آموزش هنری فراموش شده به 2 هزار زن در سیستان و بلوچستان/ می گوید: جوانان برای کارگری می روند ولی پول برگشت ندارند!
حجم ویدیو: 17.56M | مدت زمان ویدیو: 00:02:58

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، صغری ذکایی، ساکن شهرستان زابل است. 42 سالش است و چهار فرزند دارد. او نزدیک چهار سالی می شود که تصمیم گرفت که نه تنها زندگی خودش، بلکه تا جایی که می تواند، زندگی زنان سیستان و بلوچستان را از این رو به آن رو کند.

او می گوید: «من از 14 سالگی خیاطی را آموختم و بسیار به آن علاقه مند هستم. من از راه دوخت و دوز، برای خودم درآمد کسب می کردم ولی چهار سال پیش، تصمیم گرفتم، این هنر را فقط برای خودم نگه ندارم و آن را اشاعه دهم.»

صغری وقتی 38 سالش می شود، به یک روستا سفر می کند تا «سیاه دوزی» و «خامک دوزی» که دو نوع دوخت اصیل سیستان و بلوچستان هستند را به زنان آموزش دهد تا فرهنگ این نوع دوخت و دوز، از خاطر نسل های جدید نرود.

او در ادامه می گوید: «من با هدف فرهنگی این کار را شروع کردم؛ ولی هر چه زمان می گذشت، می دیدیم مردم روستا، به شدت به شغل نیاز دارند؛ بنابراین هدف من، از قالب صرفا فرهنگی خارج و تبدیل به یک نگاه اشتغال زایی شد.»

آموزش خیاطی به حدود 2 هزار زن و دختر در سیستان و بلوچستان

مدرس خیاطی سیستان و بلوچستان (15)

صغری ذکایی در ادامه تاکید می کند: «من در هر روستا، حدود دو ماه به زنان و دختران خامک دوزی و سیاه دوزی آموزش می دهم. کلاس هایم هم شلوغ هستند و حدودا 60 نفر در هر روستا می آیند تا این هنر را فرا بگیرند. تا حالا، در حدودا 70 روستا حضور پیدا کرده و آموزش داده ام. از هر سنی هم هنرجو در کلاس هایم وجود دارد، از زن 60 ساله گرفته تا دختربچه هشت ساله در این کارگاه ها شرکت می کنند. من تا این لحظه، به حدودا هزار و 800 دختر و زن سیستان و بلوچستانی، این دوخت های اصیل را آموزش داده ام. از این تعداد، با خبرم که نزدیک به 700 الی 800 نفر از این آموزش ها، درآمد کسب می کنند و بقیه برای دل خودشان و انجام کارهای شخصی از آموزش ها استفاده می کنند. در این راه، همسرم هم با من همراه است. همسرم من را هر روز ساعت هشت صبح به روستایی که قرار است می برد و خودش در مسجد روستا منتظر من می ماند.»

مدرس خیاطی سیستان و بلوچستان (12)

او می افزاید: «من به آنها می گویم که هر پارچه ای که در خانه دم دست دارند را با خودشان بیاورند و روی آن کار کنند. وقتی در این کارگاه ها، زنان مسن تر حضور پیدا می کنند، من نیز از آنها در کارم درس می گیرم وموارد زیادی را می آموزم. چند وقت پیش که در روستای جهانتیغ آموزش می دادم، یک خانم معلول به کلاس هایم آمد. او خودش همه چیز را بلد بود. وقتی از او پرسیدم که چرا وقتی بلد هستی باز هم در کلاس ها شرکت می کنی؟ گفت من از حضور خودم در جامعه خجالت می کشم و فکر می کنم چیزی بلد نیستم؛ ولی حضور در این کلاسها، برای من مایه دلگرمی است. این زن، الان نه تنها از راه این دوخت درآمد کسب می کند، بلکه مثل من تصمیم گرفته است رایگان به دیگران نیز آموزش دهد.»

مدرس خیاطی سیستان و بلوچستان (4)

آموزش خیاطی 6 روز هفته در روستاهای دوردست سیستان و بلوچستان

این مربی خیاطی در ادامه با اشاره به اینکه او با هنرآموزانش دوست است و سعی می کند در مشکلات زندگی شان نیز یاری رسان آنها باشد، می گوید: «من 6 روز در هفته را مشغول آموزش دادن هستم و از این کار خسته نمی شوم. با این وجود باید این را بگویم که بازار فروش محصولات ما، به واسطه نزدیکی به مرز، اوضاع خوبی ندارد. همچنین کارگاه خیاطی نیز در این منطقه وجود ندارد و این برای زنان مشکل آفرین است. ما نقطه صفر مرزی هستیم. به دورترین روستایی شهرک که سر زدم، 10 دقیقه بیشتر تا افغانستان فاصله نداشت. لب مرز هستیم و کارها فروش ندارد و اینها نه صادر می شود و افغانستان این کارها را نمی خرد ولی اگر بتوانیم این دوخت های اصیل ایرانی را به کشورهای دیگر بفروشیم، می توانستیم درآمد خوبی داشته باشیم.»

