فیلم داستان عاشقانه خسرو و شیرین: از خواستگاری شیرین و جان دادن او در دخمه خسرو تا خواب پیامبر / اثر نظامی گنجه‌ای + فایل صوتی
تبلیغات

" خسرو و شیرین " یکی از محبوب ترین داستان های عاشقانه ی ایرانی است که "نظامی گنجوی" آن را در قالب نظم سروده است. روایت با تولد و پرورش خسرو پرویز ، فرمانروای معروف ساسانی آغاز می شود.

درباره کتاب خسرو و شیرین

خسرو و شیرین عنوان اثری منظوم و عاشقانه از شاعر ایرانی، نظامی گنجوی است که همچنین منظومهٔ لیلی و مجنون را هم سروده‌است. این منظومه، داستان عشق خسرو پرویز پادشاه بزرگ شاهنشاهی ساسانی و شاهزاده ارمنی، شیرین، که بعدها ملکهٔ ارمنستان می‌شود را روایت می‌کند.

خلاصه داستان خسرو و شیرین

نظامی داستان را با تعریف و تفسیر عشق، زادن خسرو پرویز و آموزش و تربیت او آغاز می‌کند. سپس به بیان عیش‌ونوش خسرو در خانه‌ی یک دهقان می‌پردازد. خسرو که با همراهان خود به شکار رفته، شبانگاه به خانه‌ی دهقانی می‌رود و به شادخواری و خنیاگری مشغول می‌شود. بامدادان اسبی از آنها به مزرعه‌ی دهقان می‌رود و از محصول مزرعه می‌خورد و غلام خسرو نیز به مزرعه درمی‌آید و غوره‌ها را می‌خورد و تباه می‌کند. این کارها موجب خشم پدرش، هرمز چهارم، می‌شود و دستور می‌دهد غلام را به صاحب خانه ببخشند، اسب را بکشند،چنگ را بشکنند، و خانه را به صاحب خانه واگذار کنند. هرمز، با پادرمیانی بزرگان، خسرو را می‌بخشد.
همان شب خسرو در خواب، پدربزرگ خویش، خسرو انوشیروان، را می‌بیند که به او مژده می‌دهد که به‌جای آن چهار رویداد ناگوار، چهار اتفاق خوب برای او خواهد افتاد: به جای آن غلام و غوره ترش، شیرین دلبر، به جای اسب از دست رفته، شبدیز، به‌جای آن تخت و خانه، تخت شاهی، و به‌جای آن چنگ، نواسازی و باربدی پرآوازه.

فایل صوتی کتاب خسرو و شیرین؛ جلد 5 - قسمت 7

 

هدفون

کتاب خسرو و شیرین؛ جلد 5 - بخش هفتم

خلاصه داستان خسرو و شیرین؛ جلد 5 - بخش هفتم

زمانی که صبح فرا رسید، جان شیرین در دخمه خسرو از دست رفت. شاهان و اطرافیان، جنازه خسرو را در یک تخت زرین قرار داده و به مشهد بردند، در حالی که همه پیاده دور آن تخت ایستاده بودند. باربد، موسیقی‌دان دربار، بسیار متأثر شده و انگشت خود را به نشانه غم از دست دادن شاه برید. شیرین زیبا، با حلقه‌ای از مروارید و زینتی در هر گوش، همراه با کنیزان و غلامان به مشهد خسرو آمد. او با نرگس‌های چشمان مست، آرایش کرده و لباس‌های درخشان بر تن داشت. وقتی که بزرگان خسرو را در گنبد شاه قرار دادند، شیرین تصمیم گرفت به درون گنبد برود. او در را بست و به نزد مهد خسرو رفت با دشنه‌ای در دست. شیرین به عشق خسرو، خود را زخمی کرد و در کنار او جان داد. بزرگان که از این ماجرای عاشقانه باخبر شدند، دفتری بر روی قبر آن دو نوشتند و تأکید کردند که چنین عشقی کمیاب است و هیچ‌کس تا به حال از روی عشق چنین فداکاری نکرده است. آنان نیز به خود یادآوری کردند که این دنیا وفادار نیست و بهتر است به جای دل بستن به آن، از آن دوری کرد.

