پرونده اختلاف خانوادگی زن 35 ساله با ورود مددکاری اجتماعی پیگیری شد
رکنا: زن 35 سالهای که از 15 سال زندگی مشترک پر تنش و خیانتهای تکرارشونده شوهرش خسته شده، با حضور در کلانتری شهرک فراجای مشهد از «آشفتگی زندگیاش در لجنزار هوس» گفت؛ روایتی تلخ از عشق جوانی که زیر بار بیوفایی و رفتارهای آزاردهنده همسرش فرسوده شد.
به گزارش رکنا، زن 35 سالهای که این روزها زندگیاش را در گرداب بیوفایی همسرش گرفتار میبیند، در گفتوگو با کارشناس اجتماعی کلانتری شهرک فراجای مشهد روایت کرد که چگونه عشق جوانیاش در گذر سالها به کابوسی بیپایان تبدیل شد.
او گفت: «تازه وارد بیستمین بهار زندگی شده بودم که از طریق یکی از دوستانم با حامد آشنا شدم. او اهل یکی از شهرهای خراسان شمالی بود و مدتی بعد به خواستگاریام آمد. اما در همان جلسه اول فهمیدم خانوادهاش با این ازدواج سخت مخالفاند. پدرم هم توصیه کرد از این رابطه فاصله بگیرم، ولی من عاشق حامد بودم و او هم به من ابراز علاقه میکرد.»
این زن ادامه داد: «با وجود مخالفتهای جدی خانواده حامد، ازدواج کردیم. تمام تلاشم را کردم تا مرا بهعنوان عروسشان بپذیرند. اما هنوز یک سال از دوران نامزدی نگذشته بود که تغییر رفتارهای حامد مرا نگران کرد. هرچند هیچ مدرکی نداشتم، اما حس میکردم با زن دیگری ارتباط دارد. او همه چیز را انکار میکرد، اما این سوءظن مثل خوره به جانم افتاد.»
او گفت که حتی تصمیم گرفته بود باردار نشود تا فرزندش قربانی روابط خیانتآلود همسرش نشود: «اما چند سال بعد با اصرار خانوادهام باردار شدم و پسرم به دنیا آمد. من هم حامد را بخشیدم و زندگی را ادامه دادم. خانواده او هم بالاخره مرا پذیرفتند، اما باز هم گهگاه احساس میکردم عشق و پذیرش واقعی در کار نیست.»
زن جوان از سالهایی گفت که پسرش بزرگتر شد و او تصور میکرد زندگی رو به آرامش میرود، اما دوباره همه چیز فرو ریخت: «حامد شغل آزاد داشت و از نظر مالی مشکلی نداشتیم. اما رفتارهای پرخاشگرانهاش دوباره شروع شد. هر بار که عذاب وجدان میگرفت، رفتارش تغییر میکرد و من میفهمیدم باز هم گرفتار رابطهای هوسآلود شده است. او شاید با فرد خاصی ارتباط نداشت، اما این رفتارها نشان از لغزشهای تکراری داشت؛ لغزشهایی که روح و روان مرا نابود میکرد.»
با وجود این آسیبها، زن جوان برای حفظ فرزندش بارها چشم بر حقیقت بست: «نمیخواستم پسرم آواره شود یا آیندهاش تباه گردد. اما وقتی این روابط، زندگی عاطفیمان را به سردی مطلق رساند و عشق در قلبم زخمی شد، تصمیم گرفتم به مشاوره مراجعه کنم. به حامد گفتم عشق واقعی را با هوسهای زودگذر عوض نکند. زنی که عشق و جوانیاش را پای مردی میگذارد، نباید در لجنزار هوس فراموش شود.»
با ورود سرهنگ آرش ایرانمنش، رئیس کلانتری شهرک مشهد، بررسیهای روانشناختی و جلسات مشاورهای با حضور شوهر این زن در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شده است تا راهکاری برای بازگرداندن آرامش به این خانواده ارائه شود.
ارسال نظر