زن 26ساله در حالی که برگه شکایت از همسرش را به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد تحویل می داد، گریه کنان به شرح زندگی اش پرداخت و با بیان این که نمی دانم چه کسی باید ما را از این گرداب بدبختی نجات دهد، گفت: 16ساله بودم که خانواده ام مرا مجبور کردند با «انوشیروان» ازدواج کنم. آن زمان در سنی قرار داشتم که نمی توانستم معیارهای درستی برای ازدواج انتخاب کنم، به همین دلیل نیز تصمیم مادرم را پذیرفتم و به ازدواج با انوشیروان پاسخ مثبت دادم. او بازرگان بود و موقعیت اجتماعی خوبی داشت. پولدار بودن همسرم تنها عاملی بود که مادرم بر آن تکیه می کرد و اعتقاد داشت پول، حلال مشکلات زندگی است و من می توانم سال های سال را در رفاه و آسایش سر کنم، اگرچه اوایل زندگی بسیار از این وضعیت راضی بودم، چراکه در بیشتر سفرهای خارجی کنار همسرم حضور داشتم و از دیدن دیگر نقاط دنیا لذت می بردم، اما همه این شادمانی ها تنها 6سال دوام داشت.در حالی که صاحب 2فرزند شده بودم، ناگهان رفتار و اخلاق همسرم به کلی تغییر کرد. او دیگر آن انوشیروان سابق نبود و به بهانه های مختلف مرا کتک می زد و شکنجه Torture روحی می داد. او به بهانه سفرهای خارجی مدت ها مرا تنها می گذاشت تا این که متوجه شدم او به سفر نمی رود و با زنان خیابانی در ارتباط است. وقتی این موضوع را با همسرم در میان گذاشتم، بی شرمانه ارتباط خود با زنان دیگر را پذیرفت و گفت دیگر حاضر نیستم با تو زندگی کنم. این جمله او چون پتک سنگینی بود که بر سرم فرود آمد، اما به خاطر حفظ آبرو و 2فرزند کوچکم سکوت می کردم.

انوشیروان اعتقاد داشت باید به طلاق توافقی رضایت بدهم. او برای آن که مرا مجبور به گرفتن طلاق بکند، حیا را نیز کنار گذاشت و با رفتارهای بی شرمانه، زنان خیابانی را مقابل چشمان من و فرزندانم به خانه می آورد. اعمال زشت و زننده او به حدی رسید که ناچار شدم موضوع را با مادرم در میان بگذارم، اما خانواده ام فقط مرا به سکوت دعوت می کردند و معتقد بودند که مرد در نهایت به زندگی اولش باز می گردد! اما نه تنها این گونه نشد، بلکه از 6ماه قبل همسرم، من و فرزندانم را رها کرد و به مکان نامعلومی رفت. این ماجرا ادامه داشت تا این که چند روز قبل، دختر جوانی به منزلم آمد و ادعا کرد از یک سال قبل به عقد شوهرم در آمده و انوشیروان برای پاسخ مثبت او، این منزل مسکونی را به نام او سند زده است.آن دختر 48ساعت به من فرصت داد تا منزلم را تخلیه کنم. با شنیدن این حرف ها بیهوش شدم و با کمک همسایه ام به مرکز درمانی انتقال یافتم. حالا نمی دانم چه کسی به من کمک می کند تا ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:

میرزاجانپور  هفت بخیه خورد + عکس فیلم یک صحنه زیبا از بازی

شناسایی دو مورد مشکوک به تب کنگو در نوشهر/ آغاز سم‌پاشی دامداری ها

خودکشی نفر اول شورای شهر در زرند/این مرد تازه داماد بود + عکس

تب کنگو به زرند هم رسید!

ابو عزرائیل یک داعشی را در برابر دوربین به آتش کشید + فیلم و عکس

راز کثیف بچه یک زن و مرد چه بود؟!

پایان وحشیانه 11 ماه ارتباط عاشقانه زن جوان با یک تاجر + عکس

درخواست شیطانی یک زن از شوهر سابق اش+عکس

فروش نوزاد پسر در تهران / شهاب را 50 هزارتومان معامله کردند!

جشن عروسی ۳۰ دختر با شوهرانشان در لباس سربازی + فیلم و عکس

اعتراف بی شرمانه زن شوهردار!

نقشه زشت فرهاد و سهیل برای زن بیوه

شوهرم زن خیابانی را در برابر چشمان من و بچه ها به خانه می آورد و ...

عجیب اما واقعی داستان هولناک آدمخواران هندوستان+تصاویر وحشتناک

فیلم لحظه غرق شدن هولناک دانش آموز کرمانشاهی در برابر چشمان معلم و همکلاسی هایش

بلایی وحشتناکی که در پشت بام برج بر سر مجید 11 ساله با زبان روزه آمد

جوان تجریشی دختر خدمتکار را به خلوتگاه برد و ...

راز شوم 4 جوان درباغ شاهنامه فردوسی

اقدام جندش آور 2 زن مست با مرد 29 ساله در خانه مجردی

قتل جوان 33 ساله به خاطر روزه خواری + عکس

 

کدخبر: 75067 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