سرنوشت دردناک «ریکا» پسری که سر راهی بود! / در جنگل مازندان چه می کرد؟! + عکس
رکنا: طبیعت گردان نوزادان حیوانات وحشی را لمس نکنند.
« ریکا » توله مازنی سر راهی بود که دوستان فتاح آن را از جنگل پیدا کردند و فتاح آن را برای نگهداری پذیرفت اما بعد از چند ماه «ریکا» به یکی از مرکز نگهداری در تهران منتقل شد و بعد از 18 سال مرگ به سراغ او آمد.
فتاح شیردل، محیطبان بازنشسته اداره کل محیط زیست استان مازندران روایتی خواندنی از نگهداری وپذیرفتن «ریکا»، بچه پلنگ سرراه مانده در جنگل برای ما تعریف کرد که بعد از 9 ماه مجبور شد نگهداری آن را به یک مجموعه در تهران بسپارد و بعد از 18 سال این پسر فوت کرد.
شیردل میگوید: داستان از یکی از روزهای پایانی بهار 79 شروع میشود که چند نفر از دوستان من برای یک پیادهروی چند ساعته در منطقه رستمکلا به جنگل میروند. آنها بعد از چند ساعت پیادهروی به یک توله چند ماههای برمیخورند که سرراه مانده بود. آنها این توله را بر میدارند و با خود به روستا میآورند.
شیردل ادامه میدهد: من اول از دست دوستانم ناراحت شدم که چرا این توله را برداشتند و با خود آوردند. از طرفی دوباره نمیشد این توله را به آن محل بازگرداند به همین دلیل چند روزی هم دنبال مادر او گشتیم اما موفق نشدیم او را پیدا کنیم هرچند فایدهای هم نداشت.
او میگوید: بعد از کلی بحث و تبادل نظر با دوستان به این نتیجه رسیدیم که این توله پیش من بماند و نگهداری آن بر عهده من باشد. من آن را به خانه آوردم و همسر و پسر 5 سالهام از دیدن آن بسیار خوشحال شدند از آنجایی که در مازندران به پسر میگویند «ریکا» ما هم اسم آن را همین گذاشتیم.
محیطبان بازنشسته استان مازندران گفت: اشتباه اصلی از آنجایی شروع میشود که مردم وقتی جنگل نوردی میکنند یا مشغول گشت زنی در مناطق بکر هستند و بچههای حیات وحش را میبینند به آنها دست میزنند و این یعنی پایان نقش آن حیوان در طبیعت چون مادر هیچ حیوانی بعد از اینکه توسط انسان لمس میشود دیگر آن را نمیپذیرد.
وی به اتفاقی که چند سال قبل از این واقعه در منطقه دیگری از مازندران رخ داده بود اشاره کرد و گفت: در آن اتفاق نیز سه توله پلنگ توسط بومیها در منطقه نکا نوازش شدند و چند عکس با آنها گرفتند و در آنجا رهایشان کردند که بعد از چند هفته جسد آنها را در آنجا پیدا کردند که احتمالاً مادرشان رهایشان کرده بود و از گرسنگی تلف شده بودند.
شیردل افزود: بعد از اینکه مسئولیت نگهداری ریکا را به من سپردند من 9 ماه مثل فرزند خودم از او نگهداری کردم ما حیاط بزرگ دو هزار متری داشتیم که ریکا در آنجا میچرخید و بازی میکرد همسرم به خاطر نزدیکی ترکیبات شیر بز به شیر گربهسانان برای او این شیر تهیه میکرد تا از آن تغذیه کند.
او میگوید: حتی چند روز در هفته نیز که من در پاسگاه شیفت بودم پسرم با او بازی میکرد و در طول این 9 ماه کاملاً به او وابسته شده بود. حتی چند ماه بعد از اینکه از او نگهداری میکردیم موهای بخشی از بدن او ریخته بود و چند بار به دامپزشک مراجعه کردیم و ریکا در این زمان گوشت خوردن را نیز شروع کرده بود.
محیطبان بازنشسته استان مازندران در ادامه گفت: من حتی ریکا را با خودم به جنگل میبردم و با او چرخ میزدم و او کاملاً به من عادت کرده بود اما معمولاً دیگران از او به خاطر اینکه یک پلنگ بود میترسیدند و حتی بعد از چند ماه که در خانه ما بود یک بار از دیوار 2 متری خانه ما پرید و وارد حیاط خانه همسایه شد که من سریع متوجه این مسأله شدم و با همکاری همسایه آن را به خانه برگرداندم.
وی بیان کرد: متأسفانه بسیاری از مردم تصور نادرستی از حیات وحش دارند و فکر میکنند آنها به محض اینکه انسانها را میبینند حملهور میشوند و خوی وحشیگری از خود نشان میدهند در حالی که به هیچ عنوان اینطور نیست شما اگر آمار تلفات انسانی در شهرها به دلیل حوادث مختلف را با آمار حمله منجر به مرگ توسط حیات وحش به انسانها را بررسی کنید متوجه خواهید شد که اصلاً قابل مقایسه با همدیگر نیستند.
شیردل تأکید کرد: بعد از 9 ماه که دیگر ریکا خیلی بزرگ شده بود و نگه داشتن آن هم به لحاظ امنیت اطرافیان و خود او و هم از لحاظ تأمین منابع غذایی سخت شده بود، از من خواستند تا آن را به اداره محیط زیست تحویل دهم و ریکا را به یک مرکز نگهداری در دارآباد تهران و بعد به پارک ارم انتقال دادند.
همسر و فرزندم 18 سال تمام دلتنگ او بودند
فتاح شیردل در ادامه افزود: من چند ماه بعد از انتقال او به دارآباد، به آنجا رفتم اما با صحنهای مواجه شدم که شوکه شدم. آنها ریکا را در داخل یک قفس چند متری نگه میداشتند البته او بزرگ شده بود و نگه داشتنش سخت بود اما من از شرایط نگهداری او راضی نبودم به همین دلیل چندین بار از مسئولان مجموعه خواستم تا برای او قفس بزرگتری درست کنند و آنها هم این کار را انجام دادند.
او میگوید: من تقریباً هر سال به او سر میزدم اما به من اجازه نمیدادند وارد قفس ریکا بشوم هرچند من بیرون از قفس با انگشتانم او را لمس میکردم و او هم پاسخ مثبتی به من میداد اما خانواده من در این مدت بسیار دلتنگ ریکا میشدند و همیشه آخرین اخبار از وضعیت او را از من پیگیر بودند.
محیطبان بازنشسته استان مازندران میافزاید: یک روز بعد از 18 سال یکی از همکاران از تهران به من زنگ زد و گفت که ریکا تلف شد و من از شدت ناراحتی حتی توان قطع کردن تلفن را نداشتم و بعد از چند ساعت با کمک همکاران حال من بهتر شد. شب آن روز که این خبر را به همسر و فرزندانم دادم آنها به قدری ناراحت شدند که انگار عضوی از خانوادهمان را از دست دادهایم حتی همسرم گریه کرد و شاید درک این مسأله تنها برای افرادی راحت باشد که 9 ماه از یک موجود زنده از دوران نوزادی مراقبت کردهاند.
شیردل تأکید کرد: در این 18 سال چند بار سعی شد تا ریکا با یک ماده پلنگ دیگر که آن هم از گلستان بود تولید مثل داشته باشد اما موفقیتآمیز نبود. اتفاقاتی که برای او در سالهای پایانی عمرش افتاد سروصدای زیادی به پا کرد حتی چندین عمل جراحی داشت و در رسانهها او را بزرگترین پلنگ جهان مینامیدند که در ظاهر امری دور از واقع نبود اما تمامی این اتفاقات از آنجایی شروع شد که چند نفر با ناآگاهی او را از دامن طبیعت و سایه مادرش جدا کردند به خیال اینکه دارند به او لطف میکنند و او در طول 18 سال زندگی خود هیچ نقشی در طبیعت کشور نداشت و حتی نتوانست نسل خود را ادامه دهد و این غمانگیزترین قسمت این اتفاق است.
وی با اشاره به اینکه اکنون نیز در فصل بهار واقع شدهایم و احتمال مشاهده نوزادان حیات وحش در طبیعت بسیار است، گفت: من از همه مردم کشور که دلی در گرو طبیعت کشور دارند خواهش میکنم که در صورت مشاهده بچههای حیات وحش از پستانداران تا پرندگان و خزندگان به هیچ عنوان به آنها نزدیک نشوند زیرا لذت چند دقیقهای عکاسی و نوازش توله حیوانات با این تعداد گردشگر در طبیعت ایران میتواند در آینده نزدیک تبعات جبران ناپذیری برای تنوع زیستی کشور داشته باشد و سرنوشت سیاه شیر و ببر ایرانی را برای پلنگ، یوز، خرس سیاه و سایر گونههای ارزشمند کشور رقم بزند.
به گزارش «ایران»، ریکا، پلنگ نر مازندرانی بعد از 15 سال زندگی در اسارت دندانهای نیش پایین خود را از دست داد و این موضوع باعث ایجاد درد زیاد و مشکلات فراوانی برای این پلنگ نر شد که در آن زمان عمل جراحی موفقی روی او انجام شد اما ریکا بعد از 18 سال زندگی در اسارت تلف شد. او یکی از نخستین پلنگهای ایرانی بود که اخبار او توانست حساسیتهایی را در افکار عمومی کشور نسبت به گربه سانان بزرگ برانگیزد.
ارسال نظر