لبنان در آستانه بحران؛ حزبالله چگونه ورق را به نفع خود بازمیگرداند؟
رکنا سیاسی: تصویب طرح خلع سلاح حزبالله توسط دولت لبنان، با استقبال جریانهای مخالف مقاومت همچون حزب کتائب و اعتراض گسترده شیعیان همراه شد؛ تصمیمی جنجالی که تنشهای سیاسی و اجتماعی را در کشوری با ساختار طایفهای پیچیده تشدید کرده است.

هیئت وزیران لبنان با کلیات و اهداف طرح ارائهشده از سوی ایالات متحده آمریکا برای خلع سلاح حزبالله موافقت کرد. به دنبال اعلام رسمی این خبر، هواداران حزبالله و جنبش امل به عنوان دو حزب اصلی جریان شیعه به خیابانهای بیروت و شهرهای دیگر لبنان آمدند. کلیدیترین بخش طرحی که هیئت وزیران با آن موافقت کرده، خلع سلاح حزبالله به عنوان اصلیترین گروه نظامی شیعیان در لبنان است. دولت لبنان به ارتش این کشور ماموریت داد طرحی آماده کند که بر اساس آن، تا پایان سال جاری میلادی فقط نهادهای رسمی کشور اجازه در اختیار داشتن سلاح را داشته باشند.
به گزارش هم میهن، حزبالله در بیانیهای اعلام کرد که این تصمیم را به رسمیت نمیشناسد و تحلیلگران بر این باورند که این گروه بهطور طبیعی در برابر تحویل سلاح مقاومت خواهد کرد. رویدادی که لبنان را وارد درگیریهای مسلحانه داخلی میکند. این وقایع و احتمالات، بار دیگر یادآور رویدادهای سال ۲۰۰۸ میلادی شده است. در آن زمان دولت لبنان قصد جمعآوری سیستم مخابراتی حزبالله و نه خلع سلاح آنان را داشت. به دنبال ایجاد درگیری مسلحانه میان حزبالله و نیروهای هوادار دولت، بیروت تا آستانه سقوط رفت و تنها تصویب موافقتنامه ۲۰۰۸ دوحه به این بحران پایان داد.
این طرح از سوی تام باراک، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا به دولت بیروت ارائه شد که شامل حذف تدریجی حضور مسلحانه بازیگران غیردولتی از جمله حزبالله، استقرار نیروهای لبنانی در مناطق کلیدی مرزی و داخلی، اطمینان از خروج رژیم صهیونیستی از پنج نقطه تحت اشغال در جنوب، حلوفصل مسائل مربوط به زندانیان از طریق مذاکرات غیرمستقیم و ترسیم دائمی مرزهای لبنان با اراضی اشغالی و سوریه میشود. درحالیکه طرح آمریکایی، خلع سلاح حزبالله را اقدام پیشنیاز برای جلوگیری از عملیات اسرائیل و حل بحران میداند، منتقدان بر این باورند که مقاومت در واکنش به اشغالگری شکل گرفته است.
کنار گذاشتن سلاح مقاومت نیز نتیجه پایان اشغالگریست نه پیششرط آن. به گفته پل مرقص، وزیر اطلاعرسانی لبنان، دولت این کشور صرفاً با اهداف این طرح موافقت کرده و هنوز جزئیات آن را مورد بحث قرار نداده است. لبنان پس از اعلام تصویب خلع سلاح حزبالله در لبنان، در آستانه ناآرامی و حرکت به سمت درگیریهای مسلحانه است. اسکاینیوز عربی دیروز گزارش داد که حزبالله خواستار استعفای نواف سلام و دولت او شده است. در جلسه روز سهشنبه که این موضوع برای نخستین بار مطرح شد، چهار وزیر حزبالله و امل جلسه را ترک کردند. در جلسه روز پنجشنبه، علاوه بر این چهار وزیر، یک وزیر شیعه دیگر که وابستگی حزبی ندارد نیز نشست هیئت وزیران را ترک کرد.
