تاجگردون: شعام درباره لایحه حجاب گفته که اجرا نشود / امسال دو برابر پیش‌بینی بودجه، بنزین وارد کردیم / پاداش بازنشستگی یک میلیارد تومانی دو معاون وزیر!
تبلیغات

بخشی از گفتگوی ایسنا با غلامرضا تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس را بخوانید ؛

۴۰۰ ردیف بودجه برای افرادی بود که الکی پول می‌گرفتند

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با بیان اینکه در گذشته حدود ۴۰۰ ردیف بودجه برای افرادی بود که الکی پول می‌گرفتند، گفت: اکنون این تعداد به کمتر از انگشتان دو دست رسیده است که پزشکیان هم می‌تواند مثل احمدی‌نژاد عمل کند و بودجه ارگان‌ها و نهادهای مدنظرش را که نباید بودجه بگیرند خط بزند.

نماینده گچساران و باشت  در مجلس شورای اسلامی که اعتبارنامه‌اش در دوره یازدهم رد شد، درباره آن زمان گفت: در آینده حقوق‌دانانی می‌گویند اعتبارنامه فردی در یک دوره رد شد و اعتبارنامه همان فرد به استناد همان قانون در دوره بعد تائید شد؛ قانون نباید در تراز انسان‌ها دچار نوسان شود که شد.

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در خصوص دوستی خود با پزشکیان رئیس جمهور گفت : دوستی‌ام با آقای پزشکیان به دهه ۸۰ و دولت آقای خاتمی برمی‌گردد؛ زمانی که ایشان وزیر بهداشت و من معاون اقتصادی سازمان برنامه بودم و معاونت اقتصادی سازمان برنامه نیز با وزرا ارتباط تنگاتنگی دارد. بعد از آن، در مجالس نهم و دهم همکار بودیم. در مجلس یازدهم هم توفیق از بنده سلب شد و خدمت ایشان نبودم.

در مجلس نهم ارتباط ما به‌واسطه حضور در کمیسیون ویژه برجام نزدیک‌تر بود. در مجلس دهم هم، ایشان نایب رئیس مجلس و من نیز رئیس کمیسیون برنامه و بودجه بودم و روابط دوستانه‌ای داشتیم.

دکتر پزشکیان را فردی با مرام، بااخلاق و مردانگی می‌دانم؛ ایشان درزمان بررسی اعتبارنامه‌ام در مجلس یازدهم برای دفاع از من پشت تریبون رفت و صحبت کرد، آن هم زمانی که کسی جرات نزدیک شدن به من را نداشت. پس از رد اعتبارنامه‌ام نیز موضع‌گیری بسیار جدی داشت و مردانه ایستاد؛ در دوران مناظرات ریاست جمهوری هم، آقای زاکانی رقیب ایشان درباره من صحبت کردم که باز آقای پزشکیان دفاع کرد؛ اکنون هم من کاری به مسائل سیاسی یا جناحی ندارم اما از نظر مرامی، باید دوستی‌ام را با ایشان ادامه دهم که ادامه خواهم داد. 

الان رابطه من با ایشان صرفا در چارچوب نمایندگی مجلس و رعایت قوانین است. در جلسات غیرعلنی، شاید تندترین حرف‌ها را من می‌زنم که پخش هم نمی‌شود. آقای دکتر پزشکیان هم فرد حساسی است و زود ناراحت می‌شود؛ در دو جلسه غیرعلنی، منتقدانه و منصفانه صحبت کردم که باعث شد کمی از من ناراحت شود.

تاجگردون در خصوص فرماندهی و هماهنگی امور اقتصادی دولت گفت : منظورم از فرمانده، شخص خاصی نیست؛ این اشتباه همیشه وجود داشته که فرمانده، یک فرد است حال اینکه منظور از فرمانده، فکر یکدست و هماهنگ است تا مجموعه‌ براساس آن عمل کند.

 با همین برداشت اشتباه، مثلا وزیر اقتصاد یا رئیس بانک مرکزی می‌گوید، ‌من فرمانده‌ام حال اینکه باید هماهنگی بین مجموعه‌ها شکل گیرد تا مشخص شود چه کاری می‌خواهند انجام دهند.

