یادداشت
عدالت آموزشی با عمل محقق میشود، نه با شعار
سعید خادمی، معلم و دانش آموخته مدیریت آموزشی
در روزهایی که آموزش و پرورش کشور نیازمند همگرایی، صبوری و نگاه ملی است، سخنان اخیر ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین متوسطه وزارت آموزش و پرورش، با انتقادهای تند از سیاستهای دولت در حوزه عدالت آموزشی، در پایگاه خبری رکنا منتشر گردید.
اگرچه دغدغههای مطرحشده از سوی او درباره نابرابری آموزشی در اصل، درست و قابل تأمل است، اما لحن و زاویه دید این گفتوگو بیش از آنکه تحلیلی و راهگشا باشد، یکسویه، آمیخته با کلیگوییهای شعاری و البته سیاسی است.
آقای سحرخیز امروز دولت را به بیتوجهی به عدالت آموزشی متهم میکند، در حالی که بخش بزرگی از وضعیت موجود، میراث سیاستهایی است که در همان دوران مسئولیت خود ایشان و همفکرانش در آموزش و پرورش بنا نهاده اند.
مدارس خاص، نظام چندلایهی آموزشی و تمرکز بر کنکور و رقابت نابرابر، محصول سالهایی است که ایشان در صف تصمیمسازان اصلی بودند. اکنون نقد این ساختار، بدون پذیرش مسئولیت تاریخی، بیشتر شبیه تغییر جایگاه از تصمیمگیر به منتقد است تا تلاش برای اصلاح.
یکی از محورهای انتقاد آقای سحرخیز، مدرسهسازی از سوی خیرین و حمایت دولت از این جریان است. او این اقدام را انحراف از مأموریت اصلی دولت دانسته؛ اما نادیده گرفته که در شرایط سخت اقتصادی و محدودیت بودجه عمومی، مشارکت مردم نه نشانه ضعف دولت، بلکه نماد بلوغ اجتماعی است.
امروز بیش از ۳۰ درصد مدارس نوساز کشور با کمک خیرین و نهادهای مردمی ساخته میشود. آیا میتوان این ظرفیت عظیم مردمی را نادیده گرفت؟
در واقع، همانطور که کارشناسان توسعه میگویند، عدالت زمانی محقق میشود که هر دانشآموز و هر کودک بدون تبعیض در جنسیت، قومیت، زبان، فرهنگ و محل زندگی، بتواند در محیط آموزشی باکیفیت مطلوب حضور داشته باشد.
وقتی هنوز در مناطق جنوبی، شرقی و مرزی کشور، دانشآموزان در کانکس و چادر درس میخوانند، ساخت مدرسه نه کار تبلیغاتی، بلکه پیشنیاز عدالت آموزشی است.
دولت دکتر پزشکیان وارث نظام آموزشیای است که سالها درگیر کمبود منابع، فرسودگی نیروی انسانی و شکاف طبقاتی میان مدارس بوده است. انتظار حل یکباره این بحرانها با چند دستور یا بخشنامه، نگاهی غیرواقعبینانه است.
آنچه امروز اهمیت دارد، تثبیت زیرساختها، بازآفرینی مشارکت اجتماعی و مدیریت بهینه منابع است. از همین رو دولت تلاش کرده تا از ظرفیت خیرین، نهادهای محلی و سازمانهای مردمنهاد برای ارتقای فضاهای آموزشی بهره ببرد.
این همان مدلی است که در کشورهای توسعهیافته نیز تجربه شده است؛ جایی که آموزش دولتی با حمایت جامعه مدنی و سرمایه اجتماعی توانسته مسیر خود را به سوی عدالت هموار کند.
عدالت آموزشی، مفهومی فراتر از نفی مدارس خاص است. عدالت یعنی فرصت برابر برای یادگیری، رشد و انتخاب. تحقق آن در گرو اصلاح نظام تربیت معلم، بهروزرسانی محتواهای درسی، استفاده هوشمندانه از فناوری و البته تأمین زیرساختهای ایمن و استاندارد است.
نمیتوان عدالت را از پشت میز نقد تعریف کرد، بلکه باید آن را در میدان عمل و مدرسه واقعی دنبال کرد.
به تعبیر آمارتیا کومار سِن، اقتصاددان برجسته توسعه، «آزادیهای واقعی زمانی معنا دارد که انسان ابزار تحقق آن را داشته باشد». در آموزش، این ابزار همان فضا، معلم و محتوای کیفی است, که همهی آنها بدون زیرساخت و مشارکت عمومی، ممکن نیست.
دولت دکتر پزشکیان از آغاز بر گفتمان وفاق، گفتوگو و پرهیز از حاشیه تأکید داشته است. نقدهای سیاسی و تند، نه تنها کمکی به اصلاح امور نمیکند، بلکه فضای اعتماد و امید در جامعه آموزشی را تخریب میکند.
اگر دغدغهی اصلی همه ما آیندهی فرزندان این سرزمین است، باید در مسیر گفتوگوی ملی آموزشی حرکت کنیم، نه تقابل سیاسی.
سخنان آقای سحرخیز درباره نابرابریهای آموزشی بیپایه نیست، اما نگاه ایشان بیش از حد سیاستزده و کلی است. عدالت آموزشی نه با نفی مدرسهسازی و خیرین، بلکه با پیوند اراده دولت و مشارکت مردم محقق میشود.
امروز کشور بیش از هر زمان دیگری به همدلی، کار مشترک و پرهیز از شعارزدگی نیاز دارد.
مدرسهسازی از جیب مردم، اگر با نظارت دولت و نگاه عدالتمحور همراه باشد، نه نماد ضعف دولت، بلکه نشانه بلوغ جامعهای است که میخواهد خودش در ساخت آیندهاش سهیم باشد.
ارسال نظر