبط نیست، بلکه در ابعاد سازشناسی و پژوهشی نیز حضور دارد.
آثار برجسته، «ربّنا» و نماد معنوی-ملی
میان آثار گوناگون او، اجرای معنوی «ربّنا» جایگاهی ویژه یافت؛ اجرای مشهور و ماندگار این قطعه در میان ملت ایران به نمادی هم ملی و هم دینی تبدیل شد. جاودانه شدن این اجرا نشان دهنده آن است که شجریان توانست فاصله میان هنر کلاسیک و متن معنوی عمومی را پر کند و صدای آیینی را وارد عرصه عمومی ملی سازد؛ این ترکیب هنر و معنویت موجب شد جامعه ایرانی بخش مهمی از هویت جمعی دینی-ملیاش را با صدای او پیوند دهد.
مواضع اجتماعی و سیاسی محمدرضا شجریان
شجریان در دهههای پایانی زندگیاش مواضع اجتماعی و سیاسی قابل توجهی اتخاذ کرد که او را از یک «هنرمند» به یک «نماد مدنی» تبدیل کرد؛ واضحترین نقطه این تحول، واکنش او به اعتراضهای پس از انتخابات ۱۳۸۸ بود که با درخواست رسمیاش برای عدم پخش آثارش از صداوسیما همراه شد. حرکتی نمادین که بازتابهای گستردهای در جامعه داشت و نشان داد حساسیت شجریان به رویدادهای جمعی فراتر از حوزه هنری است.
استاد شجریان در کنار دخترش مژگان
بیماری، مرگ و مراسم تشییع
حدود یک دهه پیش از مرگ، شجریان به طور علنی از ابتلا به سرطان خبر داده بود و از آن پس دوره طولانی درمان و نوسانات وضعیت جسمی را تجربه کرد؛ در سال ۱۳۹۹ او چندین بار بستری شده و بارها حالش بحرانی گزارش شد تا اینکه در ۱۷ مهر ۱۳۹۹ خورشیدی (۸ اکتبر ۲۰۲۰) در بیمارستان جم تهران درگذشت؛ مراسم خاکسپاری او که ابتدا در تهران و سپس در توس برگزار شد، خیل انبوه علاقهمندان را به سوی آرامگاه فردوسی کشاند و نشانهای شد از آنکه مرگ یک هنرمند بزرگ چگونه به رخدادی با بار نمادین ملی بدل میگردد.
جایگاه بینالمللی از یونسکو تا لژیون دونور و واکنشهای اجتماعی
شجریان در عرصه بینالمللی موفق به دریافت جوایزی چون مدال پیکاسو و مدال موتسارت از یونسکو و نشان شوالیه لژیون دونور فرانسه شد، اما این افتخار جهانی لزوماً به معنای وفاق مطلق در داخل نبود و با واکنشهایی در داخل همراه شد که از یکسو به ستایش بینالمللی او گواهی میداد و از سوی دیگر نقدها و بررسیهایی داخلی را به دنبال داشت.
شجریان، هم در مقام هنرمند شناخته شده جهانی و هم به عنوان صدایی که در داخل انتظار نمایندگی فرهنگی از وی میرفت، در موقعیتی قرار گرفت که هم تحسین فراتر از مرزها را تجربه کرد و هم نقدها و تهدیدها و بیمهریهای داخلی را.
بر مزار او نقش بست: خاک پای مردم ایران.......
ارسال نظر