مدرس خیاطی سیستان و بلوچستان (7)

کمک به زنان روستا در خرید چرخ خیاطی

او می گوید: «درست است من صرفا آموزش دهنده هستم؛ ولی وقتی خانواده هایی را با اوضاع مالی نابسامان می بینم، نمی توانم دست روی دست بگذارم و بنشینم. من کمک می کنم که کسب و کارشان را راه بیندازند برای همین، در این راستا تلاش کردم تا حداقل در تهیه چرخ خیاطی کمکشان کنم.»

این مدرس خیاطی در ادامه تاکید می کند: «هیچ کارمندی در این روستاها نیست که بتواند ضامن اهالی روستا شود، برای همین طی صحبت با دهیاری روستاها و روسای بانک ها، اقدام به دریافت وام زنجیره ای برای زنان روستا کردم تا چرخ خیاطی تهیه کنند. این وام با سود دو درصدی به دست این زنان می رسد تا بتوانند به راحتی اقساط را پرداخت کنند. تا کنون نیز برای نزدیک به 300 نفر وام برای خرید چرخ خیاطی تهیه شده است. از سویی دیگر، با فروشنده چرخ خیاطی هم صحبت کردم تا در خرید این محصول، تا جایی که در توان دارد به این زنان کمک کند.»

مدرس خیاطی سیستان و بلوچستان (3)

زنان سیستان و بلوچستان دستشان در جیب خودشان بود ولی الان...

این مربی در ادامه تاکید می کند: «مردم سیستان و بلوچستان، این سالها، از خشکسالی آنچنان رنج می برند که دیگر توانی برایشان باقی نمانده است. آنها پیش از اینکه خشکسالی اینچنین بر زندگی شان چنبره بزند، مشغول به دامداری و کشاورزی بودند. مردان روستا، به پاس زحماتی که زنان در زندگی و کار برایشان متحمل می شدند، شیر دام ها را به عنوان هدیه به آنها می دادند و زنان، چه با فروش و چه با درست کردن ماست و کره و... از آن شیر، درآمد کسب می کردند. اینگونه زنان سیستان و بلوچستان، دستشان در جیب خودشان بود ولی الان، دیگر نه دامداری باقی مانده و نه کشاورزی!»

دامداران دانه دانه گوسفندهایشان را فروختند تا غذای گوسفندان دیگر را تامین کنند / الان یکی دو تا بیشتر ندارند!

او می افزاید: «آب که نباشد، شغل نیست. مردم این روزها ناچارا سوخت بری می کنند و عواقب خطرناک آن را نیز بر عهده می گیرند تا گرسنه نمانند. خشکسالی آنقدر زیاد شده که ما فقط به اندازه ای آب داریم که بنوشیم و زنده بمانیم؛ ولی برای دامداری و کشاورزی دیگر آبی باقی نمانده است. اگر کسی گوسفندی داشت، هر سال تعدادی را فروخت تا بتواند غذای مابقی را تامین کند و الان شرایط به گونه ای شده است که دامداران قدرتمند این استان، بیشتر از یکی دو تا گوسفند برایشان باقی نمانده و حتی نمی دانند این یکی دو تای باقی مانده را چگونه سیر کنند!»

مدرس خیاطی سیستان و بلوچستان (2)

جوانان برای کارگری به شهر می روند ولی پول کرایه ماشین ندارند که برگردند!

ذکایی در ادامه می گوید: «برای مثال جوان ها از روستای چارک که فاصله اش تا مرز افغنستان حدود 45 دقیقه است، به شهر می آیند تا کارگری کنند ولی وقتی می بینند کار نیست، ناچار می شوند به شهرشان برگردند و سوخت بری کنند. بعضا خیلی از آنها، برای اینکه به روستایشان برگردند، پول کرایه ماشین ندارند و مجبور می شوند شب را در بلوار یا خیابانی بخوابند.»

این مدرس در پایان می گوید: «ما نیاز به تغذیه نداریم. مردم سیستان و بلوچستان اگر شغل داشته باشند، خودشان می توانند روی پای خودشان بایستند. قطعا زنان و مردان سیستان و بلوچستان با جان و دل کار می کنند و چیزی کم نمی گذارند.»

وبگردی