جوان ۱۸ ساله‌ای که چندین بیمار را نجات داد+ عکس

کدخبر: 258014 ۱۳۹۶/۰۱/۲۹ ۰۶:۳۲:۰۶ ویرایش خبر

لینک کپی شد

رکنا: «از دست دادن پسرم مصیبت بزرگی است اما به‌خاطر اینکه اعضای بدنش را به بیماران اهدا کردیم توانستیم راحت‌تر با این مصیبت کنار بیاییم.»

جوان ۱۸ ساله‌ای که چندین بیمار را نجات داد+ عکس

این اظهارات زنی است که چند روز قبل پسر 18ساله‌اش را در جریان یک سانحه رانندگی در لنگرود از دست داد اما حالا می‌گوید که از اهدای اعضای بدن او راضی است و احساس خوبی دارد.این جوان 18ساله که علیرضا حدادیان نام داشت روز 16فروردین‌ماه امسال از خانه‌شان در شهرستان لنگرود بیرون رفت تا با یکی از دوستانش گشتی در شهر بزند.

آنها اغلب اوقات سوار موتورسیکلت بودند. علیرضا ترک‌نشین و دوستش راکب موتورسیکلت بود. همه‌‌چیز عادی بود اما وقتی به نزدیکی پارکی در مرکز لنگرود رسیدند، به‌دلیل نامعلومی کنترل موتورسیکلت از دست دوست علیرضا خارج شد. موتور با جدول برخورد کرد و علیرضا به سوی آن پرتاب شد. همه‌‌چیز در یک لحظه اتفاق افتاد و سر پسر جوان با جدول اصابت کرد. چند لحظه بعد رهگذران دور پسر جوان حلقه زدند و همزمان اورژانس به محل حادثه Incident رسید. با اینکه علیرضا آسیب شدیدی دیده بود اما دوستش سالم بود. در این شرایط پسر جوان به بیمارستان منتقل و تلاش پزشکان برای نجات وی آغاز شد.

تصمیم بزرگ

سمیه سمیعی‌پور، هماهنگ‌کننده تیم فراهم‌آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی گیلان می‌گوید: زمانی که علیرضا به بیمارستان منتقل شد، سطح هوشیاری‌اش بین 7 و 8 بود. او دچار خونریزی داخلی و ضربه سنگینی به سرش وارد شده بود. در این شرایط تحت عمل جراحی قرار گرفت اما بعد از جراحی سطح هوشیاری‌اش به 5کاهش یافت. پس از آن بود که با مرکز فراهم‌آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی گیلان تماس گرفته شد تا مقدمات پیوند اعضا انجام شود. وی ادامه می‌دهد: بعد از انجام معاینه‌های دقیق مرگ مغزی علیرضا تأیید شد.

با این حال خانواده وی نیز پزشکی متخصص را بالای سر او آوردند تا خیال‌شان از این بابت آسوده باشد. زمان زیادی برای پیوند اعضای علیرضا به بیماران نیازمند نداشتیم و در این شرایط با خانواده‌اش جلسه گذاشتیم. آنها بسیار افراد شریف و احساساتی بودند. چند نفر از اعضای خانواده کارت اهدای عضو داشتند و مادر علیرضا هم تمایل زیادی به اهدای اعضای بدن پسرش داشت.

وقتی آنها تصمیم قطعی‌شان را برای اهدای عضو گرفتند چند روزی گذشته بود و از این بابت ناراحت بودند که چرا زودتر این تصمیم گرفته نشد چراکه در آن زمان دیگر قلب علیرضا قابل اهدا نبود. با وجود این همه اعضای قابل استفاده فرزندشان جداسازی و به بیماران نیازمند اهدا شد. وی ادامه داد: به این ترتیب دریچه قلب، کلیه‌ها، کبد و نسوج وی شامل استخوان‌ها، رباط‌ها، تاندون‌ها و حتی غضروف‌های وی جداسازی و برای اهدا به بیماران نیازمند آماده شد. این نخستین مرتبه‌ای بود که در استان گیلان نسوج یک بیمار مرگ مغزی جداسازی می‌شد.

احساس خوبی داریم

اما خانواده پسر جوان چطور راضی شدند تا اعضای بدن فرزندشان اهدا شود؟ مادر علیرضا در این‌باره به همشهری می‌گوید: فرزندم امانتی بود که خدا به من داده بود و حالا هم امانت را از من گرفت. من راضی به رضای خدا هستم. وی ادامه می‌دهد: من 2پسر داشتم. علیرضا و پسر دیگری که 14ساله است.

روز حادثه با من تماس گرفتند و گفتند علیرضا تصادف Crash کرده است. وقتی به بیمارستان رفتم او بیهوش بود و تا 4روز در این وضعیت قرار داشت. پزشکان تلاش زیادی برای نجات او انجام دادند اما فایده‌ای نداشت و گفتند پسرم دچار مرگ مغزی شده است. من هم تسلیم خواست خدا شدم.

به همین دلیل وقتی پیشنهاد اهدای عضو علیرضا مطرح شد خیلی زود قبول کردم. کار خدا بود که دلم آرام گرفت. با خودم گفتم بهتر است اعضای بدن پسرم در بدن چند بیمار دیگر زنده بماند و به آنها کمک کند. وی ادامه می‌دهد: از دست دادن جوان مصیبت بزرگی است اما به‌خاطر تصمیمی که همراه شوهرم گرفتم و اعضای بدن پسرم را به بیماران اهدا کردیم، احساس خوبی داریم و راحت‌تر با این مصیبت کنار می‌آییمبرای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

این اخبار را از دست ندهید:

دوست رامین مرا به پشت بام خانه شان برد و به زور مرا تسلیم نیت شیطانی خود کرد / پریسای 13 ساله چند روز اسیر شوم 2 جوان بود تا اینکه ...

شباهت عکس های منتشر شده یک زن مشکل دار برای زن شوهردار دردسرساز شد / شوهرم مرا نانجیب می خواند

ابعاد پنهان فاجعه پل غله زار در سیل آذر شهر / 22 نفر زنده زنده در خودروهایشان غرق شدند+ فیلم و عکس

دختر 14 ساله تهرانی برای لو نرفتن ارتباط شیطانی 40 میلیون تومان حق سکوت داد!

پژمان از سحر خواستگاری کرد اما با من قرار شیطانی گذاشت و ...

مادرم ارتباط های کثیف در تلگرام داشت به پدرم گفتم و ...+عکس

اقدام شیطانی مدیر شرکت با منشی اش که می خواست عروس شود!

وقتی حیدر در باشگاه اسب‌سواری ناپدید شد / ردپای پیرمردها در این پرونده

دستور برای برخورد شدید با معلم آزارگر در رودبار+ فیلم و عکس

آخرین قرار شیطانی ام قبل از رفتن امیر به سربازی در باغ بود / او در یک روستا معلم شد و من 3 روز هم بی شرمانه پیش او بودم و ...

نمایش کثیف و هولناک مرد بازیگر با همسر جوانش قبل از طلاق / نیمه شب دخترم را فقط با یک چادر از خانه بیرون کرده بود و ...