تقابل سیاسی در بیروت
تصویب خلع سلاح حزبالله مورد استقبال مخالفان مقاومت در صحنه سیاسی لبنان و پشتیبانان آنان قرار گرفت. با توجه به تقسیمبندی طایفهای لبنان و تعلق حزبالله به جریان شیعه، این مصوبه دولت مورد اعتراض شیعیان و استقبال سیاسیون طوایف دیگر قرار گرفت. حزب کتائب لبنان (فالانژها) که متعلق به جریان مسیحیان مارونی است، روز گذشته اعلام کرد: «تصمیم انحصار اسلحه در دست دولت، به نفع همه لبنانیها است.»
ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه نیز در واکنش به این تصمیم دولت گفت: «از تصمیم شجاعانه و تاریخی دولت لبنان در مسیر اعمال کامل حاکمیت بر این کشور استقبال میکنیم.» فرانسه به صورت سنتی در لبنان به خصوص جامعه مسیحیان صاحبنفوذ است. پیش از این وزارت خارجه آمریکا هم از تصمیم دولت بیروت حمایت کرد.
شورای همکاری خلیج فارس هم حامی این تصمیم بود. جاسم محمد البدیوی، دبیرکل شورای همکاری خلیجفارس تاکید کرد که «این مصوبه با استناد به توافق طائف و قطعنامههای مشروعیت بینالمللی، گام مهمی به سوی تقویت حاکمیت لبنان و تحکیم امنیت و ثبات و فعالسازی نهادهای این کشور است.» در نقطه مقابل، علاوه بر اعتراضات خیابانی در بیروت و شهرهای دیگر لبنان، سیاسیون شیعه و حامیان جریان مقاومت واکنشی منفی نسبت به این تصمیمات نشان دادند.
«علی المقداد»، عضو فراکسیون وفاداری به مقاومت در پارلمان لبنان گفت که تصمیم دولت نواف سلام برای خلع سلاح مقاومت در راستای منافع آمریکا و اسرائیل است. المقداد اظهار داشت آنچه که در هیئت دولت اتفاق افتاد، ارزش بیش از این را ندارد که فقط جوهری روی کاغذ بماند. وی با بیان اینکه مقاومت برای حفاظت و ثبات لبنان ضروری است، گفت: «کنار گذاشتن سلاح امری محال است و ما نسبت به بازی با آتش هشدار میدهیم.»
مواضع مقامهای دیپلماتیک و نظامی ایران
ایران نیز به عنوان حامی سنتی شیعیان و حزبالله درباره این اقدام موضعگیری کرد. نخستین موضع به سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه مربوط بود. او روز چهارشنبه هفته گذشته در یک برنامه تلویزیونی راجع به خلع سلاح حزبالله گفت: «این برای اولین بار نیست که تلاش میشود حزبالله لبنان خلع سلاح شود و توانمندی حزبالله در این زمینه از کار انداخته شود.
دشمنان دیدهاند که در صحنه عمل سلاح مقاومت چه کارهایی میتواند، انجام دهد.» او همچنین تاکید کرد: «ما از هر تصمیمی که حزبالله بگیرد، حمایت میکنیم و دخالتی در این زمینه نداریم.» این اظهارنظر عراقچی بهرغم این که تاکید کرده بود ایران در این مسئله دخالتی ندارد، با واکنش تند وزارت خارجه لبنان روبهرو شد. دستگاه دیپلماسی لبنان روز پنجشنبه در بیانیهای اعلام کرد که صحبتهای وزیر خارجه ایران که «به مسائل داخلی لبنان پرداخته مردود و محکوم و به منزله نقض حاکمیت، وحدت و ثبات لبنان بوده و مداخله در امور داخلی و تصمیمات حاکمیتی آن محسوب میشود.»
