«سفیر اقتصاد ایران»؛ خروجی نهادی سومین مجمع ملّی دیپلماسی برند
سومین کنگره سراسری برند ملّی، اقتدار ملّی، بستری برای طرح یکی از مهمترین مفاهیم نوین دیپلماسی اقتصادی کشور فراهم کرده است؛ جایگاهی که قرار است نسبت بنگاه، برند ملّی و سیاستگذاری بینالمللی را بازتعریف کند.
در فضای رقابتی و بهشدت متغیر اقتصاد جهانی، موفقیت یک بنگاه دیگر صرفاً با شاخصهایی مانند رشد فروش، توسعه صادرات یا افزایش سهم بازار سنجیده نمیشود. تجربه اقتصادهای پیشرو نشان میدهد شرکتهایی که به سطحی از بلوغ پایدار رسیدهاند، ناگزیر وارد مرحلهای تازه از نقشآفرینی میشوند؛ مرحلهای که در آن، بنگاه صرفاً یک بازیگر اقتصادی نیست، بلکه به بخشی از سازوکار اعتماد، اعتبار و روایت اقتصادی کشور خود تبدیل میشود. این گذار، تدریجی اما اجتنابناپذیر است و همزمان فرصتساز و مسئولیتآفرین.
در ادبیات معاصر برندسازی ملّی، بهویژه در چارچوب شاخصهای سایمون آنهولت، تصویر یک کشور نه از مسیر کمپینهای تبلیغاتی، بلکه از خلال تجربه زیسته ذینفعان بینالمللی شکل میگیرد. برای سرمایهگذار خارجی، شریک صنعتی یا نهاد مالی بینالمللی، «کشور» اغلب در قامت کیفیت همکاری با شرکتهای آن کشور معنا مییابد. به بیان دیگر، بنگاههای بالغ، ناخواسته یا آگاهانه، حاملان برند اقتصادی ملّت خود هستند. کیفیت تصمیمگیری، ثبات مدیریتی، رفتار حرفهای و حتی شیوه مواجهه با بحرانها، همگی به برداشت بیرونی از اقتصاد کشور شکل میدهند.
در بسیاری از اقتصادهای توسعهیافته، نقش بنگاههای پیشرو بهصورت نهادی تعریف و تثبیت شده است. در آلمان، شرکتهای صنعتی بزرگ و خوشسابقه، ذیل مفهوم Industry Flagship Companies، در نمایشگاههای جهانی، هیئتهای اقتصادی و مذاکرات کلان صنعتی، نقش روایتگران رسمی توان صنعتی کشور را ایفا میکنند. این شرکتها صرفاً غرفهدار یا صادرکننده نیستند؛ آنها نمایندگان اعتبار صنعتی آلماناند. در ژاپن، بنگاههای بزرگ در قالب Strategic Industry Representatives، بخشی از معماری تعاملات اقتصادی بینالمللی را شکل میدهند و در کره جنوبی، شرکتهای شاخص، بهعنوان National Brand Contributors، ستونهای اعتماد و تصویر ملّی در اقتصاد جهانی محسوب میشوند.
![]()
وجه مشترک این الگوها آن است که این نقشها نه تشریفاتیاند و نه مبتنی بر خوداظهاری. هیچیک از این شرکتها با مطالبه عنوان به این جایگاه نرسیدهاند. مرجعیت آنها حاصل سالها ثبات، انضباط نهادی، شفافیت رفتاری و همراستایی تصمیمات بنگاه با منافع بلندمدت اقتصاد ملّی بوده است. به همین دلیل، این نقشها بیش از آنکه امتیاز باشند، تعهد محسوب میشوند.
در اقتصاد ایران نیز، کم نیستند بنگاههایی که عملاً در چنین سطحی از اثرگذاری قرار گرفتهاند. شرکتهایی که در تعامل با شرکای خارجی، نهادهای مالی یا بازیگران منطقهای، فراتر از یک واحد اقتصادی عمل میکنند و ناخواسته به نمایندگان غیررسمی صنعت و اقتصاد کشور تبدیل میشوند. با این حال، این نقش تاکنون فاقد چارچوبی روشن، زبان مشترک و سازوکار نهادی بوده است. بسیاری از این بنگاهها، بار نمایندگی را به دوش میکشند، بیآنکه جایگاه آن به رسمیت شناخته شده یا الزاماتش صورتبندی شده باشد.
سومین مجمع ملّی دیپلماسی برند ایران، با درک همین خلأ، تلاش کرده است این سطح از نقشآفرینی را از حالت ضمنی و پراکنده خارج کرده و آن را به یک مفهوم نهادی قابل گفتوگو تبدیل کند. در این چارچوب، مفهوم «سفیر اقتصاد ایران» شکل گرفته است؛ مفهومی که هدف آن افزودن یک عنوان جدید به بنگاهها نیست، بلکه تبیین یک نقش مشخص در نسبت میان بنگاه، برند ملّی و دیپلماسی اقتصادی است.
![]()
سفیر اقتصاد بودن، صرفاً به معنای ارتقای جایگاه سازمانی نیست؛ بلکه به تغییر عمیق نقش مدیرعامل در سطح تصمیمگیری، گفتار عمومی و مواجهه با نهادها منجر میشود. مدیرعامل بنگاهی که این جایگاه را بر عهده میگیرد، دیگر تنها تصمیمات اقتصادی کوتاهمدت را هدایت نمیکند. او مسئولیت دارد که هر اقدام، گفتار و تعامل سازمانش با بازار، شرکای خارجی و نهادهای حکومتی، در راستای تصویر مثبت و مسئولانه اقتصاد کشور باشد. این تغییر نقش، به معنای حضور فعالتر در گفتگوهای سیاستگذاری، ارائه تحلیلهای مبتنی بر داده و هدایت مسیر تعاملات بینالمللی است؛ کاری که فراتر از مرزهای بنگاه و به سطح نمایندگی ملی میرسد.
