توبه شیطان پرست ایرانی پس از قتل تاجر ثروتمند در گرجستان / قاتل به ایران منتقل شد + جزییات

به گزارش رکنا، اسفند سال 1390 گزارش یک قتل در دفتر کار رئیس اتحادیه تجار ایرانی در شهر گرجستان به پلیس تفلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل رفتند و با بررسی‌های اولیه مشخص شد که مقتول به نام میثم با 35 ضربه چاقو، به قتل رسیده است.

در ادامه مأموران پلیس تحقیقات‌شان را آغاز کردند و در بررسی‌های به عمل آمده به مرد جوان ایرانی به نام نیما رسیدند.

پلیس در تحقیقات بعدی پی برد که نیما بعد از قتل میثم به کمپ پناهندگان رفته است که مأموران وی را بازداشت کردند.

دستگیری، محاکمه و حبس در گرجستان

نیما پس از دستگیری در تشریح ماجرا گفت: چند ماه قبل از ایران به ترکیه مهاجرت کردم و در آنجا با مراجعه به سفارتخانه‌های امریکا و کانادا درخواست پناهندگی دادم اما تقاضایم رد شد و به ناچار به گرجستان رفتم و در بازار مشغول کار شدم.

 مدتی بعد به عضویت یک فرقه شیطان‌پرستی درآمدم. بعد از مدتی از همکارانم شنیدم که تاجری ایرانی به نام میثم در تفلیس زندگی می‌کند و از مهاجران ایرانی حمایت می‌کند؛ به همین خاطر به دفترش رفتم. وقتی به آنجا رسیدم و بعد از اینکه میثم متوجه گرایش من به آن فرقه شد، با لحن بدی با من صحبت و مرا بیرون کرد اما من عصبانی و با او درگیر شدم و با خنجری تزئینی که همراهم بود، چندین ضربه به او زدم و بعد از آن هم نوت‌بوک و تلفن همراهش را برداشتم و از دفترش خارج شدم.

در ادامه نیما محاکمه شد و در دادگاه تفلیس به خاطر قتل به ۱۴ سال حبس و به خاطر سرقت به 4 سال حبس محکوم شد. او در حالی که 8 سال از محکومیتش را گذرانده بود با اوج‌گیری بیماری کرونا در سال 1399 و استرداد محکومان میان دو کشور به ایران بازگردانده شد.

متهم پس از ورود به ایران و در توضیح دوران محکومیتش در گرجستان گفت: طبق قوانین قضایی گرجستان 4 سال از دوران محکومیتم را در زندانی بسته سپری کردم و اجازه ملاقات تلفنی و حضوری با هیچ‌کسی را نداشتم تا اینکه بعد از 4 سال به زندان باز منتقل شدم و در آنجا می‌توانستم با خانواده‌ام تلفنی صحبت کنم و رادیو و تلویزیون و روزنامه و کتاب داشتم. من در زندان توبه کردم و با اینکه پیش از آن پیرو فرقه شیطان‌پرستی بودم، به دین اسلام برگشتم و هم نماز می‌خواندم و هم روزه می‌گرفتم.

بدین ترتیب مرد جوان به زندان قزلحصار منتقل شد.در حالی که متهم دو سال دیگر از محکومیتش را نیز در ایران گذرانده بود به درخواست خانواده مقتول، پرونده‌اش به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا او مطابق با قوانین ایران محاکمه شود.

نخستین جلسه دادگاه

در این جلسه متهم که با قرار وثیقه آزاد بود، در دادگاه حاضر شد.

در ابتدای جلسه برادر قربانی به وکالت از مادر و پسر خردسال مقتول در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مادرم به تازگی فوت شده اما او قبل از فوتش اعلام گذشت کرده بود و من از طرف خودم و برادرزاده‌ام اعلام رضایت می‌کنم اما حالا که مادرم فوت شده 6 خواهر و برادرم باید نظرشان را اعلام کنند.

به این ترتیب قضات رسیدگی به این پرونده را برای حضور سایر ورثه به جلسه دیگری موکول کردند.

دومین جلسه دادگاه

در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده چهار نفر از اولیای‌دم درخواست قصاص کردند.

برادر بزرگ مقتول گفت: اگر چه برادرزاده‌مان اعلام گذشت کرده و مادرمان فوت شده است اما درخواست چهار نفر از ما قصاص است. البته یک خواهر و یک برادرم هم به دادگاه نیامده‌اند و درخواستشان مشخص نیست.

سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: باور کنید من از کارم پشیمان شده‌ام و می‌دانم که کار اشتباهی کرده‌ام و حالا هم شرمنده خانواده‌اش هستم.

در پایان جلسه قضات با توجه به درخواست چهارنفر از اولیای‌دم مبنی بر قصاص، حکم بازداشت او را صادر کردند. به این ترتیب وی روانه زندان شد تا درخواست سایر اولیای‌دم مورد بررسی قرار گیرد.

در ادامه رسیدگی به این پرونده وقتی سایر اولیای‌دم نیز طی لایحه‌ای درخواست خود مبنی بر قصاص را مطرح کردند، قضات دادگاه متهم را به قصاص محکوم کردند.

وبگردی