رکنا گزارش می دهد
دریاچه ارومیه زنده نشده، تالابی شده که هر سال کمجانتر میشود/ اردیبهشت اوج زندگی، مرداد فصل مرگ/ آب کمتر، زندگی کوتاهتر
چند قطره باران کافی است تا رسانهها فریاد بزنند: «دریاچه ارومیه جان گرفت!» اما حقیقت تلختر از این خوشبینیهای زودگذر است؛ دریاچهای که روزگاری ۱۰ ماه سال را با آب زندگی میکرد، امروز تنها چند هفته آب دارد و روند خشک شدن آن هر سال شتاب بیشتری میگیرد. اگر اقدام جدی نشود، چند سال دیگر ارومیه فقط خاطرهای غمانگیز در گزارشها خواهد بود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، چند قطره باران کافی است تا رسانهها و مسئولان فریاد بزنند: «دریاچه ارومیه جان گرفت!» اما واقعیت تلختر از این خوشبینیهای گذراست.
دریاچه ارومیه دیگر دریاچه نیست؛ به یک تالاب فصلی تبدیل شده که زندگیاش به رحمت باران و کوتاهی مسئولان وابسته است. هر سال، بعد از بارشهای ابتدایی پاییز و زمستان، سطح آب کمی افزایش مییابد، اوج حیاتش اواسط اردیبهشت است، و سپس دوباره به تدریج خشک میشود. تیر و مرداد، زمانی که باید طبیعت در اوج شکوه باشد، ارومیه فقط یک تشنهی بیصداست، قربانی بیتوجهی انسانی.
آنچه هر سال اتفاق میافتد، تنها نشانهای از روند فاجعهآمیز است. چند سال پیش، دوره آبداری این تالاب ۱۰ ماه بود؛ یعنی بیشتر سال را با آب زندگی میکرد. امروز، همان دوره محدود به ۸ یا ۹ ماه شده و هر سال کوتاهتر میشود. اگر این روند ادامه یابد، چند سال آینده دریاچهای که زمانی بزرگترین منبع آب و اکوسیستم حساس منطقه بود، به دو یا سه ماه زندگی محدود خواهد شد.
بیتفاوتی مسئولان و شعارهای توخالی، قاتل این تالاب هستند. سیاستهای غیرعلمی برداشت آب از رودخانهها، توسعه بیرویه کشاورزی و سدسازیهای بدون مطالعه، در کنار تغییرات اقلیمی، دریاچه ارومیه را به مرز نابودی رساندهاند. هر قطره آب که امروز به دریاچه میرسد، موقت است و هیچ تضمینی وجود ندارد که فردا باز هم چنین باشد. در این میان، هر بار که رسانهها با خوشحالی از «جان گرفتن» ارومیه گزارش میدهند، نه تنها وضعیت واقعی را مخفی میکنند، بلکه شهروندان را با حس امنیت کاذب فریب میدهند.
این دیگر زمان شعار نیست. دریاچه ارومیه نه قصه یک حادثهی طبیعی، بلکه نتیجهی مدیریت فاجعهبار ماست. اگر امروز دست به اقدام جدی و علمی نزنیم، فردا تنها خاطرهای از تالابی پرآب باقی خواهد ماند؛ خاطرهای که نسلهای بعد از ما از فقدان آن سخن خواهند گفت. دریاچهای که در هر قطره آبش، صدای مرگ و زندگی، فریاد بیصدای طبیعت و مسئولیت انسانی پیچیده است، نباید تنها موضوع گزارشهای کوتاه و جشنهای زودگذر رسانهها باشد.
ارومیه به اقدام واقعی نیاز دارد، به تصمیماتی که فراتر از روزمرگی و سیاستهای کوتاهمدت باشد. وگرنه این تالاب بیصدا، قربانی خودخواهی و بیتوجهی ما خواهد شد و دیگر هیچ قطره آبی نخواهد توانست جانش را دوباره بازگرداند.
ارسال نظر