این مطلب از گروه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد
(ویدئو) سه وصیت تکاندهنده کوروش بزرگ که نگاه شما را به ثروت و زندگی برای همیشه تغییر میدهد
چرا کوروش کبیر وصیت کرد پزشکان تابوتش را حمل کنند و با دستان خالی دفن شود؟ در این ویدئو با سه فرمان نهایی او آشنا شوید که نگاهتان به ثروت، قدرت و زندگی را دگرگون میکند.

بر اساس معتبرترین منبع تاریخی موجود، «کوروشنامه» اثر گزنفون، تاریخنگار یونانی، کوروش بزرگ در واپسین لحظات عمر خود در حالی که فرزندان، یاران و بزرگان لشکرش بر بالین او گرد آمده بودند، سخنانی را به عنوان وصیت بر زبان راند که سرشار از خرد، دوراندیشی و مفاهیم عمیق انسانی است. این سخنان بازتابدهنده نگرش او به زندگی، مرگ، فرمانروایی و روابط انسانی است.
گزنفون در کتاب هشتم «کوروشنامه»، شرح میدهد که کوروش پس از آنکه نشانههای نزدیک شدن مرگ را در خود دریافت، فرزندانش کمبوجیه و بردیا، و همچنین یاران نزدیک خود را فراخواند و چنین گفت:
خطاب به فرزندان و یاران: "فرزندان من و ای دوستان وفادار، پایان زندگی من فرارسیده است... من در طول زندگی خود، چه در کودکی، چه در جوانی و چه در کهنسالی، همواره کامیاب بودهام. با گذشت زمان، قدرت من نیز فزونی یافت، به گونهای که هرگز در دوران پیری، خود را ضعیفتر از دوران جوانی نیافتم. به یاد ندارم در کاری که خواستهام، ناکام مانده باشم."
در باب جاودانگی روح و سپردن جسم به خاک: کوروش در ادامه سخنانش به موضوع جاودانگی روح اشاره میکند و وصیت میکند که جسمش را پس از مرگ به خاک بسپارند: "ای فرزندان، به خدایان نیاکانمان سوگند، به یکدیگر احترام بگذارید اگر میخواهید مرا خشنود سازید... هرگز مپندارید که با مرگ من، دیگر وجود نخواهم داشت... پس از مرگم، بدن مرا در طلا و نقره مپوشانید و در تابوت یا چیزی شبیه به آن قرار ندهید. بیدرنگ آن را به خاک بسپارید. چه جایی فرخندهتر از خاک که مادر همه زیباییها و پرورنده همه نیکیهاست؟"
تقسیم پادشاهی و اندرز به جانشین: او سپس با درایت، وظایف پادشاهی را به فرزند ارشد خود، کمبوجیه، میسپارد و هر دو فرزند را به برادری و اتحاد وصیت میکند: "من هر دوی شما را به یک اندازه دوست دارم، اما فرزند ارشدم را که تجربهاش بیشتر است، به عنوان رهبر و راهنمای شما برمیگزینم... ای کمبوجیه، این تخت و تاج را به تو میسپارم، نه به عنوان یک ملک شخصی، بلکه به عنوان یک امانت. از تو میخواهم که پاسدار آن باشی."
پندی برای همه زمانها: در پایان، کوروش اندرزی جاودان به همه حاضران میدهد که نشان از عمق نگاه او به انسانیت دارد: "از همه پارسیان و متحدان بخواهید که بر آرامگاه من حاضر شوند و مرا از اینکه دیگر از هیچ رنجی آزرده نخواهم بود، شادباش گویند... و آخرین پند من این است: اگر میخواهید دشمنان خود را مجازات کنید، به دوستان خود نیکی کنید."
سه وصیت مشهور اما بدون منبع تاریخی متقن: علاوه بر آنچه در «کوروشنامه» آمده است، سه وصیت دیگر نیز به صورت گسترده در میان ایرانیان به کوروش بزرگ نسبت داده میشود که با وجود زیبایی و مفهوم عمیق، منبع تاریخی معتبری برای آنها یافت نشده است. این سه وصیت عبارتند از:
1. تابوت مرا پزشکان حمل کنند تا همگان بدانند که هیچ طبیبی نمیتواند جلوی مرگ را بگیرد.
2. تمام طلاهایم را در مسیر حرکتم بریزید تا مردم بدانند که ثروت نتوانست مرا نجات دهد.
3. دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه ببینند که با دستان خالی به این دنیا آمدهام و با دستان خالی از آن میروم.
اگرچه این سه جمله به احتمال زیاد بعدها به شخصیت بزرگ کوروش منسوب شدهاند، اما مفاهیم ارزشمند آنها در باب ناپایداری قدرت و ثروت دنیوی، همواره الهامبخش بوده است.
در نهایت، سخنان پایانی کوروش بزرگ، چه آنهایی که در متون تاریخی ثبت شده و چه آنهایی که به صورت شفاهی در فرهنگ ایرانی جای گرفتهاند، تصویری از یک فرمانروای خردمند، انسانی فروتن و پدری دلسوز را به نمایش میگذارند که حتی در آستانه مرگ نیز به سعادت مردمان و آینده سرزمینش میاندیشید.
منبع:ساعدنیوز
ارسال نظر