داستانک "شرط عشق"
تبلیغات

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبت‌هایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش می‌رفت و از درد چشم می‌نالید. موعد عروسی فرارسید.

زن نگران صورت خود که آبله آن را از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم می‌گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: «من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم».برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

نگار / 8642---0937

 

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی