دانشگاه ها نه آموزش می دهند، نه حمایت می کنند؛ دانشجوها فقط هزینه می دهند / مدرک بی ارزش، رانت و پارتی بازی؛ تلاش واقعی جایگاهی ندارد
تبلیغات

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در آستانه ۱۶ آذر و روز دانشجو ؛ در حالی که دانشگاه‌ها باید محل بالندگی، پرسشگری و امید باشند، بسیاری از دانشجویان این روزها با واقعیت‌های پیچیده‌تری مواجه هستند. افزایش فشارهای اقتصادی، نااطمینانی نسبت به آینده شغلی، دشواری‌های تحصیل در فضای پرتنش و دغدغه‌های معیشتی، مجموعه‌ای از چالش‌هایی را شکل داده که تجربه دانشجویی را در ایران تحت‌تاثیر قرار داده است. همین موضوع ضرورت شنیدن صدای دانشجویان و بازتاب‌دادن نگرانی‌های آنها را بیش از هر زمان دیگری برجسته می‌کند.

در این گزارش همزمان با روز دانشجو به میان تعدادی از دانشجویان رفتیم تا روایت مستقیم آنها از وضعیت امروز دانشگاه‌ها را ثبت کنیم. آنها از سخت‌شدن مسیر تحصیل، محدودیت‌هایی که بر فعالیت‌های صنفی و آموزشی سایه انداخته و نگاه واقع‌بینانه‌ای که نسبت به آینده دارند گفتند؛ اما در کنار همه این دغدغه‌ها، هنوز رگه‌هایی از امید، اراده و تلاش برای ادامه مسیر وجود دارد. این گزارش تلاشی است برای بازتاب همین صداها؛ همان صداهایی که می‌خواهند شنیده شوند.

شهریه‌های سنگین، کلاس‌های بدون امکانات؛ روایت دانشجوی علمی‌کاربردی از تحصیل پرهزینه بدون حمایت

شیوا، دانشجوی ترم سوم حمل‌ونقل و ترافیک شهری در دانشگاه علمی‌کاربردی، درباره وضعیت این روزهای دانشجویی‌اش می‌گوید: شرایط امروز نسبت به سه‌چهار سال قبل به‌مراتب سخت‌تر شده؛ مهم‌ترین موضوع هم شهریه‌هاست. شهریه‌ای که در مقایسه با امکانات دانشگاه اصلاً تناسبی ندارد. ما در هفته فقط دو روز کلاس داریم؛ اما دو تا از همین کلاس‌ها به‌دلیل نبود سیستم برگزار نمی‌شود. اینکه قرار است چطور برای این درس‌ها امتحان بگیرند خودش ماجرای دیگریست. بعضی از درس‌های تخصصی ما نیاز به سیستم‌های پیشرفته دارد؛ برای کارهای آماری، طراحی و نقشه‌کشی؛ اما تجهیزات دانشگاه چنین قابلیتی ندارد. با این‌حال، مجبوریم سه چهار واحد از همین درس‌ها را بگذرانیم در حالی که هنوز کلاس‌هایشان تشکیل نشده. در نهایت، مهم‌ترین مسئله همان شهریه است که حدود ۸ میلیون و ۹۰۰ تا حتی ۹ میلیون و دویست، سیصد هم می‌رسد.

شیوا ادامه می‌دهد: اگر ترم‌های بعد درس‌های عملی‌مان بیشتر شود، هزینه‌ها سنگین‌تر خواهد شد. من الان باید دو سوم حقوقم را فقط برای شهریه دانشگاه بدهم؛ خب این برایم خیلی سخت است. اما چون مدرک برای شغلم ضروری است مجبورم در کلاس‌ها شرکت کنم و واحدها را بگذرانم. از طرفی، یکی از دلایلی که افرادی مثل ما دانشگاه علمی‌کاربردی را انتخاب می‌کنند همین امکان حضور کمتر یا استفاده از کلاس‌های غیرحضوری است؛ اما ما را مجبور می‌کنند حضوری بیاییم. گرفتن مرخصی، رفت‌وآمد تا دانشگاه و برگشت به محل کار برایم هزینه و زمان مضاعف دارد. با این حال به‌خاطر شرایط شغلی مجبور به تبعیت هستیم؛ قبلاً دانشگاه‌ها با ما همراهی می‌کردند؛ اما حالا شرایط طوری شده که ما باید خودمان را با آنها وفق بدهیم.

در پایان، وقتی از او می‌پرسیم علم بهتر است یا ثروت، می‌گوید: ثروت. بچه بودیم می‌گفتیم علم؛ فکر می‌کردیم اگر درس بخوانیم، خودبه‌خود به پول می‌رسیم. اما الان می‌بینم اگر پول داشته باشی هم علم داری، هم امکان تحصیل در بهترین دانشگاه‌ها، هم شغل بهتر و هم امکانات بیشتر. به نظر من ثروت مهم‌تر است.

چالش‌های دانشجویی در پیام‌نور؛ افزایش شهریه، اجبار حضور و سرخوردگی شاغلان

ساسان، دانشجوی ترم ششم مترجمی زبان انگلیسی در دانشگاه پیام‌نور تهران، درباره وضعیت این دانشگاه می‌گوید: بیشتر کسانی که در پیام‌نور ثبت‌نام می‌کنند شاغل هستند و به‌خاطر ماهیت غیرحضوری این دانشگاه آن را انتخاب می‌کنند. اما در پیام‌نوری که من چه در تهران جنوب و چه زمانی که در شهرستان بودم درس می‌خواندم، اجبار حضور در کلاس برقرار بود. مخصوصاً در تهران جنوب، استادان تأکید می‌کردند که باید در کلاس حاضر باشیم؛ اگر نمی‌آمدیم، حتی اگر پروژه می‌دادیم یا امتحان پایان‌ترم را می‌گذراندیم، نمره میان‌ترم ثبت نمی‌کردند. در حالی که اساس پیام‌نور غیرحضوری بودن است. این اولین مشکل ما بود.

او ادامه می‌دهد: مشکل دیگر افزایش شدید شهریه است. این ترم دانشگاه پیام‌نور شهریه‌ها را به‌طور ناگهانی بالا برد؛ بالای هفتاد درصد. من ترم قبل حدود دو میلیون تومان شهریه داده بودم؛ اما این ترم تنها برای انتخاب واحد دو میلیون پرداختم و با ۱۷ یا ۱۸ واحد، شهریه‌ام حدود شش میلیون شد. هم‌کلاسی‌هایی دارم که علوم تربیتی و علوم ورزشی می‌خوانند؛ ترم قبل چهار و نیم میلیون می‌دادند، این ترم شهریه‌شان ده تا یازده میلیون شده. عملاً هیچ تفاوت قابل‌توجهی با دانشگاه آزاد باقی نمانده؛ فقط یکی دو میلیون کمتر است، در حالی که نه امکانات پیام‌نور شبیه دانشگاه آزاد است، نه شرایط آموزشی آن. در کنار این، اگر در کلاس حضوری شرکت نکنیم تهدیدمان می‌کنند که حذف‌مان می‌کنند.

ساسان توضیح می‌دهد: در این شرایط به استاد مراجعه می‌کنیم و می‌گوییم شاغل هستیم. از میان ده استاد، فقط دو نفر شرایط را می‌پذیرند و اجازه می‌دهند پروژه بدهیم یا امتحان جایگزین بدهیم. بقیه می‌گویند برای ما فرقی ندارد؛ اگر سرکلاس نیاید، باید تمام نمره‌تان را از امتحان پایان‌ترم بگیرید. در حالی که بقیه دانشجوها از ۱۲ نمره کلاسی استفاده می‌کنند، ما مجبوریم از ۲۰ نمره کامل رقابت کنیم؛ و این کاملاً به ضررمان است.

