ماجرای جالب اولین دیدار نویسنده معروف با همسر بازیگرش

این نویسنده درباره این ماجرا که سال هفتاد و نه اتفاق افتاده، اینطور نوشت:
من و شقایق اولین بار همدیگه رو جلوى در جام جم دیدیم. فکر کنم سال هفتاد و نه بود. دعوت شده بودم براى عضویت در گروه نویسندگان یه کار کودک براى شبکه جام جم. جلوى در سازمان قرار گذاشته بودیم که بریم جلسه براى شروع کار و تهیه کننده همونجا من و شقایق رو به هم معرفى کرد و فهمیدم که قراره اون هم یکى از نویسندگان مجموعه باشه. شقایق اون زمان هم بازیگر Actor بود و هم مجرى و هم نویسنده و به خاطر  برنامه هایى که اجرا می کرد زیاد وارد سازمان شده بود، ولى من بار اولم بود که می خواستم برم اون تو… بعداً ها شقایق برام تعریف کرد که بهت نگاه کردم و گفتم این پسره مسخره سوسول دیگه کیه و چرا فکر کرده با این سر و وضع راهش میدن توى سازمان. اون موقع من موهام خیلى بلند بود و میبستمشون و یه تى شرت آستین کوتاه تنم بود و یه گردنبند مینداختم که یه ناخن ببر ازش آویزون بود و اون روز یه شلوار جین تنگ و یه سندل هم پام بود و اصلاً خبر نداشتم که همه شرایطى رو که باعث میشه حراست اجازه نده یه نفر پاش رو بذاره توى جام جم، یه جا با هم دارم. خلاصه که شقایق با پوزخند و اطمینان از این که من رو راه نمیدن از در خواهران وارد سازمان شد و چشاش گرد شد، چون دید من قبل از اون داخل سازمان شدم و منتظر وایستادم.. راستش هنوزم نمیدونیم که واسه چى اون روز منو راه دادن داخل. نه من کسى رو میشناختم، نه کسى من رو میشناخت… اینایى هم که گفتم هیچ معنى خاصى نداشت و نشونه هیچى نبود چون سال هشتاد و دو تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم. فقط خواستم خاطره اولین دیدارمون رو تعریف کنم که بعدش بگم همسر جان تولد مبارک و ممنون از همه این سالهاى پر از دوستى و عشقبرای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

کدخبر: 247580 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