در این داستان، خسرو پرویز که یکی از شاهان قدرتمند دوره شاهنشاهی ایران بود، شبی در خواب پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) را می‌بیند. در خواب، پیامبر با گیسوانی زیبا بر اسب تازی سواره بوده و به آرامی با خسرو سخن می‌گوید و او را دعوت به اسلام می‌کند. خسرو پاسخ می‌دهد که از دین خود برنمی‌گردد. سپس پیامبر با یک ضربه تازیانه از پیش او می‌رود و خسرو از خواب بیدار می‌شود. پس از این خواب، خسرو دچار ترس و بی‌خوابی می‌شود و به شدت بیمار می‌گردد. در نتیجه تصمیم می‌گیرد برای فراموش کردن این موضوع، گنجینه‌های خود را بررسی کند. او به همراه شیرین به سراغ گنجینه می‌رود و در حین بازدید از خزانه‌های مختلف و یافتن کلیدها و رمزهای آن، به یک گنجینه پنهان می‌رسند. در این گنجینه کتیبه‌ای پیدا می‌کنند که علامه‌ای از ظهور پیامبری در عربستان را پیش‌بینی می‌کند. این کتیبه به او می‌گوید که این پیامبر، مردی صادق و دلاور خواهد بود و موجب پادشاهی دین خواهد شد. خسرو با دیدن این نشانی، متوجه می‌شود که شباهتی بین آنچه در خواب دیده و آنچه در کتیبه آمده وجود دارد. بدون ابراز دین خود، به این واقعیت اذعان می‌کند. در نهایت خسرو به شیرین اذعان می‌کند که با اینکه تمایل دارد راه جدیدی را انتخاب کند، اما به خاطر نام نیک نیکان و پیشینیانش، تصمیم نمی‌گیرد تغییر دین دهد.

روزی پیامبر اسلام، نامه‌ای به خسرو پرویز، پادشاه ساسانی ایران، نوشت و در آن از او خواست تا از آتش‌پرستی دست بردارد و به دین اسلام بگرود. نامه با نام خدا آغاز شد و پیامبر با ذکر قدرت و عظمت خداوند، پادشاه را به تفکر و تعظیم در برابر خدا فرا خواند. نامه توسط قاصدی تیزپا به نزد خسرو ارسال شد. زمانی که قاصد نامه را به خسرو رساند، خسرو با خواندن نامه خشمگین و مضطرب شد. او از گستاخی پیامبر ناراحت شد و گفت که چگونه جرئت می‌کند کسی نام خود را بالاتر از نام او بنویسد. سپس نامه را پاره کرد و خشم خود را با این عمل بیان نمود. فرستاده پیامبر وقتی دید خسرو با نامه چه کرده، بی‌درنگ بازگشت. پس از این ماجرا، نشانه‌های فراوانی از معجزات پیامبر اسلام در کشور خسرو ظاهر شد. ایوان کاخش به ناگاه فرو ریخت، پلی آهنی بر دجله که ساخته بود در اثر سیل خراب شد، و بسیاری از اتفاقات ناگوار دیگر رخ دادند. حتی در جنگی به نام جنگ ذی‌قار، سپاه ساسانی شکست خورد، و حوادثی مانند حمله عقاب به کبوتر رخ داد که نشانه‌ای از تضعیف قدرت او بود. این وقایع به نوعی تأثیر دعوت پیامبر بر پادشاهی خسرو پرویز را نشان می‌داد و به رغم دیده شدن معجزات، بسیاری از افراد همچنان ایمان نیاوردند و کفر ورزیدند.

منبع:ساعدنیوز 


اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی