رفتم لیلا را به خانه برگردانم که اتفاق زشتی رخ داد و من ...

کدخبر: 286828 ۱۳۹۶/۰۵/۰۵ ۲۲:۴۵:۳۸ ویرایش خبر

لینک کپی شد

رکنا: مردی که یک سال قبل به خاطر اختلاف خانوادگی پدرزنش را به قتل رسانده، با گذشت اولیای‌دم از مرگ فاصله گرفت و به پرداخت دیه و سه سال زندان محکوم شد.

رفتم لیلا را به خانه برگردانم که اتفاق زشتی رخ داد و من ...

چهارم شهریورماه سال 95، مأموران پلیس تهران از قتل Murder مرد میانسالی به نام ایرج در افسریه باخبر و راهی محل شدند. همسر مقتول گفت: دخترم با شوهرش اختلاف داشت و چند روزی بود که به خانه ما آمده بود. او با شوهرش قرار گذاشته بود تا با هم صحبت کنند. به همین خاطر ساعتی قبل دامادم - ‌مهران - به خانه ما آمد. همزمان شوهرم از راه رسید و با دیدن مهران عصبانی شد و با هم درگیر شدند. در آن درگیری مهران با چاقو به شوهرم ضربه زد و فرار Escape کرد.

بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، داماد 39 ساله بازداشت شد. او به جرمش اعتراف کرد و گفت: شب حادثه Incident قرار بود با همسرم صحبت کنم تا به خانه برگردد، اما پدرزنم دخالت کرد و با من درگیر شد. او که حالت عادی نداشت و مست بود، شروع به فحاشی کرد. در آن درگیری ناچار شدم برای دفاع از خودم با چاقو به او ضربه بزنم.

بعد از اقرارهای متهم، پرونده با اعلام رضایت از سوی همسر متهم به شعبه یازدهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی متین‌راسخ فرستاده شد. ابتدای جلسه بعد از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان اولیای‌دم اعلام گذشت کردند. در ادامه متهم بنا به دستور ریاست دادگاه در جایگاه حاضر شد و در شرح ماجرا گفت: شغل همسرم – لیلا- آرایشگری بود. به خاطر شغلش با هم اختلاف داشتیم و از او می‌خواستم سروقت خانه بیاید، اما او اهمیتی نمی‌داد و شب‌ها دیر به خانه می‌آمد. بارها سر این مسئله با هم درگیر شده بودیم تا اینکه بار آخر او قهر کرد و به خانه پدرش رفت. روز قبل از حادثه با همسرم تماس گرفتم و خواستم با او صحبت کنم، به همین دلیل شب حادثه به آنجا رفتم. مادر همسرم جلوی در ایستاده بود و از او خواستم تا لیلا را صدا کند. او گفت لیلا خانه نیست! در همین حین پدرزنم از راه رسید. وقتی فهمید می‌خواهم با لیلا صحبت کنم، عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد. هر چه تلاش کردم او را راضی کنم، اجازه دهد لیلا را ببینم، قبول نکرد و شروع به کتک‌زدن کرد.

روی زمین افتادم و چون در پایم پلاتین بود، نمی‌توانستم بلند شوم و از خودم دفاع کنم. به همین دلیل ناچار شدم با چاقو ضربه بزنم که منجر به کشته‌شدن او شد.

او در آخرین دفاع گفت: من زندگی‌ام را دوست داشتم و نمی‌خواستم همسرم را از دست بدهم. شب حادثه قصد درگیری نداشتم، اما مقتول با من درگیر شد و آن حادثه تلخ اتفاق افتاد.