ارتش لبنان؛ قربانی ساختار فرقهای یا بازوی اشغالگران؟
چرا اسرائیل به دنبال خلع سلاح حزبالله لبنان است؟
رکنا سیاسی: چرا اسرائیل به دنبال خلع سلاح حزبالله لبنان است؟ تلاشها برای خلع سلاح حزبالله، ابعاد فراتر از لبنان داشته و بخشی از تنشهای منطقهای است؛ اقدامی که منتقدان آن را تسلیم در برابر فشارهای آمریکا و اسرائیل میدانند و معتقدند ممکن است لبنان را در برابر بحرانهای داخلی و تهدیدات خارجی آسیبپذیر کند.

عبدالحلیم قندیل، رئیس تحریریه روزنامه «صوتالأمة»
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه القدس العربی، پرونده «حزبالله» و بحث خلع سلاح آن، فراتر از مرزهای لبنان کوچک اما غرق در تناقضات داخلی و مداخلات خارجی است. در یکی از نشستهای پرهیاهو و پرچالش به سبک همیشگی سیاست لبنانی، فادی بودیه، روزنامهنگار نزدیک به جریان مقاومت، با حرارتی خاص به دفاع برخاست و پرسشی ساده اما ژرف را پیش کشید: او به سراغ «چتجیپیتی»، ابزاری هوشمحور و آمریکاییالاصل رفت و درباره تجربههای تاریخی خلع سلاح جنبشهای مقاومت و پیامد احتمالی چنین اقدامی در قبال حزبالله پرسش کرد. پاسخی که دریافت کرد، برای آگاهان چندان شگفتی در پی نداشت: در تمامی نمونههای تاریخی، خلع سلاح مقاومتها نه به صلح و ثبات، بلکه به تقویت بیمهار نیروهای اشغالگر انجامیده است؛ فرایندی که راه را برای ادامهی نسلکشی، کوچهای اجباری و حتی پاکسازیهای قومی هموار ساخته است.
هشدار چتجیپیتی: خلع سلاح مقاومت یعنی بازگشت به دوران اشغال جنوب لبنان
در مورد لبنان، پاسخ «چتجیپیتی» روشن و بیپرده بود: خلع سلاح مقاومت، این کشور را به وضعیت پیش از سال ۲۰۰۰ بازخواهد گرداند؛ دورانی که جنوب لبنان زیر سایه اشغالگری اسرائیل نفس میکشید. اما بدیهی است که پاسخ ماشینی و بیطرفانه یک نرمافزار، آتش جدل دیرینه در لبنان را خاموش نخواهد کرد؛ چرا که مسئله حزبالله، بهنوعی بازتاب همان معضل تاریخی مقاومت در غزه و فلسطین است. خلع سلاح جنبشهای مقاومت، چیزی جز اعلام تسلیم در برابر اهداف و خواستههای اسرائیل و حامی اصلیاش در واشنگتن نیست. و بدینسان، هر وجدان بیداری، تا زمانی که اشغال ادامه دارد، نمیتواند در برابر چنین خواستی سکوت کند؛ ناگزیر است صدای مخالفت خود را بلند سازد.
البته مخالفان استدلال میکنند که لبنان کشوری مستقل است، عضو اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد؛ و لازمهی حاکمیت ملی نیز وجود تنها یک ارتش واحد و انحصار سلاح در دست آن است. استدلالی که در ظاهر منطقی مینماید، اما در شرایط خاص لبنان چندان کارساز نیست. استقلال لبنان همچنان ناقص باقی مانده است: پنج نقطه در جنوب این کشور هنوز زیر اشغال اسرائیل قرار دارد، فراتر از شمال خط آبی. چه رسد به دیگر مناطق که از دههها پیش در اشغال ماندهاند و حتی بیرون از مرزهای رسمی ترسیمشده در توافق آتشبس ۱۹۴۹ قرار گرفتهاند. واقعیت آن است که از همان نخستین روزهای تشکیل اسرائیل، حملات این رژیم به لبنان هرگز قطع نشد؛ از کشتار «حوله» در سال ۱۹۴۹ گرفته تا تهاجم ۱۹۷۸ و اشغال گسترده در سال ۱۹۸۲.
