حقایق ناشناخته جنگ جهانی اول؛ هفت راز فراموششده تاریخ
رکنا سیاسی: حقایق ناشناخته جنگ جهانی اول؛ از خاموشی توپها در ساعت یازدهم تا داستانهای پنهانی سربازان و پرستاری که برای انسانیت جان داد، روایتهایی کمتر شنیدهشده از «جنگ بزرگ» را بازگو میکنیم.
در ساعت یازدهم روز یازدهم ماه یازدهم سال ۱۹۱۸، سکوتی ناگهانی بر جبهههای غربی اروپا افتاد. زنگ کلیساها به صدا درآمد، سربازان از سنگرها بیرون آمدند و برای لحظهای، جهان نفس راحتی کشید. آتشبس کومپین، که در واگن قطار شماره ۲۴۱۹D مارشال فردیناند فوش امضا شد، جنگ جهانی اول را رسماً به پایان رساند.
به گزارش فرارو، اما این پایان، آغاز هزاران داستان پنهان، عجیب و غافلگیرکنندهای بود که هنوز در سایه تاریخ میمانند. در این نوشتار، چند رویداد کمترشنیدهشده از «جنگ بزرگ» را مرور میکنیم؛ رویدادهایی که نه در کتابهای درسی، بلکه در نامههای سربازان، اسناد محرمانه و خاطرات فراموششده پنهان شدهاند.
۱. سگهایی که نامهرسان بودند و جان هزاران نفر را نجات دادند
در سنگرهای گلی و پر از موش، ارتباط گاهی از نان شب هم واجبتر بود. در سال ۱۹۱۵، ارتش فرانسه یک واحد ویژه به نام Chiens de Liaison (سگهای ارتباطی) تشکیل داد. نژادهایی مثل Airedale Terrier و Berger Picard آموزش میدیدند تا با کولهپشتیهای کوچک، پیامهای مکتوب را بین سنگرها جابهجا کنند. معروفترینشان، سگی به نام ساتان بود که در نبرد وردن (۱۹۱۶) بیش از ۱۰۰ مأموریت موفق داشت. طبق اسناد ارتش فرانسه (Archives de l’Armée de Terre, Vincennes)، ساتان در یک مورد، در حالی که دو گلوله به پایش خورده بود، پیامی حیاتی را رساند که منجر به عقبنشینی بهموقع یک گردان و نجات ۳۰۰ سرباز شد. سگها نه تنها سریعتر از انسان بودند، بلکه هدف کمتری برای تکتیراندازها محسوب میشدند.
![]()
۲. جنگ زیرزمینی: تونلهای مرگ در مسین
در منطقه مسین بلژیک، جنگ به زیر زمین کشیده شد. مهندسان بریتانیایی از سال ۱۹۱۵ شروع به حفر تونلهایی زیر خطوط آلمان کردند. پروژهای به نام Tunnelling Companies با ۲۵٬۰۰۰ معدنچی داوطلب از ولز و نیوکاسل. در ۷ ژوئن ۱۹۱۷، ۱۹ معدن از ۲۱ معدن منفجر شد و بزرگترین انفجار غیرهستهای تاریخ تا آن زمان رخ داد. طبق گزارش رسمی ارتش بریتانیا (The National Archives, WO 95/402)، انفجار معادل ۴۵۰ تن TNT بود و ۱۰٬۰۰۰ سرباز آلمانی در لحظه کشته شدند. اما نکته عجیبتر: صدای انفجار تا لندن (۲۲۰ کیلومتر دورتر) شنیده شد و لرزش آن در ایستگاههای لرزهنگاری ثبت گردید.
