رکنا گزارش می دهد
تهران فقط ۷ روز در سال نفس کشید؛ چه کسی پاسخ مرگِ خاموش یک شهر را میدهد؟/ سوالی که جوابی برایش داده نمی شود!
تهران در سال گذشته تنها هر ۵۲ روز یکبار هوای پاک را تجربه کرد؛ یعنی فقط ۷ روز هوای سالم در ۳۶۵ روز. میلیونها شهروند ۹۸ درصد سال را در هوای آلوده و خطرناک سپری کردهاند، در حالیکه قانون هوای پاک سالهاست روی کاغذ مانده و نهادهای مسئول،از سازمان محیط زیست تا شهرداری، وزارت صمت، وزارت کشور و مجلس،بیتفاوت از کنار بزرگترین بحران سلامت، اقتصاد و حقوق شهروندی عبور کردهاند. امروز سؤال روشن مردم این است که چه کسی قرار است پاسخ این مرگِ آرام اما دائمی را بدهد؟
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، تهران در سال گذشته تنها هر ۵۲ روز یکبار هوای پاک را تجربه کرده؛ یعنی از ۳۶۵ روز، فقط ۷ روز شرایط «پاک» ثبت شده و در باقی روزها مردم با هوای ناسالم، بسیار ناسالم یا خطرناک مواجه بودهاند. این آمار تکاندهنده، مستقیماً نهتنها سلامت شهروندان را نشانه رفته بلکه ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی، نابرابریهای اجتماعی و نقض جدی حقوق شهروندی در این شهر است. نکته مهم این است که تمامی نهادهای مسئول،از سازمان محیط زیست تا شهرداری، وزارت صمت، وزارت کشور و حتی مجلس،قانوناً وظیفه داشتهاند از چنین وضعیتی جلوگیری کنند، اما عملاً یک سال دیگر نیز بدون پاسخگویی و بدون اقدام مؤثر سپری شد.
سلامت؛ بهای سنگینی که مردم در سکوت میپردازند
وقتی تنها ۷ روز هوای پاک در یک سال ثبت میشود، یعنی میلیونها شهروند در ۹۸ درصد سال در معرض غلظت خطرناک آلایندهها قرار گرفتهاند. افزایش PM2.5 در تهران با بالا رفتن آمار مرگهای زودرس، افزایش حمله قلبی، سکته مغزی، سرطان ریه، بیماری مزمن انسدادی ریه، تشدید آسم کودکان و افزایش خطر سقط جنین همراه بوده است. به عبارت دیگر، دستگاههای متولی سلامت باید هر روز آمار مرگومیر ناشی از آلودگی هوا را اعلام کنند همانگونه که در دوران کرونا روزانه اطلاعرسانی میشد. اما امروز نه تنها چنین شفافیتی وجود ندارد، بلکه حتی وزارت بهداشت یک سامانه بهروز و علنی درباره ارتباط بیماریها و آلودگی هوا منتشر نمیکند. نتیجه این پنهانکاری آن است که هزینههای سلامت بر دوش مردم فرو میریزد؛ هزینههایی که هر سال به دهها هزار میلیارد تومان میرسد اما بیاعتنایی نهادی همچنان ادامه دارد.
اقتصاد؛ شهری که آلودگی آن را فقیرتر، بیمارتر و ناپایدارتر میکند
آلودگی هوا در تهران یک تهدید زیستمحیطی صرف نیست؛ یک تهدید اقتصادی تمامعیار است. کاهش بهرهوری ناشی از بیماری، افزایش غیبت کارکنان، افت تمرکز، بالا رفتن هزینه درمان و کاهش ارزش اقتصادی مناطق آلوده، همگی ضربات مستقیم و قابل اندازهگیری به اقتصاد تهران و کشور وارد میکنند. صنایع و کسبوکارهای کوچک نیز در روزهایی که شاخص هوا خطرناک میشود با افت فروش، کاهش فعالیت و زیان شدید روبهرو هستند. اما مهمترین سؤال این است: چرا نهادهای ذیربط هیچ برآورد شفاف و جامع از خسارت اقتصادی آلودگی هوا منتشر نمیکنند؟ چرا شهرداری تهران که موظف است گزارش سالانه هزینه و خسارت آلودگی هوا را منتشر کند، چنین گزارشهایی را یا ارائه نمیکند یا بهصورت ناقص ارائه میدهد؟ و چرا مجلس که باید مسببان این خسارتها را بازخواست کند، همچنان در سکوت و بیعملی فرو رفته است؟
اجتماع و نابرابری؛ آلودگی هوا یک تبعیض ساختاری است
در تهران آلودگی هوا فقط یک معضل مشترک نیست؛ برابری در آسیبپذیری وجود ندارد. محلههای جنوبی و حاشیهای که محل زندگی قشر کمدرآمدتر است با تردد سنگینتر خودروهای فرسوده، نزدیکی به مراکز صنعتی، نبود پوشش گیاهی و کیفیت پایین ساختمانسازی، بیشترین حجم آلایندهها را دریافت میکنند و کمترین امکانات مقابله را دارند. بسیاری از خانوادهها حتی توان خرید دستگاه تصفیه هوا را ندارند و کودکان آنها در مدارسی تحصیل میکنند که تهویه مناسب ندارد. این یعنی آلودگی هوا در تهران به شکل عینی تبدیل به نابرابری و تبعیض ساختاری شده است؛ آسیبپذیری سلامت فقرا بیشتر است، هزینه درمان برایشان کمرشکن است و سهم آنها از رسیدگی نهادی کمتر از طبقات بالاتر است. اگر عدالت اجتماعی قرار است معیار سیاستگذاری باشد، امروز تهران نمونه آشکار بیعدالتی زیستمحیطی است و نهادهای مسئول برای اصلاح حتی کوچکترین اقدام ساختاری انجام ندادهاند.
حقوق شهروندی؛ قانون هوای پاک عملاً معلق مانده است
حق برخورداری از هوای سالم یک حق قانونی و صریح مردم تهران است. «قانون هوای پاک» در سال ۱۳۹۶ تصویب شد و تکلیف همه نهادها را در کنترل، کاهش و پایش آلودگی مشخص کرده است. اما چرا این قانون، پس از گذشت سالها، همچنان اجرا نمیشود؟ سازمان محیط زیست موظف بوده منابع آلاینده را شفاف اعلام کند، اما گزارش جامع و قابل اتکایی در دسترس مردم نیست. شهرداری موظف به تأمین حملونقل عمومی پاک و کارآمد بوده، اما نه نوسازی ناوگان انجام شده و نه اتوبوس و متروهای جدید به اندازه نیاز وارد شدهاند. وزارت صمت با وجود قانون، همچنان به خودروسازان اجازه تولید خودروهای آلاینده میدهد. وزارت کشور موظف به اعمال طرحهای کنترلی مؤثر بوده اما طرحهای فعلی یا نمایشیاند یا جنبه درآمدزایی برای شهر دارند. مجلس باید بهعنوان ناظر قانون، دستگاه خاطی را بازخواست کند، اما در عمل هیچ برخورد، استیضاح یا گزارش رسمی ارائه نشده است. به معنای واقعی، «حق هوای سالم» در تهران تبدیل به یک حق نقضشده شده و هیچ نهادی مسئولیت شکست خود را نمیپذیرد.
بحران آلودگی هوا در تهران یک ضعف مدیریتی است، نه یک واقعیت اجتنابناپذیر
وقتی شهری فقط ۷ روز هوای پاک دارد، یعنی با یک بحران دستبهگریبان است؛ بحرانی که نه طبیعی است و نه غیرقابلحل. این بحران محصول مستقیم ضعف سیاستگذاری، ناهماهنگی نهادی، نبود اراده سیاسی، و بیتوجهی مزمن به قانون است. آلودگی هوا در تهران تا زمانی که به یک مطالبه عمومی و مطالبه سیاسی تبدیل نشود، به همین شکل ادامه پیدا میکند و مردم هر سال هزینه بیشتری از سلامت، جیب و کیفیت زندگی خود پرداخت میکنند.
تهران نیازمند اقدام فوری، شفاف، علمی و سختگیرانه است—نه گزارشهای تکراری، نه جلسات بینتیجه، و نه انداختن تقصیرها بر گردن دیگران.
این یک مطالبه ملی است: نفس مردم تهران گروگان ناتوانی نهادی شده است و زمان پاسخگویی فرا رسیده است.
ارسال نظر