این مطلب از گروه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد
سیما تیرانداز درباره دکوراسیون خانه اش : برای خونم لوازم عتیقه میخرم تا بعد چند سال ضرر نکنم / مبل هام برای 10سال پیشه !! + عکس ها از دکوراسیون گران قیمتش !
مصاحبهای جذاب با سیما تیرانداز، بازیگر توانمند و آشنا به اصول دکوراسیون داخلی، در خانهای با دکوراسیونی فوقالعاده زیبای هنرمندانه؛ رازها و نکات کاربردی دکوراسیون به همراه نگاه زیباشناسانه این هنرمند را در این گفتوگو بخوانید.

سیما تیرانداز یکی از هنرمندانی است که نهتنها از نظر رشته تحصیلی در این زمینه معلوماتی دارد بلکه از فضاسازی خانهاش مشخص است به شکلی غریزی، فردی با نگاهی زیباشناسانه است؛ مسئلهای که خودش هم آن را اعتراف میکند. با سیما تیرانداز گشتی در خانه زیبایش زده و با او درباره دکوراسیون صحبت کردهایم.
از چه زمانی توجه به چیدمان منزل برای شما تبدیل به مقوله جالبی شد؟
درواقع من دیپلم معماری داخلی دارم اما فارغ از این موضوع، توجه به دکوراسیون برای من یک امر کاملا ذاتی بوده و هست. مادر من فردی بسیار خوشسلیقه است و انگار این مسئله به من هم منتقل شده؛ هرچند من به خوشسلیقگی مادرم نیستم اما با سلیقه بودن در چیدمان منزل همیشه برایم یک اصل و ویژگی ذاتی بوده است.
این موضوع صرفا برای شما یک علاقه است یا به شکل جدی نسبت به اصول حرفهای آن مطالعه هم دارید؟
من برای خواندن، دیدن و دانستن درباره چیزهایی که دوست دارم، وقت میگذارم. در زمینه دکوراسیون هم همیشه به اینکه در حال حاضر در زمینه اکسسوار، طراحان دنیا بر چه فرم و رنگهایی کار میکنند یا در نوع مبلمان و شکل چیدمان چه روندی در حال اجراست، مطالعه دارم. برای همین مجلات مختلف در این زمینه را زیاد میبینم.
بیشتر علمی به دکور خانه جدیدتان پرداختهاید تا حسی؟
اینبار به شکل اصولیتر حرکت کردم؛ مثلا اگر به حس خودم بود، دلم میخواست فضای سرویس بهداشتی را رنگی کار کنم اما به جای آن، این رنگ و طرح را در اکسسوار فضایم لحاظ کردم؛ یعنی سعی کردم فضا و تنوع رنگی را در اجزا ایجاد میکنم. به هر حال بحث اقتصادی ماجرا هم هست. ما آنقدر پولدار نیستیم که هرچند وقت یکبار روی دیوارهای خانه کار کنیم یا مدام مبلها و پردهها را عوض کنیم. میشود به جای کلیات، سراغ تغییر در جزییات رفت.
در فضای خانه شما چوب بیشتر از آهن، شیشه یا متریالهای دیگر استفاده شده است.
بخشی از ماجرا به این برمیگردد که اساسا چوب را خیلی دوست دارم. شیشه و فلز بیشتر در دکورهای تماما مدرن استفاده میشوند اما من به سبکهایی مثل ویلاهای اسپانیایی متمایل هستم. به نظرم بودن در یک فضای خیلی مدرن به مدت طولانی، خستهکننده است. به واسطه زندگی شهری و دوری از طبیعت، دلم میخواهد بخشی از طبیعت را در خانهام داشته باشم. چوب، گرما و صمیمیت خانه را تشدید کرده و احساس راحتی بیشتری برای من ایجاد میکند؛ البته حضور بچه هم بیتاثیر نیست. شاید اگر بچه نداشتم یا مجرد بودم، من هم به سمت دکورهای مدرن و مینیمال میرفتم.
رنگ محبوب شما در حال حاضر چیست؟
آبی و فیروزهای را بسیار دوست دارم. یکجورهایی حس من است که رنگی ایرانی هستند و از آنها در فضای خانهام مانند کابینتهای آشپزخانه، کاشیها و… استفاده کردهام. شاید یکجور عرق ملیگرایی وطنی باشد اما در هر حال این رنگ به من آرامش زیادی میدهد.
به اثر روانشناختی رنگها اعتقاد دارید؟
صدردرصد؛ البته نگرش من به رنگها بستگی به حسم دارد؛ مثلا یادم هست چندین سال پیش که فرفورژه مد بود بهشدت به رنگ سورمهای علاقه داشتم. بعد این رنگ جایش را به سبز داد و بعد نوبت به نارنجی و قرمز رسید اما الان به ترکیبهای رنگی علاقه دارم. شاید اگر حالا براساس رنگ بخواهم کار کنم دیگر سراغ رنگهای تند نروم!
از فضای دکوراتیو خانهتان انرژی میگیرید؟
خیلی زیاد. من به خاطر نوع کارم مدت کمی در خانهام هستم و دلم میخواهد در آن مدت حس خوبی داشته باشم. این فارغ از تمیزی، نظافت و آراستگی خانه است. نوع رنگها و چیدمان خانه باید به من آرامش بدهد.
دلم میخواهد صبح که از خواب بیدار میشوم، در فضای ملایمی چشمهایم را باز کنم و چیزهایی ببینم که دوستشان دارم. به نظرم خانه هر آدمی باید جایی باشد که به لحاظ انرژی محیطیاش او را مشتاق کند که به سمت خانه برود. وقتی وارد خانه میشوم دوست دارم اجزای آن از رنگ و طراحی تا نوع مبلمان، چیدمان و وسایل حس راحتی به من بدهد.
اهل گل و گیاه هم هستید؟
خیلی به باغچه و باغبانی علاقه دارم. یکی از ایدههای اولیهام این بود که در بالکن این خانه یک باغچه درست کنم اما چون مهندسی ویژهای میخواست که باید رعایت میشد تا دچار مشکل نشود، منصرف شدم؛ البته چون گل نگهداری سختی داشته و مشکلات خودش را دارد، بیشتر از گیاهان تزیینی استفاده میکنم، هر سال به آنها رسیدگی میکنم و دنبال خرید گیاهان متنوع هستم.
به اصول عناصر فنگشویی در منزل هم معتقدید؟
راستش بعضی چیزهایش را رعایت کردهام اما خیلی به آن اعتقادی ندارم؛ اینکه مثلا در کجا آینه بگذارم یا از وسایل خاص استفاده کنم یا مجراها را باز بگذارم و… . درواقع هیچ اعتقاد علمی یا عملی پشت این کارهایم نیست؛ مثلا در خانه بامبو دارم اما فقط به خاطر زیباییاش و دیگر اینکه یک موج بود که همه سمت آن رفتند و من هم گرفتم. معتقدم آن انرژی و حس و حال خوب و خوش را خودت باید در خانه ایجاد کنی.
در طراحی خانهتان از مشاور هم کمک گرفتید؟
راستش آموزههای من در دکوراسیون براساس مشاهدات خودم است. به این خانه که آمدم به نوعی آن را خام تحویل گرفتم؛ یعنی رنگ نشده بود و در و کابینت هم نداشت. آقایی که اجرای دکوراسیون آن را انجام میداد، نگاه کارشناسی داشت اما در نهایت با نظرهای من پیش میرفت و بیشتر اجراکننده بود؛ مثلا او اعتقاد داشت از کاشیهای رنگی استفاده کنم اما خودم بنابر تجربهای که داشتم این کار را نکردم یا مثلا برای کف خانه دنبال متریال خاصی بودم که جایی دیگر نباشد.
میتوانستم کف را لمینیت یا چوب کنم اما دلم یک چیز خاص میخواست؛ برای همین گشتم و چوبپنبه فشرده بلژیکی را پیدا کردم که در زمان خودش گران هم بود و از آن استفاده کردم.