این جایگاه فقط فرصت نیست؛ مسئولیت آن به اندازه اهمیتش بزرگ است. نه هر بنگاهی میتواند یا باید وارد این مسیر شود. پذیرش نقش سفیر اقتصاد ایران، مستلزم توانایی مدیریت همزمان منافع شرکت و منافع ملی، مواجهه با نگاههای انتقادی داخلی و خارجی و حفظ ثبات تصمیمات در شرایط پرریسک است. خطا یا قصور در این نقش، نهتنها اعتبار بنگاه، بلکه اعتبار اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین فرآیند بررسی و انتخاب دقیق و مرحلهمند طراحی شده است تا فقط شرکتهایی با بلوغ نهادی، ثبات مدیریتی و رفتار حرفهای برجسته، بتوانند به این جایگاه دست یابند.
تفاوت یک بنگاه که صرفاً بازیگر بازار است با یک بنگاه که مرجع صنعت میشود، در گستره اثرگذاری، تعامل خارجی و آیندهسازی است. بنگاههای مرجع، به جای تمرکز صرف بر فروش و سود کوتاهمدت، مسئول روایت و تصویر صنعت خود در سطح بینالمللی میشوند. اعتبار این شرکتها نه از تبلیغات، بلکه از تصمیمات شفاف، تعاملات حرفهای و قابلیت پاسخگویی ناشی میشود. چنین بنگاههایی قادرند با اثرگذاری در سیاستهای صنعتی، ایجاد اعتماد در شرکای خارجی و شکلدهی به استانداردهای صنعتی، آینده اقتصاد ملی را رقم بزنند.
«سفیر اقتصاد ایران» جایگاهی است محدود، غیرقابل مطالبه و مبتنی بر احراز صلاحیت. این جایگاه زمانی معنا پیدا میکند که یک شرکت، علاوه بر عملکرد اقتصادی قابل دفاع، در سطحی از بلوغ نهادی، اعتبار صنعتی، ثبات مدیریتی و توان تعامل بینالمللی قرار گرفته باشد که بتواند نمایندهای قابل اتکا برای صنعت خود تلقی شود.
برای بنگاههایی که به این سطح از بلوغ رسیدهاند، این جایگاه میتواند فرصتی برای تثبیت مرجعیت صنعتی، تقویت اعتبار بینالمللی و ایفای نقشی ماندگار در آینده اقتصاد ایران باشد. اما اهمیت اصلی این مفهوم، فراتر از منافع فردی شرکتهاست. «سفیر اقتصاد ایران» تلاشی است برای بازتعریف نسبت بنگاههای بالغ با اقتصاد ملّی؛ نسبتی که در آن، برخی شرکتها نهتنها بازیگران بازار، بلکه حاملان اعتماد و اعتبار کشور در نظام اقتصادی بینالملل خواهند بود.
در نهایت، این مفهوم پاسخی نهادی به یک واقعیت انکارناپذیر است: اقتصاد ایران برای ارتقای جایگاه خود در جهان، نیازمند بنگاههایی است که بتوانند فراتر از منافع بنگاهی، نقش نمایندگی مسئولانه اقتصاد کشور را بر عهده بگیرند. «سفیر اقتصاد ایران» نامگذاری این مسئولیت است؛ نه برای دیدهشدن، بلکه برای دیدهشدنِ مسئولانه.
![]()
سومین کنگره سراسری برند ملّی، اقتدار ملّی (مجمع ملّی دیپلماسی برند)، فراتر از یک رویداد سالانه است. این مجمع بستری برای همنشینی سیاستگذاران، نهادهای حاکمیتی، دانشگاه، اندیشکدهها و بنگاههای اقتصادی است و ظرفیت دارد گفتوگوی پراکنده درباره برند ملّی و دیپلماسی اقتصادی را به فرآیندی منسجم و مستمر تبدیل کند. حضور نهادهایی چون مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، مراکز پژوهشی وزارتخانههای اقتصادی و دستگاه دیپلماسی، همراه با بنگاههای بزرگ و تشکلهای اقتصادی، امکان نهادینهسازی مفاهیمی مانند «سفیر اقتصاد ایران» را فراهم میکند.
سومین دوره این مجمع، که روز سهشنبه ۳۰ دیماه ۱۴۰۴ در مرکز همایشهای بینالمللی صدا و سیما برگزار میشود و با ریاست شورای سیاستگذاری دکتر هادی قوامی هدایت میشود، پیوند میان تجربه بنگاهها و منطق سیاستگذاری را تقویت میکند. این مجمع بهعنوان نقطه اتکای نهادی، استمرار گفتوگو، مطالبهگری مسئولانه و تعریف نقشهای جدید برای بنگاههای بالغ را ممکن میسازد؛ نقشی که در آن شرکتها نه صرفاً ذینفع سیاستها، بلکه شریک گفتوگو در معماری دیپلماسی اقتصادی و برندسازی ملی هستند.
برای دسترسی به اطلاعات بیشتر درباره سومین مجمع ملّی دیپلماسی برند ایران، علاقهمندان میتوانند به سایت رسمی رویداد مراجعه کنند.
ارسال نظر