رکنا گزارش می دهد،
استاد دانشگاه تهران: نوجوانان ما احمق هستند ! / معلم و روانشناس: سخنان این استاد دانشگاه نشان دهنده خشم نهفته و بدبینی فرهنگی به تحولات نسلی است
رکنا: واکنش یک معلم و روانشناس به اظهارات تحقیرآمیز یک استاد دانشگاه درباره نوجوانان، دعوتی است به کنار گذاشتن زبان قضاوت و بازگشت به گفتوگویی مبتنی بر اعتماد و شناخت نسل نو.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، سامان سلامیان ، معلم و روانشناس تربیتی در گفت و گو با رکنا در خصوص فیلمی که از یکی از برنامههای اخیر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، از استاد ارتباطات و رسانه دانشگاه تهران ، دکتر احسان شاه قاسمی، (در فضای مجازی و برخی رسانه ها از جمله برترین ها برای اولین بار منتشر شده است) جملهای را بیان کرد که نه تنها به لحاظ علمی و اخلاقی محل پرسش است، بلکه بهلحاظ روانشناختی، نوعی آسیب جدی به رابطهی نسلها وارد می کند: «نسل جدید، احمقترین نسل نوجوان ایران است.» گفت: جملهای سنگین، خراشافکن و سهلانگارانه توسط این استاد دانشگاه مطرح شده است. اگر قرار بود تنها از موضع انتقاد به نسلی سخن گفته شود که با چالشهایی تازه روبهروست، شاید جای گفتوگو میبود؛ اما برچسب «احمقترین» به میلیون ها نوجوان ایرانی، نه تحلیل علمی و پژوهشمحور است، نه بیان مسئولانه از تریبونی رسمی.
وی تاکید کرد: سخن گفتن از نسل جوان، بدون شناخت روان آنها، بدون دیدن رنجها و امیدهایشان، تنها یک واکنش هیجانی است، نه تحلیل علمی. نسل امروز، «احمق» نیست؛ خسته است، سرخورده است؛ اما زنده، پرسشگر و خلاق. این نسل، دشمن ما نیست؛ فرصت ماست. برای ساختن آیندهای که در آن همه نسلها بتوانند خود را شریک و سهیم بدانند، باید زبان تحقیر را کنار گذاشت و به زبان اعتماد بازگشت.
احمق، از نگاه روانشناسی و فلسفهی اجتماعی
سامان سلامیان افزود: در روانشناسی، برچسبزنیهای تحقیرآمیز، بهویژه به گروههای سنی در حال رشد، رفتاری آسیبزا و غیراخلاقی تلقی میشود. چنین تعابیری میتواند حس تعلق، عزت نفس و انگیزه برای یادگیری و رشد را در نوجوانان تخریب کند. وقتی یک استاد دانشگاه، از رسانه ملی، نسل جوان را «احمق» خطاب میکند، نه تنها به آنها برچسب میزند، بلکه شکاف بین نسلها را عمیقتر میسازد.
صدا و سیمای بیمخاطب باز هم از نسل جدید دور شد
این معلم و روانشناس تربیتی تاکید کرد: صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سالهاست که با بحران عمیق مخاطب روبروست. نوجوانان امروز، با سیل رسانههای اجتماعی، جهانی میاندیشند و انتخاب میکنند. در چنین فضایی، کوچکترین تحقیر، کوچکترین توهین، یک تیر خلاص بر معدود پلهای ارتباطی با این نسل است. از دست دادن نسل نوجوان، به معنای از دست دادن آینده است. این شکاف، نه تنها اعتماد عمومی به رسانه رسمی را کاهش میدهد، بلکه پروژههایی مانند «آشتی ملی»، «گفتمانسازی فرهنگی»، و «وحدت اجتماعی» را نیز به حاشیه میراند
وی گفت: از سوی دیگر، کارلو چیپولا، اقتصاددان و تاریخنگار، در نظریهای معروف، «احمق» را کسی میداند که رفتارش هم به خودش آسیب میزند و هم به دیگران. حال، باید پرسید: اگر از تریبونی ملی، نسلی را تحقیر کنیم، و نتیجه آن بیاعتمادی، دلزدگی و فاصلهگیری بیشتر شود، این سخن از کدام عقلانیت یا دلسوزی سرچشمه میگیرد؟ اینگونه سخنان، ناخواسته مصداق همان تعریفی هستند که چیپولا از نادانی مخرب ارائه میدهد.
آیا نسل امروز واقعا «احمق» است؟
سلامیان تاکید کرد: سخن گفتن از نسل نوجوان امروز، بدون شناخت روان پیچیده آنان، بدون لمس اضطرابهای پنهانشان، بدون درک امیدها و نارضایتیهایشان، تنها یک واکنش هیجانی است؛ نه تحلیل جامعهشناختی، نه آسیبشناسی فرهنگی. نسل امروز، اگرچه گاهی خسته، گاه سرخورده و بیقرار است، اما در عین حال پرسشگر، چندلایه، زنده و بهدنبال معناست. این نسل نه دشمن ماست، نه ویرانگر؛ بلکه آیینهایست در برابر ما، که شاید ترجیح میدهیم آن را بشکنیم، تا مجبور نباشیم خود را دوباره ببینیم.
وی افزود: باید اذعان کرد که تاریخ، مملو از شکایت نسل بزرگسال از نسل تازه است. شاید پدران و مادران نسل ما هم، زمانی ما را در ذهن خود «احمق» میپنداشتند، تنها به این دلیل که متفاوت میاندیشیدیم، میخواستیم و رفتار میکردیم؛ اما امروز، جایگاه ما تغییر کرده است؛ ما حالا والدین، معلمان، استادان و مسئولان نسل نوین هستیم. در واقع، آنچه امروز به چشم ما «بیثباتی»، «نابهنجاری» یا «احمقانه» میآید، اغلب بازتابیست از طرحوارههای ذهنی ما بزرگترها و نظام ارزشیای که طی سالها در ما تثبیت شده. این تفاوت ادراکی، اصل ماجراست. ما اغلب نسل بعدی را با مقیاسهایی داوری میکنیم که دیگر متعلق به زمان آنها نیست. نوجوانی، دوره عبور از وابستگی به استقلال است؛ دورهای پرتنش اما خلاق، پرتردید اما عمیقاً پویا. نسلی که در جهان اینستاگرام، تیکتاک و یوتیوب رشد کرده، دارای ذهنی چندلایه، تصویرمحور و جهانی است. نمیتوان با متر و معیارهای پیشین، چنین ذهنی را فهمید، چه رسد به داوری.
ضعف در تحلیل، یا خشم از تغییر؟
سلامیان افزود: سخنان آقای شاهقاسمی، متأسفانه نه نشانهای از یک تحلیل جامعهشناسانه عمیق، بلکه بیشتر نشاندهندهی نوعی واکنش هیجانی، خشم نهفته و بدبینی فرهنگی نسبت به تحولات نسلی است. وقتی تحلیلگر رسانهای، در جایگاه رسمی، نسل نوجوان کشور را «احمق» بنامد، این نه نقد است و نه دلسوزی؛ بلکه تعمیم ناروا و زخمزنندهایست که بازسازی اعتماد نسل نو به نظامهای رسمی و رسانهای را دشوارتر میکند.