برای مثال، در موضوع ارز، دولت و سران چندین جلسه برگزار کردند و تصمیماتی برای ارز در سال ۱۴۰۴ گرفتند مبنی بر اینکه ۲۸,۵۰۰ تومان نرخ ارز کالاهای اساسی بوده و سپس به‌تدریج نرخ بالا کاهش پیدا کرده تا در نهایت ارز به نرخ میانگین نزدیک شود. در زمان بررسی بودجه در مجلس هم پس از بحث‌های فراوان، این موضوع به تصویب رسید اما یک ماه بعد، رئیس‌کل بانک مرکزی این روش را غلط دانست و مسیر دیگری را در پیش گرفت که در نتیجه، وضعیت بدتر شد؛ حال اینکه وقتی تصمیمی گرفته می‌شود، همه باید به آن عمل کنند نه اینکه وزیر اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه پشت آن تصمیم نیامده و ما هم در مجلس بگوییم آقایان خودشان تصمیم گرفته و باید هزینه آن را پرداخت کنند.

اگر آن تصمیم اجرایی می‌شد، مجلس باید پشت آن می‌ایستاد اما کسی پشت تصمیم بانک مرکزی نمی‌ایستد به همین دلیل وزیر اقتصاد می‌گوید تصمیمات رئیس کل بانک مرکزی ارتباطی به من ندارد؛ اگر مصوبه مجلس عمل می‌شد، همه مجبور بودیم که پشت آن بایستیم و از آن دفاع کنیم.

نماینده گچساران و باشت درمجلس برای بهبود وضعیت اقتصادی کشوراظهار کرد : اقتصاد ما بیشتر مبتلابه یک جریان سیاسی بیرونی است و نسخه اقتصادی نمی‌تواند کل جریان را تغییر دهد و همه مردم از آن اطلاع دارند؛ چون آقای فرزین رئیس بانک مرکزی، ارز کم دارد و باید سبد دارایی‌هایش را حفظ کند لذا تصمیماتی اتخاذ می‌کند. در هر صورت درآمد ارزی و سبد ذخیره ارزی ما محدود است.

بانک مرکزی هم پول ندارد ۱۱ میلیارد دلار بابت کالاهای اساسی و دارو بدهد 

مثلا باید دولت روزانه یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه نفت صادر کند که این اتفاق رخ نمی‌دهد، قیمت نفت هم پایین است و کسری بودجه داریم. از آن طرف ریال کم است و ارز بازگشتی به حساب بانک مرکزی‌ کم می‌شود. بانک مرکزی هم پول ندارد ۱۱ میلیارد دلار بابت کالاهای اساسی و دارو بدهد و بعد قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند؛ همه این‌ها ناشی از آن است که نفت فروش نرفته یا اینکه نفت فروخته شده اما دلار آن به کشور برنگشته است.

امسال دو برابر پیش‌بینی بودجه، بنزین وارد کردیم 

در این وضعیت بانک مرکزی مجبور است که تعهدی عمل کند و بعد بدهکار می‌شود. این مسائل ریشه سیاسی دارد چون اتفاق بیرونی رخ داده و مشکلات بزرگ‌تر می‌شود. اگر دولت بتواند روزانه دو میلیون بشکه نفت صادر کند و ارز حاصل را به‌موقع دریافت نماید، دیگر مشکلی برای تخصیص ۳ میلیارد دلار برای دارو ندارد یا اینکه مجبور باشد از ارز دارو و خوراک کم کند تا بنزین وارد کند؛ امسال دو برابر پیش‌بینی بودجه، بنزین وارد کردیم و طبیعتا برای واردات بنزین، باید دلار پرداخت کنیم یا مابه ازای آن، نفت مربوط به صادرات را بدهیم. این یعنی دیگر امکان فروش این نفت و به دنبالش گرفتن دلار نداریم.

بنابراین نسخه شرایط فعلی اقتصادی کشور، نسخه غیراقتصادی است؛ می‌توان برای روان‌سازی جریان اقتصادی کاری کرد اما اصل موضوع به عوامل بیرونی برمی‌گردد.

وی درباره گلایه رئیس جمهوراز تخصیص بودجه به برخی از نهادها و ارگان‌ها گفت : اگر جای رئیس جمهور بودم این حرف را نمی‌زدم؛ نماینده مجلس می‌تواند از این حرف‌ها بزند؛ به استناد قانون اساسی، مسئول بودجه رئیس‌جمهور است و اختیار دارد که تخصیص‌ها را تغییر دهد و بودجه را به نهاد یا ارگان مربوطه اختصاص ندهد حتی اگر هم مجلس اعتباری تعیین کرد، رئیس‌جمهور می‌تواند تخصیص ندهد.