در تمام این سالها، ارتش رسمی لبنان جز در مواردی معدود و استثنایی، هرگز بهطور مستقیم با ارتش اشغالگر اسرائیل وارد رویارویی نشد. حتی بخشی از افسران و نیروهای رسمی راهی دیگر برگزیدند و در خدمت اسرائیل درآمدند؛ آنان با تشکیل «ارتش آزاد لبنان» به فرماندهی سرهنگ سعد حداد و سپس ژنرال آنتوان لحد، عملاً بازوی محلی اشغالگران شدند. سرنوشت این گروه اما با پیروزی مقاومت حزبالله تغییر کرد. هنگامی که ارتش اسرائیل پس از سالها نبرد، ناگزیر در ۲۵ مه ۲۰۰۰ از بخش اعظم جنوب لبنان عقبنشینی کرد، مزدوران «ارتش لحد» نیز به همراه خانوادههایشان به داخل سرزمینهای اشغالی منتقل شدند. شگفت آنکه سالها پس از این شکست، حقوق همین نیروها همچنان از خزانهی دولت لبنان پرداخت میشد.
این تناقضات شرمآور و مشابه آن، در چارچوب شرایط خاص لبنان چندان غریب نمینماید. ارتش این کشور همچون دیگر نهادهای دولتی بر مبنای سهمیهبندیهای بیمارگونه و پیچیدهی طایفهای سازمان یافته و هدایت میشود. از «میثاق ۱۹۴۳» تا «توافق طائف» پس از جنگ داخلی طولانی و خونبار، همهی مناصب دولتی بر پایهی حسابوکتابهای فرقهای توزیع شدهاند؛ الگویی ناسالم که در همهی سطوح ریشه دوانده و ارتش نیز از آن مستثنا نیست. در چنین ساختاری، هر طایفه دستکم طایفههای اصلی و پرنفوذ پیوندهای فرهنگی و سیاسی ویژهای با خارج از لبنان دارد. به همین دلیل، خود کشور لبنان بیش از آنکه سنگر وحدت ملی باشد، به عرصهای شکننده برای نفوذ و فعالیت آزادانهی انواع دستگاههای اطلاعاتی خارجی تبدیل شده است.
فروپاشی جهان عرب؛ پایان نقشآفرینی مثبت اعراب در لبنان
با فروپاشی وضعیت جهان عرب و رسیدن آن به حالتی از «گندیدگی و اضمحلال»، دیگر نشانی از نقشآفرینی مثبت اعراب در لبنان باقی نمانده است؛ نه همچون دوران جمال عبدالناصر و نه حتی در تجربهی موسوم به «شهابی» در تاریخ لبنان. اندکی پس از درگذشت ناصر، این کشور به کام جنگ داخلی خونینی فرو رفت که بیش از ۱۵۰ هزار کشته بر جای گذاشت. در همان سالها، بخشهایی از جریان راست مسیحی پیوندهای خود را با اسرائیل مستحکم کردند؛ جریانهایی که امروز نیز بار دیگر به صحنه بازگشتهاند. به این طیف باید صداهای برخاسته از طایفهی سنی با نمایندگی سیاسی از همپاشیده و نیز نفوذ کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس را افزود. این نیروها و همپیمانانشان بودند که دولت لبنان را به سمت اتخاذ مواضعی در زمینهی خلع سلاح حزبالله سوق دادند و تلاش کردند این روایت را ترویج کنند که «حزبالله» چیزی جز بازوی وابسته به ایران نیست.
گویی خون هزاران شهید از بیست سال مقاومت پیوسته گرفته تا جنگ ژوئیه ۲۰۰۶، از یاری به مقاومت فلسطین در غزه تا ایستادگی اعجازگونه در برابر تجاوز شصتوششروزهی اخیر همه برای دفاع از لبنان نبود! جنگی که دستکم پنجهزار شهید از حزبالله گرفت و بسیاری از فرماندهان برجستهاش از جمله سید حسن نصرالله، در آن به قربانگاه رفتند. این روایت معوج، حقیقتی ساده را نادیده میگیرد: ایران جنگ خود را با اسرائیل مستقیم و بیواسطه پیش برد و هرگز از حزبالله یا دیگر گروههای مقاومت یاری نخواست. برعکس، آنچه از تهران به بیروت رسید، سرمایه و سلاح بود؛ حمایتی آشکار که سید حسن نصرالله نیز همواره بیپرده و صریح به آن اذعان میکرد.