ایرج مسجدی، معاون هماهنگکننده نیروی قدس سپاه نیز روز گذشته در حاشیه مراسمی راجع به این موضوع گفت: «سناریوی خلع سلاح حزبالله لبنان طرحی شکستخورده از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی است. آنان بهدنبال خلع سلاح مقاومت در لبنان هستند، اما این آرزو را به گور خواهند برد. سلاح مقاومت، سلاح مردم لبنان برای دفاع از سرزمینشان است و این طرح نه در شورای دفاع لبنان و نه در هیچ عرصهای به نتیجه نخواهد رسید. نیروهای مقاومت همواره آماده و مجهز هستند و جمهوری اسلامی ایران نیز برای هر نوع سناریوی احتمالی آمادگی کامل دارد.»
وضعیت حزبالله پیچیده خواهد شد
قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه در وزارت امور خارجه، با اشاره به اینکه مصوبه مذکور بخشی از تحولات پس از هفت اکتبر است گفت: «شرح وقایع ورود حزبالله به جنگ با اسرائیل در حمایت از حماس و وقایعی که طی حدود دو سال گذشته رخ داده، موضوعی تفصیلی است. اما در جریان آتشبسی که با میانجیگری آمریکا و تا حدی فرانسه به دست آمد، قرار شد که قطعنامه ۱۷۰۱ مبنای حقوقی قرار بگیرد؛ قطعنامهای که بعد از جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ به تصویب شورای امنیت رسید و به این جنگ پایان داد.
در مقدمه این قطعنامه که حزبالله و دولت لبنان از یک سو و اسرائیل و آمریکا از سوی دیگر پذیرفتند، این بود که گروههای شبهنظامی خلع سلاح شوند و اسلحه در اختیار ارتش لبنان باشد. این قطعنامه در آن زمان به صورت کامل اجرا نشد. فقط آتشبس در آن زمان برقرار شد. پس از آتشبس سال گذشته، اسرائیل و آمریکا برای اجرای کامل آن فشار آوردند که شامل خلع سلاح و عقبنشینی حزبالله تا قبل از رود لیتانی بود.
یکی از تعهدات دولت لبنان به آمریکا این است که این کار تا پایان سال جاری میلادی انجام شود. این یکی از تحولاتی است که پس از ۷ اکتبر رخ داد. مانند تغییرات در سوریه، ورود ایران و اسرائیل به جنگ مستقیم و تحولاتی که ممکن است پس از آن اتفاق بیفتد. سرنوشت غزه هنوز مشخص نیست. در این شرایط، طبیعی است که کشورهای عربی، شورای همکاری خلیج فارس، عربستان، اتحادیه عرب و سوریه پسااسد از این اقدام دولت لبنان حمایت میکنند. چراکه در صورت انجام آن، به صورت طبیعی جای پایی برای ایران در حاشیه اسرائیل و میان کشورهای عربی باقی نماند.»
او ادامه داد: «اینکه چه سناریویی در قبال لبنان اتفاق خواهد افتاد، به مسائل مختلفی بستگی دارد. در حال حاضر سناریوی تضعیف دولتهای منطقه از سوی اسرائیل مدنظر است. اما باید به این نکته توجه کرد که سیاست اسرائیل در قبال لبنان متفاوت با سیاست تلآویو در قبال سوریه یا فلسطین است. اسرائیل در همان بدو تاسیس با لبنان آتشبس اعلام کرد. دولت لبنان هم هیچوقت در جنگ با اسرائیل شرکت نکرد.
علت مداخله اسرائیل مداخله نظامی اسرائیل در لبنان که سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد و در سالهای بعد ادامه پیدا کرد نیز به دلیل وجود سازمان آزادیبخش فلسطین در جنوب لبنان بود. ادعا میکردند که ما با تهدیدات این سازمان علیه اسرائیل مقابله میکنیم. لبنانیها و ارتش این کشور دخالتی در جنگ نداشتند و با آن مخالف بودند. ولی در هر صورت قدرت سازمان آزادیبخش بیشتر بود و حمایت جامعه اهل سنت لبنان و تا حدی سوریه و دیگر کشورهای عربی را هم داشتند.»