اکنون که زمان تدوین لایحه بودجه ۱۴۰۵ است، رئیس‌جمهور می‌تواند بودجه تمامی نهادهای مدنظرش را خط بزند و به آن‌ها بودجه‌ای ندهد. در این صورت من امضا می‌دهم و تضمین می‌کنم که مجلس دیگر منابعی به این نهادها اضافه نکند.

من نمی‌دانم منظور رئیس‌جمهور کدام نهاد یا ارگان است اما در برخی رسانه‌ها از بودجه برخی نهادها نام می‌برند که آن‌ها سهم کمی از بودجه کشور دارند و میزان تخصیص آن‌ها هم کم است که فکر کنیم کل بودجه درگیر این موضوعات است.

حدود ۸۰ درصد بودجه، جاری است که ۹۰ درصد آن نیز صرف حقوق و دستمزد کارکنان دولت می‌شود و ۱۰ تا ۱۵ درصد برای کل فعالیت‌ها باقی می‌ماند. فرض کنیم این ۱۰ درصد را خط بزنیم و پول آب و برق و اضافه کار هم ندهیم. در برخی رسانه‌ها از بودجه نهادهای فرهنگی نام برده می‌شود که عدد قابل توجهی نسبت به بودجه کلان کشور ندارد.

برخی می‌گویند بودجه به حوزه علمیه داده نشود اما چرا؟ مثلا حوزه علمیه قم حدود ۲۰۰ هزار روحانی دارد که ۱۰۰ هزار نفر آن درس می‌خوانند. طبیعتا طلبه‌ها به کتاب، بیمه و خدمات مثل سایر ایرانی‌ها نیاز دارند. باید به حوزه علمیه و مرکز خدمات حوزوی مثل یک دانشگاه توجه کرد؛ ما جمهوری اسلامی هستیم، اگر ما نخواهیم در علوم دینی هزینه کنیم پس در چه چیزی هزینه کنیم؟

همان‌طور که وقتی دانش‌آموزی به هنرستان موسیقی می‌رود، دولت برای او سرانه آموزشی در نظر می‌گیرد، باید به یک طلبه که می‌خواهد علوم دینی بیاموزد نیز سرانه داده شود. روندی غیر از این غیرمنطقی است بنابراین نباید موضوع را سیاسی کنیم.

در این بین یکسری افراد پول‌های الکی می‌گیرند که رئیس‌جمهور می‌تواند جلوی این افراد با داشتن هر نگاه سیاسی را بگیرد البته چند سالی است که این موضوع کم شده است. اکنون گروه کمی باقی مانده که اگر رئیس‌جمهور فکر می‌کند نباید بودجه به آن‌ها پرداخت کند، این کار را انجام دهد و نیاز به رسانه‌ای شدن آن نیست.

سوال : منظور شما از اینکه « یکسری افراد پول‌های الکی می‌گیرند»، چه کسانی و یا چه نهاد و ارگانی است؟

پاسخ : این برای گذشته است که در حال حاضر خیلی کم شده است قبلا حدود ۴۰۰ ردیف در بودجه داشتیم که اکنون به حدود ۷،  ۸ ردیف رسیده است.

خاموشی‌ها ربطی به دولت چهاردهم  ندارد/ ناترازی از زمان آقای احمدی‌نژاد شروع شد

سوال : یکی دیگر از مشکلات این روزهای کشور، مواجه با خاموشی‌ها در تابستان است. اکنون نگرانی از بابت تکرار خاموشی‌ها در زمستان وجود دارد. دلیل خاموشی‌ها چیست و چقدر به عملکرد دولت‌های گذشته در عدم سرمایه‌گذاری مناسب برمی‌گردد؟ 

 پاسخ : خاموشی‌ها ربطی به دولت فعلی(  چهاردهم ) ندارد. ناترازی نتیجه عدم سرمایه‌گذاری است که از زمان آقای احمدی‌نژاد شروع شد و تثبیت قیمت، آن را تشدید کرد. مجلس در سال ۱۳۸۴ تثبیت قیمت را تصویب کرد که همان سال ۳ میلیارد دلار بار مالی ناشی از آن در حوزه سرمایه‌گذاری انرژی بود که عدد کمی هم نیست. در آن سال ۳ میلیارد دلار ضرر متوجه حوزه انرژی شد.