ساسان ادامه می‌دهد: نتیجه این وضعیت، سرخوردگی و بی‌انگیزگی است. ۷۰ تا ۸۰ درصد مهاجرت‌های امروز ناشی از همین مشکلات است. کسی که شایستگی ندارد بالا می‌رود؛ کسی که تلاش می‌کند ناامید می‌شود و دنبال راهی برای فرار از این چرخه می‌گردد. سن مهاجرت هم هر روز پایین‌تر می‌آید؛ چندی پیش خواندم که به زیر ۱۸ سال رسیده. امروز بسیاری از جوان‌ها ترجیح می‌دهند به‌جای دانشگاه، مستقیم وارد بازار کار شوند یا یک مهارت فنی یاد بگیرند. از نگاه خودم، اگر به آنها توصیه‌ای کنم، همین است: اول مهارت یاد بگیرید، بعد اگر خواستید درس بخوانید؛ چون بعد از دانشگاه نه زمان یادگیری مهارت دارید نه تضمینی برای شغل.

او در پایان درباره اینکه علم بهتر است یا ثروت می‌گوید: همیشه گفته‌اند علم بهتر است از ثروت؛ اما الان کاملاً برعکس شده. چیزی که به ما گفته بودند بیشتر شبیه یک دروغ بوده؛ در عمل ثروت مسیر علم، موقعیت و آینده را تعیین می‌کند، نه برعکس.

چالش شهریه‌های ناگهانی و فشار همزمان کار و تحصیل در مقطع ارشد دانشگاه سوره

فرشاد، دانشجوی ترم سوم مقطع ارشد در دانشگاه سوره دانشگاهی غیرانتفاعی زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی درباره وضعیت شهریه می‌گوید: ترم‌های گذشته شهریه‌ها قابل‌قبول و منطقی بود. برای مقطع ارشد، ما تا ترم دوم حدود ۱۴ تا ۱۵ میلیون تومان پرداخت می‌کردیم؛ اما این ترم، ناگهان همان مبلغ به ۲۵ میلیون تومان رسید. دانشگاه اعلام کرد که افزایش شهریه ناگزیر است؛ اما جهش از ۱۵ به ۲۵ میلیون تومان عددی است که واقعاً قابل هضم نیست. به‌طور کلی هر سه ماه یک‌بار، معادل یک ماه درآمدمان را فقط برای شهریه کنار می‌گذاریم.

او درباره سختی‌های همزمان کار کردن و درس خواندن در مقطع ارشد توضیح می‌دهد: خوشبختانه در ارشد این مشکل وجود ندارد که استادان سخت‌گیری کنند و حضور دائمی در کلاس‌ها را بخواهند؛ بیشتر کارها پژوهشی است و معمولاً دانشجوها خودشان حضور پیدا می‌کنند. اما همین دو روز درگیری در هفته هم به کار ضربه می‌زند و برنامه شغلی‌مان را مختل می‌کند. فشارش در بلندمدت کاملاً محسوس است.

فرشاد درباره ترم آینده که شامل نگارش پایان‌نامه است، می‌گوید: پایان‌نامه داریم و واقعاً بابتش نگران هستیم. یکی از بزرگ‌ترین معضل‌ها این است که هم نمی‌شود پژوهش را کامل و درست انجام داد و همزمان به کار و معیشت رسید. این تناقض همیشه همراه ماست. زمان لازم برای پژوهش و پایان‌نامه از یک طرف؛ نیاز به کار کردن برای پرداخت شهریه از طرف دیگر. آدم در یک دور باطل گرفتار می‌شود: اگر کار نکنی، شهریه‌ات را نمی‌توانی بدهی و نمی‌توانی درس بخوانی؛ اگر درس بخوانی، به‌خاطر کار فرصت کافی برای انجام پژوهش نداری.

او ادامه می‌دهد: من شخصا درس خواندن را دوست دارم و فضای دانشگاه برایم مثبت است. حس می‌کنم دانشجو باید بتواند خواسته و مطالبه خودش را بیان کند. یکی از پرسش‌های بزرگ برای من این است که چرا کسی که زحمت کشیده و رتبه‌اش مثلاً ۹۰ یا ۱۰۰ شده و وارد سومین دانشگاه معتبر هنر کشور شده باید تقریباً همان میزان شهریه‌ای را بدهد که فردی با رتبه دو هزار در دانشگاه آزادی دورافتاده پرداخت می‌کند؟ شهریه دانشگاه آزاد با شهریه دانشگاهی که تحت نظر سازمان تبلیغات اسلامی اداره می‌شود چرا باید تقریباً یکسان باشد؟ این دو از هیچ نظر قابل قیاس نیستند. وقتی تلاش مضاعفی انجام شده، باید تفاوت معناداری وجود داشته باشد.

او درباره استفاده از کمک‌هزینه‌ها و وام‌های دانشجویی می‌گوید: روند دریافت این وام‌ها بسیار طولانی و همراه با درخواست‌های عجیب است. من خودم هیچ‌وقت وام نگرفته‌ام، ولی یکی از دوستانم اقدام کرد. چک ضمانت خواستند؛ چیزی که بسیاری از دانشجوها اصلاً امکان فراهم کردنش را ندارند. دوست من همه مراحل را انجام داد، اما تازه در ترم سوم زمانی که درسش رو به پایان بود وام به او تعلق گرفت. خودش می‌گفت چه فایده دارد؟ وام را بگیرم و بعد از فارغ‌التحصیلی قسط بدهم؟ همان‌جا منصرف شد. عملاً برای ترم‌هایی که نیاز داشت، هیچ حمایتی به او نرسید.

در پایان، درباره این پرسش که علم بهتر است یا ثروت، فرشاد می‌گوید: شاید جوابم محبوب نباشد؛ اما در بسیاری از موقعیت‌ها، علم نجات‌بخش‌تر از ثروت است. هرچند می‌دانم خیلی‌ها ممکن است برداشت دیگری داشته باشند، نظر شخصی من این است که علم در بزنگاه‌ها ارزش واقعی‌اش را نشان می‌دهد.

دانشجوی شاغل علمی‌کاربردی: بخش عمده درآمدم می‌رود برای شهریه و رفت‌وآمد فرسایشی، زندگی شخصی‌ام را فلج کرده است

افشین، دانشجوی رشته تدوین سینما در دانشگاه علمی‌کاربردی تهران، درباره وضعیت این روزهای دانشگاهش می‌گوید: میزان شهریه‌ای که هر ترم پرداخت می‌کنم کاملاً متغیر است؛ مخصوصاً اگر درس‌های عملی برداریم، هزینه‌ها به‌طور قابل‌توجهی بالا می‌رود.

او توضیح می‌دهد: این ترم حدود هشت میلیون و سیصد هزار تومان پرداخت کردم؛ در حالی که ترم گذشته شهریه‌ام حدود شش‌ونیم میلیون بود. گرچه افزایش قیمت محسوس است؛ اما نسبت به بعضی ترم‌ها که شهریه به حدود دوازده میلیون هم رسیده بود، تا حدی قابل‌قبول است.

افشین درباره تعامل استادان با دانشجویان شاغل می‌گوید: واقعیت این است که شرایط برای کسی که شاغل است سخت‌تر می‌شود. پیدا کردن کار، دستمزد کم، ساعت کاری طولانی و رسیدن به خانه تا هشت شب باعث می‌شود بسیاری از روزها به‌شدت خسته باشم. خستگی‌ای که اجازه نمی‌دهد به زندگی شخصی‌ام برسم. رفت‌وآمد هم خودش یک معضل است؛ از شلوغی مترو و معطلی در مسیر گرفته تا تکرار روزمره‌ای که فرسایشی است.

او درباره سهم شهریه از درآمدش می‌گوید: من از درآمدم به شکلی استفاده می‌کنم که بخش عمده‌اش را یک‌جا برای شهریه کنار بگذارم. نتیجه‌اش این است که برای علایق شخصی یا نیازهای دیگر چندان چیزی باقی نمی‌ماند و عملاً امکان رسیدگی به خواسته‌های خودم کمتر می‌شود.

افشین در ادامه درباره اینکه علم بهتر است یا ثروت، توضیح می‌دهد: به‌نظر من نمی‌شود یکی را به‌طور مطلق بر دیگری ترجیح داد. هر دو لازم‌اند. من هر دو حالت را تجربه کرده‌ام و نمی‌توانم بگویم یکی به تنهایی کافی است.

 

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی