اسامی رنگ ها در زبان انگلیسی

به گزارش رکنا، احتمالا برای شما هم پیش آمده که بخواهید رنگی را در مکالمات انگلیسی خود به کار ببرید. هنگام صحبت در مورد موضوعات مختلف، ممکن است لازم باشد به رنگ ها در زبان انگلیسی اشاره کنید. این مکالمه می‌تواند در مورد لباس، غذا یا حتی آب و هوا باشد، برای مثال “به آن ابرهای خاکستری در آسمان نگاه کنید!” بنابراین می‌بینید که رنگ‌ها همه‌جا هستند و مهم است که نام انگلیسی آنها را یاد بگیرید تا بتوانید ارتباط موثرتری برقرار کنید.

رنگ ها

در این مطلب به رنگ‌های اصلی و فرعی زبان انگلیسی خواهیم پرداخت و تعداد زیادی از پرکاربردترین رنگ‌ های انگلیسی را با ترجمه فارسی برای شما لیست می‌کنیم. در این بخش، نام‌های انگلیسی برای طیف وسیعی از رنگ‌ها به شما ارائه می‌شود که به شما دامنه لغات خود را گسترش می‌دهد. نام این رنگ‌ها را بیاموزید تا واژگان خود را در انگلیسی بهبود بخشید.

Color درست است یا Colour؟

در زبان انگلیسی آمریکایی رنگ را (Color) می‌نویسند و در زبان بریتانیایی (Colour). بسته به اینکه شما کدام یکی از لهجه‌های انگلیسی را انتخاب می‌کنید این املا می‌تواند تغییر کند. ما در این مطلب از انگلیسی آمریکایی استفاده می‌کنیم و کالِر را Color می‌نویسیم. اما بیایید باهم نگاهی به اسامی پرکاربردترین رنگ‌های انگلیسی بیندازیم.

اسامی رنگ‌ ها در زبان انگلیسی (رنگ‌های اصلی و فرعی)

Color     رنگ

White     سفید

Yellow     زرد

Blue     آبی

Red     قرمز

Green     سبز

Black     مشکی

Brown     قهوه‌ای

Azure     لاجوردی

Ivory     استخوانی

Teal     سبزآبی

Silver     نقره

Purple     بنفش

Navy blue     سرمه‌ای

Pea green     سبز نخودی

Gray     خاکستری

Orange     نارنجی

Maroon     عنابی

Charcoal     زغالی

Aquamarine     یشمی

Coral     مرجانی

Fuchsia     سرخابی

Wheat     گندمی

Lime     سبز مغز پسته‌ای/ لیمویی

Crimson     زرشکی

Khaki     خاکی

Hot pink     صورتی گرم

Magenta     ارغوانی

Golden     طلایی

Plum     آلویی

Olive     زیتونی

Cyan     فیروزه‌ای

لیست رنگ‌ها به زبان انگلیسی + مثال

White (سفید)

Two blacks do not make a white

دو سیاه رنگ سفید را نمی‌سازند.

نکته: این یک ضرب‌المثل انگلیسی است به این معنی که: اینکه کس دیگری کار اشتباهی را انجام داده است، اشتباه شما را توجیه نمی‌کند.

Yellow (زرد)

Don’t park your car on double yellow lines

ماشین خود را روی خطوط دوتایی زرد پارک نکنید.

Blue (آبی)

The sky is not less blue because the blind man does not see it

آسمان کمتر آبی نیست، چون نابینا آن را نمی‌بیند.

نکته: این یک ضرب‌المثل انگلیسی است به این معنی که: فقط به این دلیل که یک نفر چیز را قبول ندارد، دلیل نمی‌شود که آن چیز حقیقت نداشته باشد.

Red (قرمز)

Should I buy a red car or a blue car

ماشین قرمز بخرم یا آبی؟

Green (سبز)

The color of leaves is green in summer

رنگ برگ‌ها در تابستان سبز است.

Black (مشکی)

The black ox has trod on his foot

گاو سیاه پایش را زیر پا گذاشته است.