این فرآیند تاکنون ادامه پیدا کرده است. سال گذشته باید سه و نیم میلیارد دلار در حوزه فشارافزایی هزینه می‌شد که این اتفاق رخ نداد. وقتی در این بخش هزینه نشود، فازهای عسلویه نمی‌توانند کاری کنند که گاز مورد نیاز را تحویل دهند. این هم فقط مربوط به امسال نیست؛ ۵، ۶ سال است که در حوزه فشارافزایی سرمایه‌گذاری و هزینه نکردیم. وقتی سرمایه‌گذرای نشود دیگر گازی بالا نمی‌آید که تعادل برقرار شود.

از طرف دیگر خشکسالی شرایط را تشدید کرده است. به نظرم جرقه اصلی ناترازی را مجلس دوره هفتم با طرح تثبیت‌ها زد و به این سمت رفت که پول یارانه به مردم داده شود. آن زمان دولت چند میلیارد دلار به ریال تبدیل و در قالب یارانه مستقیم به مردم پرداخت کرد که نتیجه آن تصمیم، وضعیت فعلی است؛ تا این ریل به قبل برنگردد، فایده ندارد.

دولت فعلی هم کارهایی انجام می‌دهد که فقط مُسکن و مقطعی است و مشکل را حل نمی‌کند. نمونه آن استفاده از پنل‌های خورشیدی است که تکنولوژی آن به مرور تغییر می‌کند، برق باثبات ندارد و برق عقیم دارد. حالا چند سال دیگر یکی می‌گوید، ۷ میلیارد دلار خرج پنل‌های خورشیدی کردند و پنل‌ها، کارکرد خود را ندارد چون مرتب تکنولوژی آن تغییر می‌کند، بعد آن را گردن دولت پزشکیان می‌اندازند. البته آقای پزشکیان به دلیل کمبود برق و بنا بر راهکار وزیر نیرو، با این موضوع موافقت کرده است.

به هر صورت، سرعت ناترازی را بسیار بالا می‌دانم که نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده است. امسال هم برای این موضوع،‌ هزینه نکردیم. باید سه و نیم میلیارد دلار برای فشارافزایی سرمایه‌گذاری می‌شد که هنوز این کار صورت نگرفته است. بعد پول به نفت برای واردات بنزین داده شده و با ترکمنستان قرارداد واردات گاز بسته می‌شود. بازهم سرمایه‌گذاری نمی‌کنیم چون اساسا پولی نداریم که سرمایه‌گذاری کنیم.

برای کوبیدن اصلاح طلبان «بی‌حجابی» و «هرزه‌فروشی» را مثال می زنند

تاجگردون درپاسخ به این سوال که آیا مردم اصولگرا یا  اصلاح طلب را قبول دارند ، گفت : تنها درصد کمی از جامعه به اصلاح‌طلب و اصولگرا بودن افراد توجه می‌کند. برای کلیت مردم، مهم این است که چه کسی بهتر کار کرده و حرف‌های آن‌ها را منعکس می‌کند؛ مشارکت در انتخابات پایین است و روز به روز هم بیشتر کاهش پیدا می‌کند پس وقتی مشارکت پایین می‌آید، نباید توقع داشته باشیم مثلا اصلاح‌طلب‌ها پیروز انتخابات شوند؛ دیگر رای مردم براساس اصلاح‌طلبی و اصولگرایی افراد نیست.

البته شاید نگاه مردم به فرد اصلاح‌طلب و اصولگرا تفاوت داشته باشد؛ مثلا من یک زندگی فردی دارم و رفتار اصلاح‌طلبی را می‌پسندم و به آن تمایل دارم اما این بدان معنا نیست که به یک فرد به صرف اصلاح‌طلب بودنش رای دهم چون شاید آن فرد،‌ روحیه مستکبرانه و خودرایی داشته و اهل کار نباشد. معنای داشتن روحیه اصلاح‌طلبی این است که حقوق شهروندی، احترام متقابل،‌ آزادی بیان، ارتقای تحصیلات، موسیقی، فضای مجازی و دیجیتال‌بیس بودن خیلی از موضوعات، مهم است.