این معلم تاکید کرد: چنین سخنانی، در تضاد با رویکردهای نوین علوم رفتاری، جامعهشناسی آموزش، مطالعات بیننسلی و ارتباطات فرهنگی است. این رشتهها تغییر نسل را نه تهدید، بلکه بخشی از پویایی تاریخی جوامع میدانند. شکاف نسلی، پدیدهای طبیعیست، اما قضاوت اخلاقی درباره آن، پدیدهای خطرناک
نگاه جامعهشناختی؛ توهین یا تحلیل؟
سامان سلامیان گفت: استاد شاهقاسمی، فردی با پیشینه دانشگاهی است و بخشی از آثار او در حوزه نظریات فرهنگی، ترجمه متفکران مهمی در زمینه جامعه و رسانه است؛ اما در این مورد خاص، گویی سخن او نه از دل پژوهش و تأمل نظری، بلکه از یک خشم نهفته یا ناامیدی عمیق نسبت به تحولات فرهنگی ایران برآمده است. به نظر میرسد این قضاوت مطلق، در تضاد با مبانی نظری مطالعات بیننسلی و ارتباطات فرهنگی است که تغییر نسل را نه تهدید، بلکه لازمه پویایی تاریخی هر جامعه میدانند.
وی اشاره کرد: تاریخ نشان داده است که «شیون بر نسل نو» همواره نشانه پایان اقتدار نسل کهنه است، نه فساد نسل جوان.
بحران رسانه و گفتوگوی قطعشده
او همچنین گفت: صدا و سیما، سالهاست که مخاطب نوجوان و جوان خود را از دست داده؛ پلتفرمهای غیررسمی، تبدیل به بستر اصلی گفتوگو، تخلیه هیجانی، یادگیری و حتی هویتیابی شدهاند. در چنین شرایطی، تحقیر نسل نو، آخرین میخ بر تابوت رسانهای است که پیشاپیش از اعتماد تهی شده است. آقای شاهقاسمی، بهجای آنکه از جایگاه استادی، برای بازسازی این پلهای ارتباطی گام بردارید، با چنین واژگانی، این شکاف را به درهای بیاعتماد بدل کردید.
طرحوارههای ذهنی ما، سنجههای گذشته
این معلم تاکید کرد: ما نسلهای پیشین، ناچاریم بپذیریم که معیارهای ما، سنجههای دیروز است. اگر نوجوان امروز، با ریتم اینستاگرام، زبان میمها و منطق جهانیشدن رشد کرده، نباید انتظار داشت با مترهای رسمی، ساختارهای ایستا و واژگان یکطرفه همدل شود. احساس «احمقانگاری» نسبت به نسل جدید، اغلب بازتابی است از طرحوارههای ذهنی ما بزرگسالان، که میکوشند دنیایی پیچیده را با قواعدی ساده و آشنا داوری کنند.
دعوت به اعتماد، نه تحقیر
این روانشناس تربیتی گفت: برای ساختن آیندهای که در آن همه نسلها احساس مشارکت و تعلق داشته باشند، زبان تحقیر باید جای خود را به زبان اعتماد بدهد. هیچ نسلی احمق نیست؛ اگر ما بلد باشیم چگونه با او گفتوگو کنیم. اگر ما معلمان، روانشناسان، استادان و متولیان فرهنگ، درک نکنیم که این نسل نیاز به شنیدهشدن دارد، نه به قضاوت؛ اگر ندانیم که دنیای امروز دیگر با اقتدار سنتی اداره نمیشود، آنگاه مشکل نه در نسل نو، بلکه در ناتوانی ما در بازتعریف رابطه با اوست.
فرصت گفتوگو را از دست ندهیم
سلامیان در پایان افزود: ما میتوانیم نسل امروز را تحقیر کنیم، با واژگان سنگین، با تعمیمهای شتابزده، و با ذهنیتهای محافظهکار. اما بهایش، انزوای بیشتر، طرد عمیقتر و خشمی نهفتهتر خواهد بود. نسل نو، در عین رنج، فرصتی بیبدیل برای بازآفرینی ماست. آنها احمق نیستند؛ بلکه ما هنوز زبان مشترک با آنها را نیاموختهایم. بیایید گفتوگو را دوباره آغاز کنیم؛ پیش از آنکه دیر شود.
-
فیلم لحظه شکستن کامیون حین تخلیه بار
ارسال نظر