دختری که دزدی می کرد ادعای تلخی دارد.

فقط به خاطر دلسوزی برای برادر معتادم دست به سرقت زدم تا کمکی به او کرده باشم اما پس از سرقت بلافاصله دستگیر شدم و نتوانستم لوازمی که از فروشگاه دزدیده بودم را به برادرم برسانم همه این اتفاقات در حالی رخ داد که من و برادرانم قربانی اختلافات پدر و مادرمان شدیم و تربیت صحیحی را در زندگی تجربه نکردیم با آن که ... 

دختر 24 ساله به نام زهرا در حالی که به آینده تاریک خود می اندیشید آهی از سر پشیمانی کشید و ماجرای تلخ زندگی اش را به سال ها قبل گره زد. او که خود را فوق دیپلم رشته گرافیک معرفی می کرد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری  گفت: با آن که پدر و مادرم هر دو شغل فرهنگی داشتند اما هیچ وقت با یکدیگر تفاهم نداشتند و ناسازگاری و مشاجره در زندگی ما موج می زد در حالی که آن روزها من در مقطع ابتدایی تحصیل می کردم باز هم کاملا عصبانیت ها و درگیری های پدر و مادرم را با تمام وجودم احساس می کردم چرا که همواره من و 2 برادر بزرگ ترم بهانه ای برای مشاجره و قهر آن ها می شدیم. 14 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم تصمیم گرفتند به طور جداگانه از یکدیگر زندگی کنند. براساس تصمیم آن ها قرار شد من نزد مادرم و برادرانم کنار پدرم زندگی جدیدی را شروع کنیم این گونه بود که مسیر زندگی ما به سوی تاریکی و بدبختی سوق یافت اما هنوز 2 ماه بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که برادرانم به خاطر اختلاف شدیدی که با پدرم پیدا کرده بودند نزد ما آمدند و مادرم نیز به ناچار آن ها را پذیرفت ولی در همین مدت کوتاه هر دو برادرم ترک تحصیل کرده و به شرارت و خلاف روی آورده بودند آن ها شب دیر به منزل می آمدند و روزها نیز با ایجاد سر و صدا و کتک کاری از مادرم پول می گرفتند تا این که 2 سال قبل پدر و مادرم به طور رسمی از یکدیگر طلاق گرفتند و مادرم موفق شد برادران معتادم را از خانه بیرون کند اگرچه آن ها شرارت می کردند اما من ناراحت بودم و ابراز دلتنگی می کردم چرا که نمی توانستم از آن ها روی گردان شوم این در حالی بود که مادرم حتی اجازه دیدن آن ها را هم نمی داد تا این که روزی به طور اتفاقی یکی از برادرانم را در خیابان دیدم و او از من تقاضای مبلغی پول کرد اما چون پولی نداشتم به او قول دادم مقداری موادغذایی برایش تهیه کنم. دلم به حالش سوخت چون او حتی قدرت سرپا ایستادن را هم نداشت به خاطر سخت گیری های مادرم نمی توانستم لوازمی را از منزل بردارم و یا از مغازه محله مواد غذایی نسیه خریداری کنم در همین افکار غوطه ور بودم که وارد یک فروشگاه بزرگ شدم و ناخواسته چندین قوطی تن ماهی، بسته چای، ماکارونی و مقداری لوازم دیگر برداشتم اما در حال خروج از مغازه توسط ماموران دستگیر شدم و بدین ترتیب آتش طلاق هر کدام از اعضای خانواده ام را به نوعی سوزاند و ... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

واقعیت ماجرای دستمزد نجومی بازیگران پایتخت چیست؟ + عکس

دختر جوان مازنی آبروی خودش را در اینترنت برد!

ماجرای صوت "دختر خوشگل" در صحن مجلس لو رفت!

دختر جوان مازنی آبروی خودش را در اینترنت برد!

سعید مرتضوی ، بقایی ، مشایی ، بابک زنجانی در یک بند اوین !

پشت پرده شوم اقدامات زشت زهرا چه بود؟

فجیع / زنی شوهرش را با چاقوی آشپزخانه عقیم کرد + فیلم و عکس

نوشین دوست مطلقه من بود و در خانه ام با سپهر خلوت می کرد

اعتراف خاله مریم به قتل دانیال در سرویس بهداشتی بهشت زهرا تهران+عکس

تجاوز رییس شرکت به دختر جوان/ آقای مهندس با شکایت خانم کارمند به شلاق و تبعید محکوم شد

2 پسر 17 ساله به خاطر این دختر به جان هم افتادند + عکس

محمد شوهر آدمخوارم قلب یک زن را به من می داد تا برایش بپزم! + عکس

 

کدخبر: 365679 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