اصلا کاری به حجاب و این‌ها ندارم که سریع آن را در سبد اصلاح‌طلبی می‌آورند؛ چه کسی می‌گوید که بی‌حجابی یعنی اصلاح‌طلبی؟ وقتی می‌خواهند اصلاح‌طلبان را محکوم کنند، «بی‌حجابی» و «هرزه‌فروشی» و از این برچسب‌ها می‌زنند. گفتمان اصلاح‌طلبی مشخص است؛‌ به یکسری اصول اعتقاد داشته و معتقد است برای بهتر زندگی کردن در جامعه، باید یکسری اصلاحات در تنظیمات حکومتی شکل گیرد. این به معنای «بی‌حجابی» نیست که آن را گردن اصلاح‌طلبی بیندازند.

بی‌حجابی نتیجه کار فرهنگی غلط ۴۰، ۵۰ سال گذشته در ایران است

«بی‌حجابی» نتیجه کار فرهنگی غلط ۴۰، ۵۰ سال گذشته در ایران است؛ مگر مسئولیت حوزه فرهنگ در کشور دست اصلاح‌طلبان بوده؟ هیچ‌وقت نبوده است. همیشه یک وزیر ارشادی تعیین می‌کنند که کارایی لازم و هیچ نقشی در فرهنگ ندارد. برای وزرای علوم و آموزش‌وپرورش هم انقدر فیلترهای مختلف می‌گذارند که گزینه دهم، وزیر آموزش‌وپرورش و نفر پنجم یا ششم لیست دولت، وزیر علوم می‌شود؛ با این وضعیت عرصه فرهنگ دچار مشکل است.

موضوع فرهنگ را نمی‌توانند به اقتصاد گره بزنند چون افراد متمول، مشکل اقتصادی ندارند که آنقدر بی‌حجابند پس عرصه فرهنگ ایراد دارد.

حالا من در زندگی‌ام می‌گویم که باید بیشتر به حقوق شهروندی توجه شود اما حقوق شهروندی چه معنایی دارد؟ یعنی اینکه راحت کار پیدا کنم و حق و حقوقم را بگیرم، در مراجع قضایی به راحتی حضور پیدا کرده و در کمال امنیت در شهر تردد کنم، آزادی بیان و آزادی نقد داشته باشم و بتوانم از فضای بیرونی استفاده کنم. اگر این موارد را در اختیار داشته باشم، اصلاح‌طلب می‌شوم ولی اگر جلویم را بگیرند و اجازه انجام این کارها را ندهند،‌ درجات مختلفی از اصولگرایی است.

برای نمونه،‌ چند شب گذشته عکسی در صفحه‌ام از لیست اصولگرایان پیروان خط امام (ره) مربوط به کاندیداهای دوره ششم مجلس شورای اسلامی گذاشتم که در این لیست افرادی همچون آقای هاشمی رفسنجانی، آقای حسن روحانی، احمدی‌نژاد، محسن رضایی، دانش‌جعفری و افراد دیگر حضور داشتند و همه را حذف می‌کنند. حالا لیست مشترک دوره ششم را با دوره فعلی مقایسه کنید.

 وی در ادامه اظهار کرد : نان برخی افراد (سیاسیون) در همین حرف‌ها و ایجاد حاشیه است چون به جز این کار، نه چیزی بلدند و نه کاری دارند. دغدغه آن‌ها، مردم نیست.

مثلا در زمان بررسی لایحه بودجه امسال، یکی از نمایندگان پیشنهادی درباره فرزندآوری مطرح کرد مبنی بر اینکه اگر کسی صاحب فرزند سوم شد و مشغول پرداخت اقساط تسهیلات قبلی باشد، با به دنیا آمدن فرزند چهارمش، سه قسط قبلی پرداختی به اقساط تسهیلات فرزند چهارم منتقل شود؛ اما در علم احتمالات، چند درصد احتمال رخ دادن چنین اتفاقی وجود دارد؟ نمی‌شود که اتفاقی برای یکی از اقوام نماینده‌ای بیفتد و توقع داشته که به خاطر آن فرد، ما در مجلس قانون تصویب کنیم.

دغدغه مشترک همه ما، فرزندآوری و نرخ پایین رشد است ولی در نوشتن راه‌حل و نسخه، نمی‌دانیم چگونه عمل کنیم بعد می‌خواهیم نسخه یک نفر را برای کل کشور تعمیم داده و آن را تبدیل به قانون کنیم.

