چرا اصلاحطلبان دولت پزشکیان را غیر اصلاحطلب میدانند؟
رکنا سیاسی:اصلاحطلبان در حالی از مسعود پزشکیان در انتخابات حمایت کردند که اکنون برخی از آنها دولت چهاردهم را غیر اصلاحطلب میدانند؛ کواکبیان نیز با بیان اینکه «یک وزیر اصلاحطلب در دولت وجود ندارد»، این موضوع را صریحاً تأیید کرده است.
روزنامه خراسان در مطلبی به انتقاد از رویکرد برخی اصلاحطلبان در جدا دانستن کابینه دولت چهاردهم از جریان اصلاحطلبی پرداخته است.
این روزنامه آورده است: اصلاحطلبان، به عنوان جریانی که همواره بر شعارهای دموکراتیک و شفافیت تأکید داشتهاند، در انتخابات ریاستجمهوری اخیر، مسعود پزشکیان را به عنوان کاندیدای نهایی خود معرفی کردند.
جبهه اصلاحات با رهبری آذر منصوری، تمامقد پشت او ایستاد و حتی شخصیتهایی چون سیدمحمد خاتمی حمایت خود را اعلام کردند. این حمایتها، که نقش کلیدی در پیروزی پزشکیان داشت، حالا جای خود را به انتقادهای تند داده است.
کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری، در اظهاراتی صریح گفته: «هیچکسی نمیتواند بگوید که دولت چهاردهم اصلاحطلب است» و تأکید کرده که «یک وزیر نیست که صراحتاً بگوید اصلاحطلب است».
این سخنان، که با اشاره بهعدم سهمخواهی واقعی و تفسیر نادرست از مفهوم «وفاق» همراه است، نشاندهنده شکافی عمیق میان انتظارات اصلاحطلبان و واقعیتهای دولت جدید است.
از سوی دیگر، آذر منصوری که سه سال است بر کرسی ریاست جبهه اصلاحات به صورت غیر قانونی تکیه زده است حالا با لحنی که بوی عبور از پزشکیان میدهد، اظهار داشته: «از نگاه مردم، عملا چیزی به نام دولت دیگر نداریم، دولتی که نتواند فیلترینگ را برطرف کند یا در سیاست خارجی عاملیت داشته باشد.»
این انتقادها که به ناتوانی دولت در حل مسائل کلیدی اشاره دارد، یادآور الگویی قدیمی است که در دوران حسن روحانی نیز تکرار شد. این چرخه، که از حمایت پرشور به انکار تدریجی میرسد، سؤالاتی جدی درباره تعهد حزبی و مسئولیتپذیری مطرح میکند.
عقب نشینی اصلاحات در بزنگاهها
این رویکرد، که آن را باید عجیب و کودکانه آن را توصیف کرد، فراتر از یک تاکتیک انتخاباتی است و به نوعی استراتژی بقا در فضای سیاسی محدود ایران تبدیل شده. اصلاحطلبان، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، در ایام انتخابات به کاندیداهای نزدیک به خود میپیوندند و با شعارهای جذاب، رأیدهندگان را بسیج میکنند.
اما وقتی دولت تشکیل میشود و چالشهای اجرایی آشکار میگردد، فاصلهگیری آغاز میشود. این روش، که خارج از چارچوب روشنفکرانه کار حزبی است، نه تنها اعتماد عمومی را خدشهدار میکند، بلکه جریان اصلاحطلبی را در معرض اتهام فرصتطلبی قرار میدهد. کواکبیان در سخنان اخیرش، ضمن تأیید صداقت پزشکیان، میگوید: «مردم انتظار بیشتری دارند»، اما این انتظارها را بدون اشاره به نقش حمایتی خود مطرح میکند. آیا این انکارها، پوششی برایعدم موفقیت در تأثیرگذاری بر دولت نیست؟
در مقایسه با مدلهای حزبی در دموکراسیهای پیشرفته، جایی که احزاب مسئولیت کامل عملکرد دولتهای مورد حمایتشان را میپذیرند، رویکرد اصلاحطلبان ایرانی بیشتر به یک بازی تاکتیکی شبیه است. در اروپا یا آمریکا، احزاب پس از پیروزی، با پذیرش نقدها، به اصلاح مسیر میپردازند، نه این که کاندیدای خود را «بالاجبار» توصیف کنند.
در ایران، این الگو نه تنها به جریان اصلاحطلبی آسیب میزند، بلکه کل نظام سیاسی را از عمقبخشی به احزاب محروم میکند. وقتی قافیه به تنگ میآید، اصلاحطلبان به جای ایستادگی، عقبنشینی میکنند و این، تصویری کودکانه از سیاست ارائه میدهد.
از روحانی تا پزشکیان: درسهایی ناگرفته
نگاهی به سابقه نشان میدهد این الگو منحصر به پزشکیان نیست. در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶، اصلاحطلبان روحانی را به عنوان نماد اعتدال و اصلاح معرفی کردند و پیروزیاش را جشن گرفتند. اما با تشدید تحریمها و مشکلات اقتصادی در دوره دوم، فاصلهگیری آغاز شد. چهرههای اصلاح طلبی تأکید کردند که روحانی «اصلاحطلب نیست» و حمایتشان استراتژیک بوده.
حالا با پزشکیان، همان سناریو تکرار میشود: حمایت اولیه برای کسب قدرت و سپس انتقاد برای حفظ هویت ایدئولوژیک. منصوری در اظهاراتش، با اشاره بهعدم عاملیت دولت در سیاست خارجی، عملاً پزشکیان را به چالش میکشد، در حالی که جبهه اصلاحات خود در شکلگیری این دولت نقش داشته است. اردوگاه اطلاح طلبی علی رغم برگزاری کارگروههای مختلف اما نتوانست خود را به پزشکیان تحمیل کند و با احترام میتوان گفت که اساسا در حد و اندازه یک حزب ظاهر نشد.
البته در یک آسیبشناسی کلی میتوان گفت که اصولگرایان نیز در مواجه با محمود احمدی نژاد با این چالش رو به رو شدند اما نکته آن جا بود که نه احمدی نژاد خود را اصولگرا میدانست و نه اردوگاه اصولگرایی او را نماینده خود! با همه این وجود این که کواکبیان میگوید: «هنوز هم در این که پزشکیان خیرالمجودین بود، شکی نداریم»، اما این توجیه، مسئولیت را از دوش اصلاح طلبان برنمیدارد.
فاصله از تزویر و نیاز به مسئولیتپذیری
در نهایت، این چرخه حمایت و انکار، نه تنها اصلاحطلبان را تضعیف میکند، بلکه اعتماد جامعه به احزاب را از بین میبرد. در فضایی که مردم انتظار شفافیت دارند، چنین روشهایی به عنوان تزویر و دورویی تفسیر میشود، همان چیزی که کواکبیان از پزشکیان ستایش میکند اما خود جریانش به آن متهم است.
برای خروج از این بنبست، اصلاحطلبان نیاز به بازنگری در استراتژیهایشان دارند: پذیرش مسئولیت کامل، حتی در شکستها، و تمرکز بر کار حزبی پایدار به جای ائتلافهای موقت. جریان اصلاح طلبی به عنوان یکی از استوانههای حزبی سیاسی ایران میبایست با مسئولیتپذیری بیشتر، نقش مؤثرتری ایفا کند. در غیر این صورت، الگوی فعلی تنها به حاشیهنشینی بیشتر منجر خواهد شد.
ارسال نظر