وقتی زنم را داخل یک شاسی بلند گرم صحبت دیدم خشکم زد+عکس

به گزارش رکنا، 23 اسفند ماه سال 93 مردی با مراجعه به کلانتری 140 باغ فیض از ماجرار ناپدید شدن همسرش خبر داد و در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که هوشنگ و همسرش مدتی است که از هم جدا شده اند.

این مرد در ادامه به ماموران گفت: 3 روز قبل برای دیدن پسرم به خانه سهیلا رفتم و با پسرم به خانه برادرم رفتیم و فردای آن روز پسرم را به جلوی در خانه مادرش گذاشته و به محل کارم رفتم اما لحظاتی بعد پسرم با من تماس گرفت و ادعا کرد که مادرش در را به رویش باز نمی کند به همین خاطر دوباره به سراغ پسرم رفتم او را به خانه مادرزنم بردم واین درحالی بود آنها نیز اطلاعی از دخترشان نداشتند.

در این مرحله بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا تیمی از ماموران اداره 11 پلیس آگاهی تهران برای ردیابی سهیلا گم شده وارد عمل شوند و این در حالیکه بود که خانواده زن جوان با مراجعه به بازپرس پرونده ادعا کردند که هوشنگ بارها دخترشان را به قتل تهدید کرده است و بی شک دامادشان در این ماجرا نقش دارد.

بدین ترتیب تجسس های پلیسی کلید زده شد و ماموران در گام نخست پی بردند که اشکان در تماس تلفنی از پدرش شنیده که می خواهد به ترکیه برود و اگر بازداشت شد باید برای ادامه زندگی به خانه عمویش برود.

همین سرنخ کافی بود تا مظنون اصلی این پرونده مشخص شود و ماموران با کاوش های پلیسی سرنخ های دیگری از این معممای پلیسی به دست آوردند و هوشنگ خیلی زود از سوی ماموران دستگیر شد.

هوشنگ ابتدا سعی داشت خود را بی گناه معرفی کند اما وقتی در برابر مدارک پلیسی قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود.

مرد همسرکش گفت: مدتی بود که با همسرم اختلاف داشتم و به رفتارهایش مشکوک شده بودم تا اینکه تصمیم گرفتیم به صورت توافقی از هم جدا شویم اما سهیلا هر روز بهانه می آورد و رفتارهایش مرا آزار می داد و به ناچار او را ترک کردم.

وی افزود: روز حادثه پسرم اشکان را سوار بر خودرویم کرده و به خانه برادرم بردم و چون به سهیلا شک داشتم مجدد به جلوی خانه اش رفتم که دیدم سهیلا داخل خودروی شاسی بلند نشسته و با راننده آن که مرد شیک پوشی بود به گرمی صحبت می کرد.

باورش برایم سخت بود و هزاران سوال در ذهنم بود که اگر مرا نمی خواهد چرا طلاق نمی گیرد و اگر زندگی اش را دوست دارد سوار بر خودروی لوکس چه می کند.

به همین خاطر منتظر نشستم تا سهیلا از خودرو پیاده شود و زمانیکه وارد خانه شد پشت سرش وارد خانه شدم و زمانیکه درباره راننده خودروی لوکس سوال کردم جواب داد که به من ربطی ندارد.

هوشنگ ادامه داد: جوابی که شنیدم برایم آزار دهنده بود و در یک لحظه دستانم دور گردنش انداختم و فکر کنم 20 ثانیه طول کشید که دیدم سهیلا دیگر نفس نمی کشد.

نمی خواستم او را بکشم و وقتی دیدم او روی زمین افتاده از ترس جسدش را داخل صندوق عقب خودرویم گذاشتم و به سمت چالوس راه افتادم و جسدش را در جاده چالوس پنهان کردم و سپس به تهران بازگشتم و چون نمی خواستم پسرم تنها بماند اعلام شکایت کردم تا شاید ماجرای قتل را پنهان نگه دارم اما دستم رو شد.

در این مرحله بازپرس مدیر روستا دستور داد تا متهم همراه تیمی از ماموران اداره 10 پلیس اگاهی تهران به محل رها کردن جسد سهیلا بروند و در حالیکه نزدیک به یک سال از ماجرای پنهان کردن جسد می گذشت کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ سهیلا را خفگی اعلام کردند و بازسای صحنه جنایت نیز صورت گرفت.

هوشنگ صبح امروز- شنبه – در مرحله اخرین دفاع پیش روی بازپرس مدیر روستا در شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت و گفت: نمی خواستم سهیلا را بکشم و اگر واقعا تصمیم به این ماجرا گرفته بودم باید او را تکه تکه می کردم . او مادر خوبی برای اشکان نبود و به زندگی اش توجه ای نداشت و اگر مواد مخدر مصرف نمی کرد در آن چند ثانیه تسلیم مرگ نمی شد و من فقط می خواستم او را ساکت کنم.

بنا به این گزارش، با تکمیل شدن تحقیقات پلیسی ، هوشنگ با دستور بازپرس مدیر روستا روانه زندان شد تا پس از صدور کیفرخواست پرونده ، متهم برای صدور حکم نهایی به دادگاه کیفری تهران احضار شود.

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

کدخبر: 224768 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