مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند. گوسفند از دست مرد جدا شد و فرار کرد.…
مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند. گوسفند از دست مرد جدا شد و فرار کرد.…
رکنا: اگر سعی کنیم موقع عصبانیت خشم خود را فرو خوریم برای خودمان عالی است.
رکنا:داستان ضرب المثل بیلش را پارو کرده را در ادامه بخوانید.
کتاب را بستم بر روی نیمکت سیاه رنگ پرت کردم سوال ها به مانند چکشی آهنی که پرچی را در زمین فرو می کردن بر دیواره…
در گوشه پارکی در نزدیکی خانه مان نشسته بودم ، شب بود و هوا تاریک شده بود هر شب همان هول وهوش از میزو صندلی گرم و نرمم…
می خواست غریبه باشد برای همه، راحت بود اینگونه که کسی او را نشناسد و تنها باشد.
وقتی از دریا شنیدم که دارم بابا میشم، انگار دنیا رو به من داده بودند، زمین و زمان نمیشناختم.