یعنی صرفا به خاطر خاص و تکبودن سراغ آن رفتید؟
این نوع چوبپنبه خانه مرا گرم نگه میدارد اما بیشتر خاص بودنش برایم مهم بود. از چیزهایی که مرسوم است، خوشم نمیآید! الان حدود هفت، هشت سالی میشود که در این خانه هستم و شاید یکی، دو سال دیگر اگر بخواهم متریال کف را عوض کنم، باز هم دنبال یک چیز خاص و تک باشم. این کارم را سخت میکند و ممکن است چیز خاصی هم پیدا نکنم اما حداکثر تلاشم را میکنم.
بنابراین مشاوره نمیگیرید؟
اتفاقا خیلی اهل مشورت هستم و به حرف مشاورهای متخصص و آدمهای خوشسلیقه گوش میکنم. شاید یکی از ویژگیهای خوب من این است که اهل مشورت هستم اما در نهایت به سلیقه شخصیام توجه میکنم.
خاص بودن اجزای خانه را در اکسسوار هم دنبال میکنید؟
راستش این مورد بستگی به جیبم دارد باخنده. دنبال چیز خاص رفتن هزینه دارد. سعی میکنم براساس مقدار پولی که دارم، بهترین هزینه را انجام دهم. خانه قبلیام یک آپارتمان 65متری بود و آن زمان هم وسعت خانه و هم شرایط مالیام اجازه نمیداد خیلی کارها را انجام بدهم؛ مثلا وسایلم را از فروشگاههایی میخریدم که هم خاص بودند و هم قیمت مناسبی داشتند.
از یکجایی به بعد به خودم گفتم چیزی نمیخرم؛ مگر آنکه صبر کنم تا پولش جور شود و بهترین و خاصترین را بخرم. این هم شکلی از مدیریت است؛ مثلا چند سال میخواستم پنجرهها را عوض کنم و برای این کار صبر کردم تا موقعیت مالیاش جور شود که بهترین انتخاب را داشته باشم. شاید به نوعی روی آن ضربالمثل اروپایی جلو میروم که میگوید «آنقدر پولدار نیستیم که چیز ارزان استفاده کنیم».
در این مسیر از بهسازی وسایل قدیمی هم استفاده کردهاید؟
بله. این هم یک نوع مدیریت بودجه و دکوراسیون باصرفه اقتصادی است؛ مثلا میخواستم صندلیهای بار آشپزخانه را عوض کنم که دیدم آن چیزی که میخواهم بسیار گران است و برای همین صندلیهای قبلی را با شکل خاصی رنگ کرده و دوباره استفاده کردم یا مبل هایم برای حدود 10سال پیش است اما با استفاده از روکش و پارچه جدید، تبدیل به مبل تازهای شد که حتی متوجه نمیشوید قدیمی است.
این کار بسیار ارزانتر از تغییر دادن دکوراسیون است؛ البته نمیشود در همه موارد این کار را انجام داد اما تا جایی که ممکن باشد در بعضی از وسایل اینطور عمل میکنم؛ مثلا برای میز ناهارخوری هم زمانیکه میخواستم تغییری در آن ایجاد کنم، دیدم قیمتهای بسیار بالایی دارد؛ به همین دلیل فقط میز را عوض کردم و صندلیها را با تغییر و بهسازی نو کردم.
وسایل خانهتان را چندوقت یکبار تغییر میدهید؟
تغییر دکوراسیون کار پرهزینه و گرانی است. من این کار را با اکسسوار به شکلی خاص انجام میدهم. چیزی که یاد گرفتهام این است که وسایلی بخرم که ارزش آنها مشمول زمان نشود و با گذر زمان ارزش مادیشان حفظ و حتی بیشتر هم شود.
میتوانم یک تختخواب مدرن بخرم اما بعد از مدتی اگر بخواهم آن را با تخت جدیدی عوض کنم، به قول مادرم نهتنها ارزشی ندارد، بلکه هزینه زیادی هم میخواهد و در نهایت به قیمت تیر و تخته میخرند! برای همین وسیله عتیقهای میخرم که بعد از چند سال هنگام معاوضه یا جایگزینی، دچار ضرر مالی زیادی نشوم. این هم کار سختی است اما به نظرم بهتر است.
منبع:ساعدنیوز
-
فیلم عاشقانه های المیرا دهقانی با نامزدش : یه زندگی عاشقانه زندگیه که توش انگیزه داشته باشی برای دیدن و بیدار شدن...
ارسال نظر