او تاکید کرد: «بنابراین، موضوع اسرائیل تجزیه لبنان نیست. مسئله این است که نیروی تهدیدکننده امنیتش بهخصوص در جنوب رود لیتانی وجود نداشته باشد. چراکه این منطقه شیعهنشین است و پس از خروج نیروهای فلسطینی، تنها قدرت نظامی در این منطقه حزبالله است که میتواند اسرائیل را تهدید کند. اگر این شرایط فراهم شود، حداقل در شرایط فعلی بعید است که بخواهد جنگ را به داخل لبنان بکشاند.» محبعلی درباره آشفتگی ایجادشده در لبنان پس از مصوبه دولت نیز گفت: «اینکه وضع داخلی لبنان به چه سمتی میرود، تابع عواملی گوناگون است.
لبنان طایفهایست و طبیعی است که هر طایفهای جدا از مسائل سیاسی، از نیروهای طایفه خودش حمایت میکند. به غیر از شیعیان، نیروهای سنی، مسیحی و دروزی هم در حوزه خودشان مسلح هستند. ولی چون حزبالله با اسرائیل و غرب وارد جنگ شده و همچنین مورد حمایت ایران است، به مسئله آنها تبدیل شده. بنابراین طبیعی است که وقتی موضوع خلعسلاح حزبالله مطرح میشود، شیعیان اعتراض خود را نشان میدهند. این اعتراضات سیاسی است. اگر حزبالله بخواهد وارد درگیری نظامی شود، جنگ داخلی با طوایف دیگر و دولت اتفاق خواهد افتاد. یک پله بالاتر ممکن است اسرائیل و آمریکا وارد درگیری شوند. در آن صورت است که شرایط پیچیدهای برای حزبالله به وجود میآید.»
خلع سلاح بخشی از کلانپروژه نظم جدید است
محمد خواجویی، تحلیلگر مسائل لبنان در تحلیل ابعاد این رویداد گفت: «آنچه دولت لبنان برای خلع سلاح جریانهای غیردولتی و انحصار سلاح در دست ارتش مصوب کرد، طرحی جنجالی است که طبیعتاً به حزبالله برمیگردد. چون شاخصترین جریان غیردولتی که سلاح در اختیار دارد، حزبالله است. منتقدان به این تصمیم انتقاداتی شکلی و محتوایی دارند. از نظر شکلی مخالفان بهویژه حزبالله و جنبش امل اعتقادشان بر این است که تصمیمات در لبنان باید بر اساس توافق همه طوایف گرفته شود. آنچه در قانون اساسی لبنان هم ذکر شده است.
شیعیان در این جلسات حضور نداشتند و نشستها را ترک کردند. بنابراین منتقدان میگویند که آنچه رخ داد، نقض قانون اساسی لبنان است. در حوزه محتوایی هم منتقدان میگویند در شرایط فعلی که پنج نقطه لبنان در اشغال اسرائیل است و آنها همچنان بعد از توافق آتشبس به تجاوزات خود ادامه میدهند، هر گونه صحبت از خلع سلاح به معنی ضعیف کردن لبنان است. چون این اعتقاد وجود دارد که ابتدا باید به موضوع پایان تجاوزات اسرائیل و اشغالگری اسرائیل و تعیین حدود مرزی بین دو کشور توافق رسیدگی شود، بعد موضوع کنار گذاشتن سلاح مقاومت مورد توجه قرار بگیرد.»
او ادامه داد: «با توجه به اینکه فشارهای زیادی روی دولت نواف سلام و شخص جوزف عون، رئیسجمهور لبنان بود، پیشبینی میشد که چنین تصمیمی گرفته شود. این تصمیم طبیعتاً در عرصه اجرایی با اما و اگرهای زیادی روبهروست. به این دلیل که وقتی ارتش لبنان مامور شده تا نقشه راهی برای خلع سلاح ارائه دهد، به این معنی است که خود آنها باید این طرح را اجرا کنند.
این اجرا نیز به معنی تقابل نظامی با حزبالله است. حزبالله صراحتاً اعلام کرد که این تصمیم را به رسمیت نمیشناسد. این موضع به آن معناست که هر گونه اقدامی ناگزیر به درگیری نظامی ختم خواهد شد که ورود لبنان به عرصه تقابل نظامی گسترده خواهد بود و سایه جنگ داخلی را بر سر این کشور میگستراند. بهویژه اینکه بعد از این تصمیم، حامیان حزبالله در شهرهای مختلف لبنان به خیابانها آمدند. در صورتی که این تصمیم بخواهد شکل اجرایی به خود بگیرد، برخوردهایی شکل خواهد گرفت.»
خواجویی با تاکید بر اینکه شرایط فعلی میتواند باب گفتوگو را نیز باز کند، گفت: «به دلیل خطراتی که این شرایط میتواند برای لبنان داشته باشد، میتواند باب حل و فصل این موضوع از طریق گفتوگوهای سیاسی را هم بازکند. اما با توجه به اینکه فشارهای خارجی روی دولت است، بعید به نظر میرسد که فعلاً گفتوگوی ملی درباره موضوع خلع سلاح رخ دهد. بنابراین، تصمیم مذکور نوعی تشتت و تنش سیاسی در لبنان به وجود آورده است.
شاید لبنان تا پایان سال جاری میلادی، شاهد افزایش تنش باشد. این سناریو هم مطرح است که اگر ارتش توان خلع سلاح حزبالله را نداشته باشد، احتمالاً از سمت اسرائیل اقدام نظامی گستردهای علیه لبنان و حزبالله شکل بگیرد. تصمیم اخیر کابینه نواف سلام هم میتواند توجیهی برای اسرائیل باشد و بگویند حزبالله با اجرای این مصوبه مخالفت کرده و از آن برای اقدام علیه لبنان استفاده کنند.»
خواجویی در پاسخ به این سوال که در صورت بروز درگیری میان حزبالله و دولت، آیا مقاومت توان سال ۲۰۰۸ را برای جنگ در اختیار دارد یا نه، اظهار داشت: «حزبالله با وجود اینکه در جنگ اخیر ضربات گستردهای متحمل شد، از نظر توانایی ورود به جنگ و درگیری داخلی همچنان قویترین نیروی لبنانی است. از ارتش لبنان نیز بسیار قویتر است.
سابقه بسیار طولانی هم در جنگهای چریکی از درگیریهای سوریه تا جنگ با داعش در عراق و جنگهای داخلی لبنان را دارد. طبیعتاً اگر بخواهند وارد فاز درگیریهای داخلی شوند، حزبالله دست برتر را دارد و تمام طرفها این را میدانند. مگر اینکه همزمان با درگیریهای داخلی بخواهند طرفهای خارجی را هم وارد و موقعیت حزبالله را تضعیف کنند که از آن مسیر به خلع سلاح برسند. مهمترین طرف خارجی هم اسرائیل است.»
او درباره اهمیت سلاح برای حزبالله و شیعیان لبنان گفت: «جریان مقاومت بر این باور است که خلع سلاح در شرایط کنونی به معنی نابودی است. در شرایطی که اسرائیل به حملاتش ادامه میدهد و بخشهایی از جنوب را در اشغال دارد. یک طرف دیگر هم شیعیان هستند. شیعیان که در جنوب زندگی میکنند، همواره از سوی اسرائیل و تکفیریهای سنی در معرض تهدید هستند.
دولت و ارتش لبنان هم توانایی تامین امنیت آنان را نداشته است. شیعیان در سالهای گذشته بهخصوص یک دهه اخیر، برای مقابله با این تهدیدها همواره بر سلاح حزبالله متکی بودهاند. بنابراین حزبالله میداند که خلع سلاح علاوه بر مرگ خود، تهدیدی وجودی برای شیعیان نیز هست. در نتیجه معتقدم تا زمانی که پرونده تجاوزات اسرائیل و اشغال جنوب حل نشود، حزبالله به خلع سلاح تن نخواهد داد. حزبالله حتی حاضر است وارد تقابلات چریکی در داخل و درگیری با اسرائیل بشود اما داوطلبانه به این کار تن ندهد. حزبالله خود را برای بدترین سناریوهای ممکن آماده کرده است.»