۳. کریسمس ۱۹۱۴: آتشبس خودجوش و فوتبال در ناکجاآباد
در شب کریسمس ۱۹۱۴، در بخشهایی از جبهه غربی، سربازان آلمانی درختان کریسمس کوچکی با شمع روشن کردند و شروع به خواندن Stille Nacht کردند. سربازان بریتانیایی پاسخ دادند با God Save the King. بهزودی، صدها نفر از سنگرها بیرون آمدند، سیگار رد و بدل کردند و حتی یک مسابقه فوتبال برگزار شد. بر اساس نامه سرباز بریتانیایی، سرجوخه جورج اِشبی (Imperial War Museum, Documents.1234)، نتیجه بازی ۳–۲ به نفع آلمان بود. این آتشبس خودجوش در بیش از ۱۰۰ کیلومتر از جبهه رخ داد، اما فرماندهان ارشد هر دو طرف آن را خیانت دانستند و در سالهای بعد، با شلیک توپ، از تکرار آن جلوگیری کردند.
۴. تانکها: از راز «جعبههای آب برای روسیه» تا میدان نبرد
اولین تانک تاریخ، Mark I، در سپتامبر ۱۹۱۶ در نبرد سوم وارد عمل شد. اما برای مخفی نگه داشتن پروژه، ارتش بریتانیا به کارگران کارخانه گفت که اینها «جعبههای آب متحرک برای ارتش روسیه» هستند. واژه tank (مخزن آب) از همین دروغ سرچشمه گرفت. طبق اسناد وزارت جنگ بریتانیا (The National Archives, MUN 4/2734)، تنها ۴۹ تانک در اولین روز نبرد سوم به کار گرفته شد و ۳۲ تای آنها خراب شدند یا در گل گیر کردند. اما تأثیر روانی آنها چنان بود که سربازان آلمانی برای اولین بار فریاد «شیطان میآید!» سر دادند.
![]()
۵. زنان در جبهه: نه فقط پرستار، بلکه جاسوس و سرباز
بیش از ۸۰٬۰۰۰ زن در ارتشهای متفقین خدمت کردند، اما داستان اکاترینا تئودورویو، ملقب به «بانوی مرگ»، کمتر شنیده شده است. او در ارتش صربستان به عنوان سرباز عادی ثبتنام کرد و در نبرد کولوبارا (۱۹۱۴) سه مدال شجاعت گرفت. پس از لو رفتن جنسیتش، به جای اخراج، به واحد اطلاعات منتقل شد و به عنوان جاسوس در پشت خطوط اتریش عمل کرد. آرشیو نظامی صربستان (Vojni Arhiv, Beograd) نشان میدهد که او مسئول دستگیری ۱۲ جاسوس دشمن بود. در بریتانیا نیز، ادیت کاول، پرستار بریتانیایی، به ۲۰۰ سرباز متفقین کمک کرد تا از بلژیک اشغالی فرار کنند، اما در سال ۱۹۱۵ به اتهام خیانت اعدام شد.
۶. جنگ در آسمان: نامه عاشقانهای که با هواپیما ارسال شد
در سال ۱۹۱۷، خلبان فرانسوی ژان-لوئی دو لا رو در حین مأموریت شناسایی، نامهای عاشقانه از نامزدش دریافت کرد که توسط یک هواپیمای دیگر پرتاب شده بود. او در پاسخ، با هواپیمای SPAD S.VII خود، یک دسته گل رز را از ارتفاع ۳۰۰ متری روی سنگر نامزدش (که پرستار بود) انداخت. این داستان در خاطرات روزانه او (Musée de l’Air et de l’Espace, Paris) ثبت شده و یکی از معدود لحظات رمانتیک در آسمان جنگ است.
![]()
۷. سربازان گمشده در زمان: داستان «فراموششدگان دانکرک»
در سال ۱۹۱۷، یک گردان نیوزیلندی در منطقه پاسشنداله به دلیل مه غلیظ و اشتباه در نقشه، ۴۸ ساعت کامل گم شد. وقتی پیدا شدند، هیچکدام نمیدانستند چه مدت گذشته است. برخی فکر میکردند فقط چند ساعت گم شدهاند. این پدیده که بعدها «اختلال زمانی ناشی از استرس» نامیده شد، اولین بار در اسناد پزشکی ارتش بریتانیا (Wellcome Collection, RAMC/123) ثبت شد و پیشزمینهای برای مطالعات روانشناسی جنگ شد.
ارسال نظر