در مقابل، هیچ دولت عربی طی پنج دههی اخیر حتی یک گلوله یا یک دینار در اختیار هیچ جنبش مقاومت عربی قرار نداده است. اگر واقعاً چیزی به نام «سیاست عربی» وجود داشت، نخستین وظیفهاش میبایست حمایت از مقاومت باشد؛ اما آنچه امروز در برابر دیدگان ماست، خفت و زبونی است.گویی تنها «جرم» حزبالله این است که با سلاح، ایمان و ارادهی خود در برابر دشمن ایستاده است. طبیعی است که این حزب، با تکیه بر میراث خون شهیدانش و در دفاع از موجودیت لبنان، تن به خلع سلاح نمیدهد و ارتش لبنان را نیز به گناهی نابخشودنی نمیکشاند. چرا که اگر چنین اتفاقی رخ دهد هیچ تضمینی برای حفظ حداقل ثبات و آرامش داخلی باقی نخواهد ماند؛ هیچ تضمینی برای مصون ماندن ارتش از فروپاشی درونی وجود نخواهد داشت؛ و هیچ تضمینی نیست که لبنان بار دیگر به ورطهی جنگی داخلی ویرانگر سقوط نکند.
شاید گفته شود که «هیچکس حق دخالت در امور داخلی لبنان را ندارد». سخنی درست در ظاهر، اما واقعیات عینی روز آن را بهسادگی تکذیب میکند. لبنان در تمام این دههها میدان باز نفوذ و مداخله بوده است؛ و البته تنها ایران نیست که در این عرصه نقشآفرینی میکند. از فرانسه، «مادر مهربان» لبنان نخستین گرفته تا ایالات متحده که خود را صاحباختیار در امور لبنان و سوریه میپندارد، همگی حضور فعال داشتهاند. در این میان، اکثریتی از دولتهای عربی نیز، زیر پرچم اسرائیل و در همراهی با کاروان مداخلات آمریکا و عربستان، وارد صحنه شدهاند.
دستورکار نتانیاهو؛ خلع سلاح حزبالله در سراسر لبنان
اسرائیل، در محور دخالتهای خارجی در لبنان، نقشی تعیینکننده برای خود قائل است. تلآویو «توماس باراک» و پیش و پس از او «مورگان اورتگاس» را نمایندگان غیررسمی خود در پرونده لبنان میدانست؛ حتی زمانی که آنان هنوز مأموریت رسمی از سوی دونالد ترامپ نداشتند. در این چارچوب بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل دستورکار خود را بر همه تحمیل کرده است: او مصرّ است که سلاح مقاومت حزبالله، چه در جنوب رود لیتانی و چه در شمال آن و در سراسر لبنان خلع شود.
از زمان اعلام آتشبس رسمی در اواخر نوامبر ۲۰۲۴، جنگندههای اسرائیلی با پشتیبانی مستقیم ایالات متحده بیش از چهار هزار حملهی هوایی علیه مواضع حزبالله و محیط پیرامونی آن انجام دادهاند؛ حملاتی که به شهادت صدها نفر از فرماندهان و نیروهای این جنبش انجامیده است. با این همه، حزبالله تاکنون از هرگونه پاسخ مستقیم خودداری کرده و فرصت واکنش را به دولت لبنان سپرده است؛ فرصتی که در عمل هیچگاه به استفادهای جدی و مؤثر نیانجامید.
در یک کلام، هیچ انسان خردمندی باور نخواهد کرد که لبنان عزیز بتواند در عزت و سلامت بماند اگر خدایناخواسته سلاح حزبالله از او گرفته شود. حزبالله، در کنار ارتش رسمی لبنان، نیروی واقعی و برتر نظامی این کشور است؛ همان ارتشی که سالهاست ایالات متحده و اسرائیل مانع تجهیز مناسب آن میشوند. کاستن از قدرت بازدارندگی لبنان، این سرزمین شکننده را در معرض طوفانی ویرانگر قرار خواهد داد و به اسرائیل فرصت خواهد داد بار دیگر تا عمق بیروت پیشروی کند ؛ چنانکه در اوایل دهه ۱۹۸۰ کرد، زمانی که حزبالله هنوز زاده نشده بود. هر که از تجربههای تاریخ درس نگیرد، توان گشودن درهای آینده را نخواهد داشت. و درست در لحظهای که منطقه در آتش آشوبی هولناک میسوزد، لبنان نیز تهدید میشود که همچون سوریه و دیگر همسایگانش، زیر سایهی امنیت موهوم و سیطرهی اسرائیل قرار گیرد.
-
فیلم / در مورد زگیل تناسلی بیشتر بدانید و با دیگران هم به اشتراک بگذارید
ارسال نظر