 به طور کلی، دلیل اینکه برخی یک ‌مرتبه مباحثی را مطرح می‌کنند که دغدغه کل جامعه نیست، این است که کار و حرف دیگری بلد نیستند؛ مثلا به دلیل وضعیت معیشتی، پرداخت کالابرگ و یا مسائل دیگری هزاران ایراد از وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی می‌گیرند بعد یک‌مرتبه سراغ مسائل فرهنگی و وزیر ارشاد می‌روند، در همین حین،‌ سراغ وزیر راه و شهرسازی رفته و دوباره ۶ ماه دیگر سراغ وزیر کشاورزی می‌روند و درخواست تحقیق و تفحص می‌دهند که مثلا چرا کود چنین وضعیتی دارد؟ تکلیف مجلس را مشخص کنید که کجای کار هستیم؛ مدام دنبال مسائل مختلف می‌رویم و مردم به ما نگاه می‌کنند که تکلیف چیست؟

نمونه دیگر،‌ تنوع لیست استیضاح‌کنندگان را ببینید که شامل وزرای راه، کار و نیرو می‌شود. هر کسی از وزیری ناراحت است، می‌گوید او را استیضاح کنید؛ البته استیضاح حق نماینده است.

ما با روحانی به جهنم می‌رویم، ولی با شما به بهشت هم نمی‌آییم 

 تاجگردون در خصوص انتخابات ریاست جمهوری گفت : در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶، زمانی که رقابت انتخاباتی بین آقای قالیباف، آقای روحانی و شهید رئیسی بود،‌ کلیپی از من منتشر شد که در آن می‌گویم «ما با روحانی به جهنم می‌رویم، ولی با شما به بهشت هم نمی‌آییم»؛ این کلیپ در زمان بررسی اعتبارنامه‌ام در مجلس یازدهم هم مدام پخش می‌شد. آقای رئیسی بعد از انتشار این کلیپ گفت «مگر من چه کاری کردم که چنین حرفی زدی؟»؛ بعد از ریاست جمهوری هم ایشان چند بار چنین چیزی را به شوخی و نه جدی گفت.

یک بار به ایشان گفتم «حاج‌آقا، یک نفر در شهر ما آمد و گفت، ما لشکر حسینیم و این‌ها لشکر یزیدند، ما به بهشت می‌رویم و این‌ها به جهنم؛ من به او گفتم اگر حسین (ع)، یزید، جهنم و بهشتی  که ما می‌شناسیم، اینگونه است، ما با این‌ها به جهنم می‌رویم و با شما به بهشت نمی‌رویم.»؛ اگر آن موقع آدم پخته‌تری بودم، این جمله‌ انتهایی را یک جور دیگری می‌گفتم چون این حرف خودبه‌خود روی مردم اثر می‌گذارد. در زمان بررسی اعتبارنامه‌ام در مجلس یازدهم هم ۸۰ درصد صحبت آقایان، تکرار این جمله من بود.

صحبت آدم‌های سیاسی، خیلی اثر دارد. مثلا درجایی گفتم «من شاید آدم کثیفی باشم ولی دستمال شما تمیز نیست.»؛ جمله‌ای که آقایان در زمان بررسی اعتبارنامه‌ام در صحن علنی مدام تکرار می‌کردند و می‌گفتند، خودش گفته «من کثیفم»؛ کلمه «من شاید» یک اشتباه بود و نباید جمله را اینگونه بیان می‌کردم. بعد از آن هم، جمله دوم «دستمال کثیف» فراگیر شد.

پاداش بازنشستگی یک میلیارد تومانی دو معاون وزیر! 

وی افزود : در مورد سقف حقوق هم چند وزیر گوش ندادند؛ زمان مطرح شدن قانون بازنشستگی، دو نفر از معاونین وزیر، بازنشسته شدند و آن موقع یک میلیارد تومان پاداش بازنشستگی گرفتند و ۵ روز بعد سرکار برگشتند. شاید ۷، ۸ ساعت با آن‌ها صحبت کردم که «این کار را نکنید، برگردید، این مصوبه غلط است و حقوق نجومی می‌شوید.» بعد مجبور شدیم قانونی تصویب کنیم که راه را ببندد؛ اما قشر وسیعی از جامعه چه گناهی کردند که بابت تقصیر دو نفر، آسیب می‌بینند. حالا هرچه زور می‌زنیم، نمی‌توانیم این وضعیت را درست کنیم.