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه درباره بُعد منطقهای این موضوع نیز گفت: «سلاح حزبالله یک مسئله بومی و براساس معادلات لبنانی - اسرائیلی نبوده و نیست. همیشه ابعادی منطقهای داشته و بر این موضوع نیز تاکید شده که راهحل آن نیز منطقهایست. چون این سلاح همواره به رفتارهای اسرائیل در قبال لبنان و کشورهای دیگر گره خورده است. مثلاً شرایط امروز سوریه را در نظر بگیرید.
سوریه امروز بخشی از محور مقاومت نیست. اما حملات سنگینی از سوی اسرائیل به آن انجام میشود که شاخصترین آن چندی پیش و حمله به وزارت دفاع کاخ ریاستجمهوری این کشور بود. این اقدامات نشان میدهد که اسرائیل به دنبال تضعیف دولتهای منطقه است. صرف نظر از این که در چه جبههای باشند. بعد از این حملات فضایی در بخشی از جامعه لبنان شکل گرفت که اگر سلاح حزبالله وجود نداشته باشد، اسرائیل بیشتر ترغیب میشود که به لبنان حمله و آن را تضعیف کند. بنابراین، نمیتوان موضوع سلاح حزبالله را صرفاً در قالب فضای لبنان تحلیل کنیم.»
او ادامه داد: «پروژه خلع سلاح حزبالله بخشی از کلانپروژه تغییر نظم منطقهایست که اسرائیل پس از طوفانالاقصی کلید زد. بعد از آن ناکامی و ضربهای که اسرائیل دریافت کرد، تلاش کرد از آن شکست یک پیروزی بسازد؛ یعنی روندی که از سالها پیش آغاز شده و مقاومت با ایجاد یک حلقه آتش دور اسرائیل آن را در تنگنای استراتژیک قرار داده بود، معکوس شود. این طرح را به صورت تدریجی پیگیری میکنند. به سمت تضعیف حماس در غزه و وارد کردن ضربات بیسابقه به حزبالله در لبنان رفتند. به گروههای مقاومت عراقی فشار وارد کردند و یمن هم مورد حمله قرار میگیرد. اوج این اقدامات مربوط به حمله اسرائیل به ایران بود.»
خواجویی تاکید کرد: «تمام اینها در قالب تغییر نظم منطقهایست که اسرائیل با حمایت آمریکای ترامپ به صورت جدی دنبال میکند. هدف این نظم آن است که چیزی تحت عنوان محور مقاومت دیگر وجود نداشته باشد. در مورد لبنان این موضوع برای اسرائیل حادتر است. چراکه حزبالله همواره موثرترین تهدید محور مقاومت علیه اسرائیل بود. بهرغم این که اسرائیل ضربات سنگینی به حزبالله وارد کرد، اما این گروه مقاومت توانست سازمان خود را حفظ کند.
اصطلاحاً حزبالله برای اسرائیل یک پروژه ناتمام است که تلاش میکند آن را با کمک آمریکا به پایان برساند. در صورتی که موفق شود، طبیعتاً انگیزه بیشتری برای پیشبرد خلع سلاح گروههای عراقی و احتمالاً تقابل دوباره با ایران دارد. به نظر من درگیری دوباره اسرائیل با ایران ارتباط زیادی با مسئله تعیین تکلیف سلاح حزبالله و انحلال حشدالشعبی دارد که در عراق پیگیری میشود. به نظر من اسرائیل و آمریکا به دنبال این هستند که این پروژهها به طور کامل محقق شود تا در صورت تقابل دوباره با ایران، امکان استفاده از ظرفیت گروههای متحد ایران در منطقه وجود نداشته باشد. هدف کلان آنها تضعیف این محور و در نهایت ایران است.»
-
جریمه و ابطال مجوز، در انتظار مشاوران املاکی که معاملات خود را در سامانه ثبت نکنند + فیلم
ارسال نظر