نکته: این یک ضرب‌المثل انگلیسی است به این معنی که: کسی بدشانسی آورده است یا وقتی نمی‌توانی یک اتفاق بد را تغییر دهی پس باید آن را بپذیری.

Brown (قهوه‌ای)

Both my parents have curly brown hair

هر دو پدر و مادر من موهای قهوه ای مجعدی دارند.

Azure (لاجوردی)

His eyes are azure

چشمانش لاجوردی است.

Ivory (استخوانی)

My shirt is more ivory color than white.

رنگ پیراهن من بیشتر به رنگ استخوانی است تا سفید.

Teal (سبزآبی)

Light yellow and light blue teal are good fog colors

زرد روشن و سبز آبی روشن رنگ‌های مه خوبی هستند.

Silver (نقره‌ای)

Wisdom is better than gold or silver

عقل بهتر از طلا یا نقره است.

نکته: این یک ضرب‌المثل انگلیسی است به این معنی که: ارزش عقل بیشتر از ثروت است.

Purple (بنفش)

His face turned purple with rage

صورتش از خشم بنفش شد.

Navy blue (سرمه‌ای)

You’re looking very nautical in your navy blue sweater.

با ژاکت آبی سرمه ای خود بسیار دریایی به نظر می‌رسید.

Pea green (سبز نخودی)

She wears a pea green full – length skirt , which makes her look very lovely

او یک دامن تمام قد  به رنگ سبز نخودی می‌پوشد که او را بسیار دوست داشتنی نشان می‌دهد.

Gray (خاکستری)

Gray is intermediate between black and white

خاکستری، رنگی بین سیاه و سفید است.

Orange (نارنجی)

That’s a funny combo – pink and orange

این یک ترکیب بامزه است – صورتی و نارنجی.

Maroon (عنابی)

She wore black tights, and maroon socks that stuck up above her boots

او جوراب شلواری مشکی پوشیده بود و جوراب‌های عنابی رنگی که بالای چکمه‌هایش چسبیده بود.

Charcoal (زغالی)

Charcoal, navy or brown are more discreet than black or other colours

زغالی، سرمه‌ای یا قهوه ای محتاط تر از رنگ‌های مشکی یا رنگ‌های دیگر هستند.

Aquamarine (یشمی)

Aquamarine is a pale tint between cyan and green

رنگ یشمی، یک رنگ کم رنگ بین فیروزه‌ای و سبز است.

Coral (مرجانی)

She was wearing a coral necklace

او گردنبند مرجانی به گردن داشت.

Fuchsia (سرخابی)

The sky is glowing fuchsia, orange

آسمان سرخابی(فوکسی)، نارنجی درخشان است.

Wheat (گندمی)

The fields were yellow with wheat

مزارع از گندم زرد شده بود.

Lime (لیمویی)

Lime is a color that is a shade of green, so named because it is a representation of the color of the citrus fruit called limes

لیمویی رنگی است که سایه‌ای از سبز دارد و به این دلیل نامگذاری شده است که نشان‌دهنده رنگ مرکباتی به نام لیمو است.

Crimson (زرشکی)

Crimson is her favorite color

زرشکی رنگ موردعلاقه اوست.

Khaki (خاکی)

A guy in khaki shorts was carrying a video camera

مردی با شورت خاکی یک دوربین فیلمبرداری در دست داشت.

Hot pink (صورتی تند)

Who is the woman dressed in hot pink?

زنی که لباس صورتی تند پوشیده کیست؟

Magenta (ارغوانی)

Although it is summer, she is wearing magenta stockings and black shoes with delicate straps

با اینکه تابستان است اما جوراب ارغوانی و کفش مشکی با بند ظریف پوشیده است.

Golden (طلایی)

The sun was surrounded by a golden haze

خورشید توسط مه طلایی احاطه شده بود.

Plum (آلویی)

Plum is a deep purple color

آلویی یک رنگ بنفش تیره است.

Olive (زیتونی)

The skirt she wears is olive

دامنی که می‌پوشد زیتونی است.

Cyan (فیروزه‌ای)

Yellow and cyan produces green, and yellow and magenta produces red

زرد و فیروزه‌ای، سبز، و زرد و سرخابی، قرمز تولید می‌کنند.

وبگردی