سرنوشت ابهام آمیز مهدیه حبیبی بعد از گمشدن ! / 2 دختر کوچکش چشم انتظار مادر تنهایشان !

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، 9 ماه از ناپدید شدن مهدیه حبیبی، بانوی جوان ساکن روستای محمد تقی بیک شهرستان درگز خراسان رضوی می‌گذرد؛ زنی که بنا بر اعترافات قاتل دستگیرشده‌اش به قتل رسیده اما تاکنون جسد او پیدا نشده است. در حالی که این پرونده یکی از تلخ‌ترین و پیچیده‌ترین پرونده‌های جنایی ماه‌های اخیر در این منطقه است، هنوز ابهام‌های فراوانی درباره انگیزه قتل و سرنوشت نهایی مهدیه وجود دارد.

خبرنگار ما در گفت‌ و گویی با خواهرشوهر مهدیه حبیبی، جزئیات تازه‌ای از روند این ماجرا و شرایط کنونی خانواده قربانی را جویا شده است.

ماجرای روز حادثه از کجا شروع شد؟

ایشان روز 5 مهرماه سال 1403 از خانه خارج شد. قرار بود برای انجام کارهای اداری به کمیته امداد در درگز برود. همان روز صبح به مادرشوهرم گفته بود: می‌روم کمیته، برمی‌گردم. اما دیگر بازنگشت.

خانواده چه زمانی متوجه شدند که او بازنگشته و به پلیس اطلاع دادند؟

آن روز من خودم در روستا نبودم. اما معمولاً مهدیه همیشه حداکثر تا ساعت 2 بعدازظهر برمی‌گشت. وقتی تا ساعت 7 عصر خبری نشد، خانواده نگران شدند. همان شب پدر و مادرش با پلیس تماس گرفتند. در ابتدا پلیس گفت شاید خودش خواسته جایی برود اما خانواده می‌دانستند او هرگز بدون اطلاع نمی‌رود؛ دو بچه دارد و مسئولیت‌پذیر بود.

راننده‌ای که مهدیه را سوار کرده بود، چطور شناسایی شد؟

در روستا ماشین‌های غریبه رفت‌وآمد نمی‌کنند. دوربین‌های محلی هم تصویر خودرویی را که او را سوار کرده بود ثبت کردند. حدود 20 روز بعد پلیس راننده را شناسایی و بازداشت کرد. این فرد در بازجویی اعتراف کرد که مهدیه را کشته و جسدش را در بیابان رها کرده است.

انگیزه قتل چه بود؟ آیا قاتل توضیحی داده است؟

هیچ انگیزه مشخصی از سوی او بیان نشده است. مدام حرف‌های ضدونقیض می‌زند. یک بار گفت جسد را در بیابان انداخته، یک بار گفت در سد. جنازه هنوز پیدا نشده است. تنها یک لنگه کفش در بیابان پیدا کردند.

این فرد سابقه‌ ای در روستا داشته است؟

من دقیق نمی‌دانم، اما می‌گفتند قبلاً یک بار به خاطر  مساله ای درباره گوسفندان دیگران دردسرهایی داشته است. خانواده‌اش هم آدم‌های خاصی نیستند اما سابقه کیفری رسمی نداشته است.

ماجرای پیامک‌های تهدیدآمیز چیست؟

طبق پرینت تلفن‌های مهدیه، همان روزی که قصد رفتن به درگز را داشت، پسر دایی‌ اش برایش پیام تهدیدآمیز فرستاده و به او زنگ زده بود. پلیس هم او را بازجویی کرد، اما بعداً آزادش کردند اما دلیلش را نمیدانیم.

شرایط خانواده مهدیه الان چطور است؟

خیلی سخت است. همسر مهدیه چند سال پیش به دلیل سکته درگذشت. دو دختر کوچک از او مانده که الان وضعیت خوبی ندارند. خانواده همسرم میتوانستند آنها را ساپورت کنند اما بعد از اتفاقی که برای مهدیه افتاد خانواده همسر مهدیه دو دختر مهدیه را به پیش خود بردند.  بچه‌ها هم وضعیت روحی و روانی بدی دارند.

 خانواده هنوز امیدی به زنده بودن مهدیه دارند؟

بله... اگر کشته شده، چرا جنازه‌اش پیدا نشده؟ اگر زنده است، کجاست؟ همه خانواده در بلاتکلیفی و عذاب هستند. هنوز بعد از ۹  ماه هیچ جسدی پیدا نشده و خانواده به امید بازگشتش روزها را می‌گذرانند.

در پایان اگر حرفی دارید؟

خواهش می‌کنم صدای ما را به گوش مسئولان برسانید. این خانواده نابود شده. بچه‌ها بی‌پناه مانده‌اند. ما فقط یک پاسخ می‌خواهیم: مهدیه کجاست؟