 کسی نمی تواند بگوید اشتباهی نداشته است. اگر آن زمان عواقب این تصمیم را می‌دانستیم،‌ چنین کاری نمی‌کردیم. البته به باور برخی در مجلس فعلی، تعیین سقف پاداش و رفتن مناطق آزاد زیر نظر وزارت اقتصاد، بهترین تصمیم بود و آن را خوب ارزیابی می‌کنند؛‌ حال اینکه به باورم این تصمیم اشتباه بود.

بعضی تصمیمات در قلمرو قانون‌گذاری موثر است. اشتباهات و روش‌هایی که با اتخاذ آن می‌توان اشتباه نکرد، خیلی مهم است. ای کاش موضوع بیان اشتباهات را بتوان در چارچوب قابل تحلیلی، ارزیابی کرد و همه ایرادهایمان را تیک بزنیم و بگوییم دیگر از این مدل کارها انجام نمی‌دهیم.

در مقابل برخی از تصمیمات مثل تصویب برجام، قابل دفاع است؛‌ هنوز هم می‌گویم تصمیم درستی درباره برجام گرفتیم؛ می‌گویند ۱۰ سال بودن در برجام فایده‌ای نداشت اما اگر برجام نبود چه اتفاقی می‌افتاد؟ در صورت نبود برجام،‌ تحریم‌ها و فشارها افزایش پیدا می‌کرد. حداقل ۱۰ سال شرایط را مدیریت کرده و کشور را سرپا نگه داشتیم. و در مواردی همچون هوش مصنوعی و موشک قدرت پیدا کردیم.

می‌گویند که چیزی در مجلس درباره «اسنپ‌بک» گفته نشد حال اینکه شاید دو روز در کمیسیون ویژه برجام درباره اسنپ‌بک صحبت شد و همین سوالاتی که امروز مطرح می‌کردند را همان روزها بیان کردند. به فرض اینکه اصلا چیزی درباره اسنپ‌بک نگفتند، خب شما که متن را خوانده بودید.

اسنپ‌بک در برجام بود، مجلس برجام را تصویب کرد و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی آن تائید کرد. پس چرا امروز می‌گویید برجام بد بود؟

سوال : به نظر می‌رسد به نوعی دیگر شاهد تکرار این اتفاق درباره لایحه حجاب هستیم؛ شورای عالی امنیت ملی جلوی ابلاغ این لایحه را گرفته است اما همچنان برخی از نماینده‌ها انتقادات تندی را مطرح می‌کنند.

شعام درباره لایحه حجاب گفته که اجرا نشود 

 پاسخ : از این مدل مصوبات شورای عالی امنیت ملی زیاد داریم اما چرا فقط درباره موضوع حجاب تذکر می‌دهند؟ فهرست‌های متعددی از مصوبات مجلس وجود دارد که شعام جلوی آن را گرفته و یا برعکس می‌کند.

شعام (شورای عالی امنیت ملی ) درباره لایحه حجاب گفته که اجرا نشود اما شعام  برخی دیگر از مصوبات مجلس را برعکس کرده است. این آقایان به حجاب و بی‌حجابی علاقه دارند اما مثلا من به اقتصاد علاقه دارم؛ چرا وقتی مجلس موضوع اقتصادی تصویب کرده و شعام به دلیل داشتن نظر دیگری جلوی آن را می‌گیرد، آقایان به آن اعتراض نمی‌کنند.

حداقل اینکه شعام هفته‌ای یک بار تصمیم این مدلی می‌گیرد و مصوبات مجلس را برعکس ومتوقف  ‌کرده و یا چیزی به آن اضافه می‌کند. پس چرا نسبت به این تصمیمات واکنش نشان نمی‌دهند و سروصدا راه نمی‌اندازند؟ این هم مصوبه مجلس است یا اینکه چرا وقتی شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوبات مجلس را تغییر می‌دهد، حرفی نمی‌زنند؟

در موضوع حجاب، رئیس‌جمهور آن را به شورای عالی امنیت ملی برد و خواست که جلوی آن را بگیرند؛ آقایان یک مقداری بیش از حد، موضوعات را سیاسی می‌کنند.

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی