ترسناکترین تماس ها با پلیس

به گزارش رکنا ، این تماس ها با پلیس آمریکا گرفته شده که در ادامه چند مورد از این تماس ها را بخوانید:

صحبت با پلیس با یک گلوله در سر 

یه مرد تماس گرفت و گفت به سر خودش شلیک کرده، اون غرغر میکرد و صداش دور و نزدیک میشد، ما فکر کردیم اون مسته..ولی وقتی گروه رسید دیدیم اون واقعا به سر خودش شلیک کرده و مرده.

 من نمیدونم اون روحش بود یا خودش قبل از مرگ، ولی هنوز باعث میشه موهای تنم سیخ بشه.

دختر بچه در کمد دیواری

یه دختر کوچیک از توی کمد تماس گرفته بود.

اون گریه میکرد و میگفت پدرش میخواد با تفنگ مادرشو بکشه.

صدای جیغ مادر تو پس زمینه میومد و در اخر صدای تیری که شلیک شد.

بچه ام کجاست

من پلیسم و یه بار نیمه های شب رسیدیم سر صحنه ی تصادف، زنو مرد مرده بودن و بچه ی سه سالشون(حدودا) به بیمارستان اعزام شد. ما جنازه هارو تو چادر گذاشتیم تا فردا به سردخونه اعزام بشن.

من جلوی چادر کنار آتیش نشسته بودم که یهو زن بلند شد و سرجاش نشست و گفت "بچم کجاست"

ظاهرا زن زنده بود و دچار یجور شوک شده بود ولی این وحشتناک ترین چیزی بود که اون شب تجربه کردم

من خودم را حلق آویز کردم

تماس گیرنده: *صدای خفه*

 من: "متوجه نمیشم چی میگید، واضح تر صحبت کنید"

 تماس گیرنده:* من خودمو حلق آویز میکنم"

 من:  "آقا ، ما میتونیم به شما کمک کنیم ، با من صحبت کنید؟  چه اتفاقی افتاده؟

 تماس گیرنده: "من فقط میخوام شما قبل از برگشتن خانوادم ، جسد منو از اینجا ببرید"

 من: "خواهش میکنم ، هیچ چیزی وجود نداره که ....

 *خرخر کر کننده و سکوت*

این خیلی ترسناکه و ناراحت کنندس کسی که تا چند ثانیه پیش داشت باهات صحبت میکرد الان مرده.