شلیک مرگ به نگهبان شرکت آبفای پاکدشت / چرا جان میلیون ها نفر در خطر بود؟ + عکس

به گزارش رکنا، دی ماه سال ۱۴۰۱ سه دزد موتور سوار وارد شرکت آبفا پاکدشت شدند و با شلیک گلوله به نگهبان ۳۵ ساله به نام ابراهیم دست به سرقت زدند و گریختند.

 با افشای سرقت مرگبار ماموران به بررسی پرداختند و دریافتند دزدان از روی دیوار وارد شرکت آبفا شده، خود را به مخازن آب رسانده و پس از شلیک به نگهبان و برداشتن کلید وی دست به سرقت زده‌اند .

ردیابی دزدان در تهران

تلاش برای ردیابی 3 دزد ادامه داشت تا اینکه ماموران پلیس شرق تهران، 3 نفر را که برای سرقت وارد یک ساختمان شده بودند دستگیر کردند و در بازجویی‌ها فاش شد آنها همان دزدان شرکت آبفای پاکدشت هستند.

با دستگیری یاسین ،نادر و رامین آنها جرمشان را گردن گرفتند و مشخص شد در جریان سرقت از شرکت آبفا پاکدشت، یاسین دست به شلیک خونین زده است .

به این ترتیب سه متهم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.

در ابتدا جلسه پدر ابراهیم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: پسر ۳۵ ساله‌ام مجرد بود می‌خواست ازدواج کند و زندگی تشکیل دهد .اما بی دلیل کشته شد. دزدان به پسرم شلیک کردند و ابراهیم نزدیک به ۴۰ دقیقه زنده بود. اما آنها برای نجات پسر هیچ کاری نکردند و او را به بیمارستان نرساندند .آنها با قصد پسرم را کشته‌اند. به همین خاطر برایشان قصاص می‌خواهم.

سپس نماینده آبفا  که در دادگاه حضور داشت در جایگاه ویژه‌ ایستاد و گفت: مخزن آب رباط کریم معروف به شترخوار در واقع مخزن آب دو شهرستان پاکدشت و رباط کریم است که دزدان وارد آن شده بودند.  اگر آب آلوده می‌شد و یا دارویی داخل آن ریخته می‌شد جان میلیون‌ها نفر در خطر قرار می‌گرفت . بعد از این ماجرا و کشته شدن نگهبان، همکارانمان در این شرکت ترسیده اند و احساس امنیت ندارند. به همین خاطربسیاری از آنها درخواست انتقالی داده‌اند و این موضوع تاثیر بدی در روحیه آنها گذاشته است. من درخواست دارم تا با متهمان برخورد شدید صورت بگیرد که بازدارنده باشد و دیگر کسی  دست به چنین کاری نزند.

پشیمانی در دادگاه

سپس نادر ۲۹ ساله روبه روی قضات ایستاد و گفت: باور کنید ما به شرکت آبفا رفته بودیم تا لوله بدزدیم و قصد قتل نداشتیم .من و  رامین در حال جمع کردن لوله‌ها بودیم که یکباره صدای شلیک شنیدیم .ما اصلاً نمی‌دانستیم در شرکت نگهبان حضور دارد. یاسر به سمت نگهبان شلیک کرده بود و ما از کشته شدن نگهبان ناراحت هستیم.

 قاضی گفت :اتهام سرقت را قبول داری ؟

نادر پاسخ داد :سرقت را قبول دارم. اما دستی در قتل نداشتم.

 قاضی گفت: در بازجویی‌ها گفته‌ای وارد ساختمان شدیم و چون نگهبان مقاومت کرد به سویش شلیک کردیم.سپس کلید را برداشتیم و دست به سرقت زدیم. اظهاراتت را قبول داری؟

نادر پاسخ داد: نه من اصلاً در جریان قتل نبودم .من فقط صدای شلیک گلوله را شنیدم .ما بعد از سرقت از شرکت آبفا به تهران رفتیم و در جریان سرقت از یک خانه بازداشت شدیم .آنجا بود  که یاسین به قتل نگهبان اعتراف کرد.

سپس رامین در جایگاه ویژه ایستاد و گفت : روزی که برای سرقت به شرکت آبفا رفته بودیم من اصلا  نمی‌دانستم اسلحه همراه داریم.

 قاضی گفت: تو در بازجویی‌ها گفته بودی چند روز قبل در اطراف شرکت باغی اجاره کرده بودید تا شرکت را زیر نظر بگیرید .آیا  اظهارات قبلی ات را قبول داری؟

رامین پاسخ داد: بله. چند روز شرکت را زیر نظر گرفتیم. اما ما اصلاً نگهبان را ندیدیم و فکر می‌کردیم شرکت نگهبان ندارد. به همین خاطر تصمیم به سرقت گرفتیم.

 وقتی یاسر روبه روی  قضات ایستاد به شلیک مرگبار اعتراف کرد.

 وی گفت: باور کنید من نمی‌خواستم نگهبان را بکشم .من فقط یک تیر به سمتش شلیک کردم و تا زمانی که در آنجا حضور داشتیم او زنده بود. من فکر می‌کردم بعد از رفتن ما او به بیمارستان منتقل می‌شود و زنده می‌ماند .من واقعا از مرگ نگهبان شرمنده و پشیمان هستم. ما آن روز دو اسلحه همراه داشتیم و از روی دیوار وارد شرکت شده بودیم .ولی اصلا قرار نبود به کسی آسیبی وارد کنیم.

با پایان دفاعیات متهمان قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

اخبار تاپ حوادث

وبگردی